دکتر سریع القلم علاوه‌بر اینکه نزد علاقه‌مندان به سیاست هواداران جدی دارد در بخش‌‌خصوصی ایران نیز شناخته‌شده است. نهادهای کارفرمایی عموما برای فهم تحولات جهانی و اینکه بدانند تغییرات در دنیای دانش سیاسی و نیز در تصمیم‌گیرهای سیاسی به کدام‌سو می‌رود از وی دعوت می‌کنند در نشست‌های آنها حاضر باشد. خانه معدن نیز با همین درک بوده است که از او خواسته‌اند نزد اعضای این نهاد کارفرمایی از تحولات روز دنیا و نیز از مسائل ایران بگوید. متنی که در زیر می‌خوانید و بخش‌هایی از آن تعدیل شده است را کانال هم اندیشی اقتصادی و مالی در گروه واتساپی خود گذاشته و گویا چکیده‌ای از چیزی است که سریع‌القلم گفته است.
چند ماه قبل به وزیر خارجه امارات آقای شیخ‌عبدالله گفتم: «این روزها چه کار می‌کنی و عمده وقتت را صرف چه می‌کنی؟» گفت: «شهروندانمان بدون ویزا به 176‌کشور دنیا می‌توانند سفر کنند، ولی کشوری که ما و شهروندانمان برای تسهیل رفت‌وآمد خیلی کار کرد‌ه‌ایم، آمریکا بود و خوشبختانه بعد از شش‌ماه گفت‌وگو موفق شدیم بدون ویزا به آن کشور سفر کنیم» و توضیح داد: کارآفرین نباید دغدغه ویزا گرفتن داشته باشد و ما باید این مسیر را تسهیل کنیم تا آنها بتوانند ثروت تولید کنند. این تفکر یک وزیر است که حتما انعکاس یک حاکمیت است. با وزیر هوش‌مصنوعی امارات در کنفرانس صحبت کردم و از او هم همین سوال را پرسیدم. در پاسخ گفت: «ما می‌خواهیم تمام کارهایی را که شهروندان با دولت دارند، با گوشی همراهشان زیر 5دقیقه انجام دهند و این هدف ماست و باید کاری کنیم که شهروندان برای کارهای بوروکراتیک داخلی وقتشان را تلف نکنند.»


حمله آمریکا به اروپا
در اجلاس داووس امسال برای من که دو دهه است در این اجلاس شرکت می‌کنم چیزی که رشد کرده و خیلی جذاب بود این بوده که امسال آمریکایی‌ها مفصل به اروپایی‌ها حمله کردند و گفتند: «شماها آنقدر بوروکراسی برای بخش‌خصوصی دارید که سرمایه‌گذار اروپایی سرمایه‌اش را به آمریکا می‌آورد.» یک شرکت اروپایی بین 207 تا 277 گزارش باید در سال به دولت بدهد و در یک شرکت 50‌نفره تنها مسوول تهیه این گزارش هستند. آمریکایی‌ها می‌گفتند: «ما (کشور آمریکا) از زمانی که متولد شدیم سال1776 گفتیم که دولت فقط تسهیل‌کننده است.» رییس بانک مرکزی اتحادیه اروپا آقای ماریو دراگی گزارشی 500‌صفحه‌ای دارد که تمام ضعف‌های اتحادیه اروپا را در آن گفته است و اشاره دارد که اگر اتحادیه اروپا بخواهد به پای آمریکا برسد، 771‌میلیارد یورو سرمایه‌گذاری نیاز دارد. در حال حاضر شبانه‌روزی در حال کار هستند تا بتوانند بازارهای مالی اتحادیه اروپا را با قوانین مشترک جلو ببرند و فضای باز تحت‌تاثیر بازارهای مالی آمریکا ایجاد کنند.

