در نشست‌های کارشناسی و در محافل دوستانه و در گردهمایی‌های خانوادگی دشواری‌هایی که شهرما اصفهان با آن روبروست به دقت و با استناد به آمارهای رسمی فهرست می شود. مشکلاتی را که کارشناسان مسائل شهری برشمرده اند، نه می توان انکار کرد و نه می توان مبارزه با آن‌ها را ساده و آسان دانست. ولی رنج‌ها و دردهای اجتماعی همانند دردهای جسمانی درمان پذیرند؛ ضرب المثل معروفی که مردم برای تقویت روحیه بیماران به کار می برند می‌گوید: خدا درد را داده و دارو را هم داده است. ممکن است این ضرب المثل از دید علمی یا فلسفی قابل انتقاد باشد؛ مثلا کسی ممکن است معتقد باشد که درد و رنج و بلا به دست خود ما ایجاد می شود و خداوند متعال برای هیچ‌کس بلا و درد نمی خواهد.
ولی در مثال مناقشه نیست. ضرب‌المثل‌ها ظرف‌هایی هستند که مواد سیال اندیشه ها را می‌توان در آن ظرف‌ها به افراد دیگر منتقل کرد. اگر این ضرب المثل را به چالش‌های شهری و اجتماعی نیز تسری دهیم آینده روشنی را خواهیم دید. زیرا خداوند برای همه گرفتاری ها، دردها و رنج‌هایی که ما برای شهر خودمان ایجاد کرده‌ایم؛ یا به‌طور طبیعی ایجاد شده است داروهایی آفریده است. نخستین دارویی که برای کاهش دردهای همه شهرها تجویز شده این است که نباید یک شهر را مستقل از حومه آن بررسی کرد. بسیاری از دشواری ها و چالش های شهری از حومه شهرها به داخل آن‌ها فرستاده می‌شود. در دانش اقتصاد بخش عمومی، به این پدیده " آثار همسایگی" گفته می‌شود. بسیاری از گرفتاری‌های شهرها توسط سایر بخش‌های اقتصادی مانند بخش صنعت، بخش معدن، بخش آب، بخش نظامی و بخش حاکمیت از طریق سیاست‌های حاکمیتی تولید می‌شود. برای مثال می‌توان از بزرگترین دشواری کلان‌شهر اصفهان یعنی بارگذاری صنایع آلاینده آغاز کرد. سپس به پیامدهای وحشتناک این صنایع برای منابع طبیعی حیاتی بشر یعنی هوا، آب، خاک و پرتوها اشاره نمود.
ذوب آهن اصفهان که بدون تردید یک افتخارملی برای همه ما ایرانیان به‌شمار می‌رفته و هنوز هم به‌شمار می‌رود؛ و حدود یک قرن به آرزو و رویای دوردست ایرانیان تبدیل شده بود، متأسفانه از مطالعات مکان یابی درستی برخوردار نبود. بیان دلایل ضعف مطالعات مکان یابی این صنعت، به نوشتار مستقلی نیاز دارد، افزون برآن‌که دانشجویان همه شاخه‌های گوناگون علمی و تکنولوژیک می توانند نقاط قوت و ضعف طرح اولیه مکان‌یابی این صنعت را به عنوان موضوع پایان نامه‌های خود برگزینند. آنچه اکنون قابل یادآوری است آن است که هم اکنون بهای تمام شده هر تن فولاد، در ذوب آهن اصفهان حدود 120 دلار است. که تقریباً جهاربرابر میانگین قیمت تمام شده جهانی، یعنی حدود 30 دلار می‌باشد. این کارخانه به دلایلی که کم و بیش در رسانه‌ها مطرح شده، سال‌های سال است که گرفتار زیان انباشه، گردیده است. از این‌رو توان مالی کنترل آلایندهای پرشمار خود را ندارد. زیرا درصورت سخت‌گیری نسبت به نشت های آلاینده، قیمت تمام شده فولاد آن بازهم افزایش خواهد یافت و به یک صنعت کاملاً غیررقابتی تبدیل خواهد شد. ذوب آهن تنها صنعت آلاینده اصفهان نبود. کارخانه ایرانیت، فرآورده‌های آجرنسوز، معادن سرب شاهکوه، کارخانه‌های سیمان و صنایع دفاعی و افزون برآن ده‌ها صنعت و معدن دیگر نیز قابل ذکر هستند. ممکن است استقرار این صنایع در حومه شهری که خواسته یا ناخواسته میزبان بخشی از گران‌بهاترین مواریث فرهنگی تمدن بشری است، دور از احتیاط تلقی شود. استقرار این صنایع چه خوب و چه بد، مربوط به گذشته های دور یا نزدیک است. اولاً امروز چه می توان کرد. ثانیا چه کسی می تواند منشاء اصلاح امور و مشکلات کنونی باشد.