 

سهم فزاینده بخش‌خصوصی
یک‌سری روندهای جهانی است که اگر 10‌سال بخش‌خصوصی در دنیا 70درصد نقش داشت، الان 95درصد نقش دارد. به‌وضوح در دولت ترامپ می‌بینید که سروکارشان نه با نظامی‌هاست و نه با سیاستمداران بلکه بیشتر با بخش‌خصوصی است رفت و آمد شرکت‌های بزرگ به‌شدت به کاخ سفید افزایش پیدا کرده است. ترامپ صدای آمریکا را نهاد بی‌خاصیت خوانده و هدف آنها این است که از 2میلیون نفری که در دولت فدرال کار می‌کنند، در چهار سال آینده باید به 700‌هزار نفر برسند ما هم با بخش‌خصوصی به کارآمدی می‌رسیم. ما در چهارسال آینده با شخصیتی روبه‌رو هستیم که با ارتباطات کار می‌کنند، نه با متن و عکس‌العمل‌های شدیدی که هم‌اکنون در خود آمریکا وجود دارد. او سازوکار دولتی را کنار گذاشته و با افراد کار می‌کند.

 

انرژی و ترامپ
ترامپ می‌گوید: کانون استراتژی اقتصادی من انرژی است و می‌خواهم قیمت نفت را به زیر 60‌دلار برسانم. اگر این کار را انجام دهم، هزینه‌های تمام‌شده تولید در آمریکا به‌شدت کاهش پیدا می‌کند و حرف درستی هم هست که می‌گوید: «20‌سال تولید ما را چینی‌ها گرفتند، حالا می‌خواهیم با مشوق‌های مالیاتی رونقی به بخش تولیدمان بدهیم.» ترامپ می‌خواهد زمین‌های فدرال را به شرکت‌های نفت و گاز بدهد تا بتوانند تولید کنند و حرف اول را در انرژی بزنند.
شاید بهترین روشی که ایران می‌تواند انجام دهد این است که به ترامپ بگوید: «ما که قبلا غنی‌سازی را کاهش دادیم و نظارت را هم که قبلا پذیرفتیم، حتی دیجیتالی‌شدن نظارت بر صنعت هسته‌ای» اما چیزی که الان مبهم هست این است که در ازای کاری که از ما می‌خواهند، چه چیزی به ما خواهند داد. من فکر می‌کنم ما باید در صنعت انرژی و نفت و گاز به آمریکایی‌ها نزدیک شویم و می‌تواند یک شاخه‌ای از این هم معدن باشد.
اگر کنسرسیومی از شرکت‌های نفتی تشکیل شود که بخش اعظم آن آمریکایی باشد، ولی به دلایل سیاسی متشکل از چند شرکت اروپایی و آسیایی باشد، برای احیای صنعت نفت و گاز ایران که بالای 200‌میلیارد دلار سرمایه می‌خواهد، خود می‌تواند مشوقی باشد که آمریکا مجبور شود تحریم‌ها را بردارد و سوئیفت را آزاد کند.


اطلاعات محدود
در رده‌های بالای کشور ما خیلی مخالفت با این ایده نیست، فقط با فضای موجود باید راهی پیدا کرد تا این کار انجام شود. باید راه‌حل بدهیم که چگونه فکر می‌کنیم ما در کشور مشکل دانش داریم و اطلاعات فوق‌العاده و دایره معاشرتی مقامات ما خیلی محدود است. افرادی که تصمیم‌گیرنده هستند، دهه‌هاست که از ایران بیرون نرفته‌اند و نمی‌دانند چه خبر است. هر کسی که جهانی فکر کند، بیشتر رشد می‌کند. جهان در چهارسال آینده بسیار تغییر پیدا خواهد کرد و شناخت آمریکا بسیار کلیدی است. از نظر من باید روابط بسیار خوبی با چین و روسیه هم داشته باشیم. بدون روابط عادی با آمریکا هیچ‌کشوری نمی‌تواند پیشرفت کند. مائو و ویتنامی‌ها پس از سال‌ها دشمنی با آمریکا این را فهمیدند.


بیل‌گیتس و دانشگاه شریف
فقط مکزیک با آمریکا در سال 500‌میلیارد دلار تجارت دارد، حتی کمتر از چین و وقتی مکزیک تلفنی مشکلاتش را با ترامپ حل می‌کند، یعنی این را فهمیده است و ارقام و ارتباطات را می‌داند. چینی‌ها 360‌هزار چینی در آمریکا دارند. به سهم خودم، به‌عنوان دانشگاهی وظیفه‌ام را انجام می‌دهم و می‌گویم که ما نباید دنبال درست کردن روابط با فرانسه یا کره‌جنوبی باشیم؛ ما باید ثقل قضیه را حل کنیم.
در زمان ناهار اجلاس داووس که به‌خاطر جلسات خصوصی خیلی اهمیت دارد، بیل‌گیتس می‌گفت: «آرزوی من این است که در دانشگاه شریف مرکز هوش‌مصنوعی بزنم ولی دست من بسته است: «ایرانی‌ها غیرقابل مقایسه هستند با کسانی که در تشکیلات مایکروسافت کار می‌کنند. گره سیاست را باید باز کنیم.»
اگر هرچه سریع‌تر این افکاری که در کشور وجود دارد و می‌گوید که ما با دنیا نباید کار کنیم، به تاخیر بیفتد، توسعه ایران دیگر تمام شده است، چون اختلاف زیادی بین ما و دنیا می‌افتد که غیرقابل جبران است. چون اگر فردا صبح هم شروع کنیم، 10سال آینده جایی هستیم که تازه همسایگان ما هستند.
هسته‌ای، مساله اول و دوم ایران با آمریکا نیست، مساله سوم است و دلیل عدم موفقیت برجام، حل نشدن مساله اصلی با آمریکاست. دنبال حل مساله مقطعی نباید باشیم. آدم‌ها بر سر مساله پول خیلی راحت باهم کنار می‌آیند تا سر قدرت اگر ما تا ابد بنشینیم مسائل سیاسی با آمریکا حل نمی‌شود، ولی اگر سر سهم بازار با آمریکا صحبت کنیم، کنار می‌آییم و فضاهای فکری را عوض می‌کنیم. پارادایم اختلاف با جهان را باید از سیاسی به اقتصادی تغییر دهیم. انگلیس و آمریکا نزدیک‌ترین کشورها به هم هستند که اختلاف سیاسی فاحشی دارند ولی مسائل مالی اینها را به هم قفل کرده است.
آمریکا به خودی خود با برنامه هسته‌ای ایران مشکلی ندارد، کما اینکه این موضوع از زمان شاه شروع شده است. پاکستان 80کلاهک هسته‌ای دارد. برنامه هسته‌ای ایران که 23‌سال در تاکتیک ایران است توانسته اختلاف را حفظ کرده و آمریکا را بیرون نگه دارد. ایران درخواست هسته‌ای شدن دارد و طرف خارجی که احتمال ایجاد تسلیحات نظامی را می‌دهد، از آن ممانعت می کند. از طرفی رییس‌جمهور ایران نیز بیان کرده که تارگت تل‌آویو است و طرف اسرائیل نیز برنامه‌ریز‌ی‌های خودش را بابت خنثی کردن این موضوع دارد.
دولت ترامپ یک‌میلیارد دلار از بودجه دولت آمریکا به عنوان کمک خارجی استفاده کرده و هزار بمب معمولی و 600 کاترپیلار دی 8 به اسرائیل داده، هدف پاکسازی شمال غزه برای شهرک‌سازی ارتودکس یهود است. یک یهودی آمریکایی بیان کرده که اگر دولت آمریکا شرایط را فراهم کند، بالای 200‌میلیارددلار به آن امکان انتقال داده و سرمایه‌گذاری چشمگیری انجام می‌دهد. در حال حاضر معامله‌ای بین امارات و مصر بابت بخشی از سواحل مدیترانه در حال انجام است. اگر ایران وارد شکل‌گیری ادراکات دولت ترامپ نشود، مصالح و منافع ایران به خطر می‌افتد و ایران بازنده است.
با اینکه آمریکا و ونزوئلا رابطه خوبی ندارند ولی باید بیان کرد که آمریکا نفت ونزوئلا را خریداری می‌کند.