می دانیم که همه بخش های اقتصاد ایران، مانند بخش صنعت و معدن، کشاورزی، پولی و مالی، دفاعی و مدیریت شهری نسبت به یکدیگر استقلال دارند. از این رو هنگامی که مدیران هریک از این صنایع آلاینده چه در سطح ملی و چه در سطح استان تصمیم به گسترش واحد خود می گیرند، راسا تصمیمات خود را به اجرا می‌گذارند. ممکن است استانداران و یا شهرداران، از طریق رسانه‌های گروهی از چنین تصمیماتی آگاه شوند. از دیدگاه قانونی نیز، هیچ محملی برای مقاومت در برابر طرح‌های گسترش این‌گونه واحدها تعریف نشده است. پس تنها راه حلی که باقی می‌ماند آن است که شهردار کلان‌شهری مانند اصفهان، تا جایی که ممکن است از ابزارهای قانونی برای کنترل رویدادهای پیرامون شهر بهره برداری کند. درعین حال کمبودهای قانونی را با مجمع نمایندگان استان و مقامات مسئول کشور مطرح نماید. ولی مهم‌تر از همه‌ی این‌گونه اقدامات آن است که در غیاب ضوابط قانونی، از روابط انسانی و استدلالی برای اصلاح تصمیمات سایر بخش‌ها بهره برداری کند.
به این ترتیب یکی از مهم‌ترین وظایف شهردار به‌خصوص در شهر اصفهان که امانتدار بخشی از تمدن بشر بهشمار می رود این است که مستمراً در برنامه روزانه خود، اوقاتی را برای ملاقات با مسئولان بخش های گوناگون چه در سطح استانی و چه در سطح ملی قرار دهد. شهردار اصفهان باید با مدیران صنایع فولاد استان دائماً مذاکره کند. روابط حسنه برقرار کند. با استدلال به آن ها اثبات کند که استقرار یا توسعه طرح های جدید این گونه صنایع در پیرامون شهر اصفهان چه آسیب عظیمی به مواریث فرهنگی، محیط زیست و به صنعت گردشگری این استان وارد خواهد کرد. بنابراین باید با آن ها تفاهم نامه هایی به امضا رساند که اخلاقاً، از هرگونه توسعه صنعت در واحدهای خود اجتناب کنند. افزون برآن، تاجایی که می تواند، نسبت به کنترل آلاینده ها اقدام نماید. بدین ترتیب، ممکن است شهردار اصفهان ناگزیر باشد افزون بر وظایف مقرر قانونی خود، مثلاً با وزیر کشاورزی، و یا معاونان و مدیران این بخش، دائماً در جلساتی شرکت کند و از آنان بخواهد که کشاورزی شرق اصفهان را نجات دهند. زیرا اگر بخش کشاورزی در شرق اصفهان نابود شود، به همین طریق صنعت گردشگری در اصفهان و کل کشور آسیب خواهد دید؛ زیرا هنگامی که کشتزارهای شرق اصفهان، رها شوند، ذرات گرد و غبار و طوفان های خاک و شن شهر را فراگرفته و طول اقامت گردشگران را بسیار کوتاه می کند و یا حتی امکان اقامت آن ها را از میان می برد. به این ترتیب برای اداره کردن درست و شایسته شهر اصفهان، ممکن است شهردار این شهر، ناگزیر باشد تا به احیای شرق اصفهان اقدام کند. از این گونه مثال ها می توان فراوان ارائه کرد. برای مثال اختصاص اعتبار مناسب از بودجه شهری، به آبیاری قطره ای، آبیاری تحت فشار، و مدرنیزاسیون در بخش کشاورزی؛ که باید شهردار اصفهان برای روستاها و کشتزارهای حومه شهر با مذاکرات خود آن را تثبیت کند.
و سرانجام آخرین مسئله ای که در این نوشتار می توان به آن اشاره کرد، مسئله آب زاینده رود است. می دانم که دامنه این مسئله به قدری بزرگ است که حتی شاید دولت و حکومت نیز به تنهایی نتواند بر این مشکل بزرگ فائق شود. بنابراین نمی خواهم بگویم که شهردار مسئولیت بازگرداندن آب زاینده رود را برعهده دارد. مطلقاً چنین چیزی نه در توان شهردار اصفهان و نه در چارچوب قوانین شهرداری نمی گنجد. اما شهردار اصفهان ناگزیر است از روابط انسانی و استدلالی خود برای برای تک تک مقاماتی که می توانند در این زمینه موثر واقع شوند، بهره برداری کند تا آن ها را متقاعد نماید که مسئله آب زاینده رود صرفاً یک مسئله تفریحی یا رفاهی و یا مسئله ای برای جلب رضایت مردم این شهر نیست. این یک مسئله ملی است که بقا و دوام صنعت درحال رشد گردشگری در سراسر کشور ما به شدت به آن وابسته است. به این ترتیب آنچه که من می خواهم به عنوان آینده روشن در اینجا ترسیم کنم، این است که اگر شهردار اصفهان بخش وسیعی از اوقات خود را برای مذاکره و گفتگوهای اقناعی با مدیران رده ملی و استانی صرف کند، می تواند بخش بزرگی از مشکلاتی عظیمی را که از بیش از نیم قرن پیش برهم انباشته شده و اکنون به شهردار کنونی به ارث رسیده است را کاهش داد و تعدیل کرد. شهردار اصفهان باید به این مسئله عنایت داشته باشد که او تنها شهردار شهر اصفهان نیست، بلکه باید مسائل پیرامونی این شهر را نیز مورد توجه و مدیریت قرار دهد. در این صورت است که می توان به آینده روشن این شهر امیدوار بود.
ماهنامه نوسان