با نگاهی به روند سرمایهگذاری در حوزه نفت و مواجهه با این پرسش که چه سرنوشتی در انتظار این سرمایه هنگفت است، باید بگویم که آینده نفت تقریبا در حال حاضر مشخص است. چنانکه بین8 تا10سال دیگر به پیپاُیل میرسیم. به این صورت که در ابتدا بنزین، سپس گازوئیل و بعد دیگر فرآوردههای پتروشیمی و به طور کلی همه سیستم تا سال 2035 آغاز به پایان یافتن میکنند. اما این پایان یافتن به آهستگی رخ میدهد و سقوط به یکباره اتفاق نمیافتد.
متاسفانه برخی از کشورها مانند ایران فرصت توسعه صنعت نفت خود را از دست دادهاند و باید گفت که این موقعیت دیگر برای همیشه از بین رفته است. چنانکه رسیدن به نقطه پیپاُیل به این معناست که وقتی تقاضا بالا میرود تولید نفت به حداکثر میرسد. تا سال 2035 ایران به حداکثر تولید نفت میرسد و نفوذ نفت کاهش مییابد و دیگر نمیتواند برای کشورهای دارای نفت به نوعی درآمدزا باشد.در این میان کشورهای نفتخیز که برای تامین درآمد خود به نفت وابسته هستند، قبل از رسیدن به نقطه پیپاُیل، پولهای خود را از فروش نفت ذخیره و سرمایهگذاری کردهاند. بنابراین از این کار منفعتی نصیب آنها میشود که گویی همچنان درحال فروش نفت کشورشان هستند. اما سایر کشورها از چنین فرصتی بیبهره میمانند.
اینکه هنوز برخی از شرکتهای نفتی همچنان تمایل به سرمایهگذاری در این عرصه دارند به این دلیل است که آنها میدانند تقاضا برای نفت از بین نمیرود اما رشد هم نمیکند. بنابراین تمایل دارند در حیطه کار خود میزان نفت تولیدی با قیمتهای مناسب داشته باشند. این شرکتها پذیرای ریسکهای بزرگ نیستند و مثلا برای خرید نفت در فلات قاره سرمایهگذاری نمیکنند. آنها روی مواردی متمرکز میشوند که برایشان راحتتر و ارزانتر تمام شود. آنها به دنبال بهترین موقعیتها هستند و خودشان را درگیر پروژههای معمولی نمیکنند. با فشارهایی هم که از سوی فعالان محیطزیست روی این شرکتها وجود دارد، آنها ترجیح میدهند سرمایه خود را صرف پروژههای کم ریسک کنند.
در این میان، برخی از شرکتهای بزرگ خارجی هنوز روی برخی از پروژههای کشورهایی مانند عراق متمرکز هستند. چراکه موضوع گاز اهمیت بسیار زیادی در جهان دارد. هرچند صنعت نفت، حدود 10سال است در مسیر رشد قرار گرفته، اما گاز بالغ بر 30سال است که مسیر رشد را طی میکند. بنابراین سرمایهگذاری روی گاز برای سرمایهگذاران سودآورتر و منطقی است تا سرمایهگذاری روی نفت. کشور قطر با 300هزار جمعیت آنقدر به خوبی عمل کرده است که سرمایهگذاری در کشور خود بر روی انرژی را به میزان بالایی افزایش داده است. در شور عراق نیز 5 سال است که شرکت توتال به دنبال امضای قراردادی با سود سهام بالاست تا بتواند تولید نفت را بالا ببرد. این شرکت به نفت احتیاج دارد و این پروژه برایش بسیار با اهمیت است. توتال بر روی این پروژه حساب 30ساله باز کرده و میداند که سوددهیاش برای شرکت بالاست. بنابراین هر کدام از این بنگاههای بزرگ همبازی درازمدتی را برای خود در نقاط مختلف دنیا انتخاب میکنند.
آینده صنعت نفت
در پاسخ به این پرسش که چه چیزی در انتظار صنعت نفت ایران است باید بگویم وقتی برجام برقرار بود شرکتهای بزرگ خارجی به سوی ایران آمدند اما نتوانستند در ایران کار کنند؛ چون ایران به دلیل برخی از ملاحظات سیاسی حاضر به همکاری نشد. از سویی برخی از گروههای مختلف داخلی مُصر بودند که کشور میتواند بدون مشارکت با افراد خارجی خود را اداره کند و نیازی به اینگونه تعاملات ندارد. بنابراین به وزارت نفت فشار وارد میکردند که اجازه ورود سرمایهگذار خارجی را در حوزه نفت ندهد. هرچند آنها در نهایت متوجه شدند که نمیتوانند به تنهایی در حوزه نفت سرمایهگذاری کرده و پروژهها را به سرانجام برسانند. با این حال حتی اگر برخی از تحریمها برداشته شود نیز هنوز در ایران تمایل چندانی برای سرمایهگذاری وجود ندارد. بنابراین ضرورت دارد در رفتار ایران تغییری حاصل شود و به سرمایهگذاران خارجی روی خوش نشان بدهد تا این چرخه به سرعت به جریان بیفتد. چون دیگر فرصتی برای تامل وجود ندارد و باید این روند با سرعت انجام شود. در غیر این صورت، این فرصت برای همیشه از دست میرود.
درباره اینکه آیا ایران امروز فرصتی برای سرمایهگذاری در حوزههای پاییندست مانند پتروشیمی را دارد یا خیر؟، باید بگویم برگشت سرمایه در پروژههای بالادستی رخ میدهد نه در پروژههای پایین دستی. در ایران رشد تقاضا برای گاز بیشتر فرآوردههای نفتی را جایگزین کرده است. صادرکردن گاز راحت نیست اما صادرات نفت خام ساده است. هرچند معتقدم پتروشیمی هنوز آینده خوبی در ایران دارد و ایران در این زمینه پیشرفت کرده است. چنانکه بیشتر میعانات گازی امروز خوراک پتروشیمی است. اما پتروشیمی از حیث کسب درآمد برای ایران یک پروژه پایین دستی محسوب میشود و نمیتواند آن درآمدی که لازم است را برای کشور ایجاد کند.
اخیرا درخصوص کاهش قیمت خوراک اختلافاتی در کشور ایجاد شده و معضلی را در صنعت پتروشیمی ایجاد کرده است. تخفیف خوراک امتیاز همیشگی نیست و این در حالی است که بسیاری از شرکتها به این تخفیف و منافع زیادی که دارد عادت کردهاند! در حالی که تخفیف خوراک معمولا بین 10 سال اول در چند فاز طراحی و اجرا میشود و باید بعد از گذشت 5 تا 10 سال به قیمت اصلی و اولیه خودش بازگردد. اما مشکلی که بین شرکتهای مختلف دریافت کننده تخفیف خوراک وجود داشته، این است که آنها معتقدند که چون قصد توسعه کشور را دارند باید خوراک را برای همیشه با تخفیف دریافت کنند! آنها از نفوذ سیاسی خود استفاده میکنند و وزارت نفت را وادار میکنند که این تخفیفها را برای آنها در نظر بگیرد.
موضوع بعدی که باید به آن اشاره کنم این است که در اوپک گفته شده است که در ایران 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری شده است. این در حالی است که اگر چنین باشد، این موضوع از نظر کسی پنهان نمیماند و نمیتوان چنین پول هنگفتی را به صورت مخفیانه و بیخبر در کشور سرمایهگذاری کرد. چنین پولی یا باید از بانکی وام گرفته شود یا از جایی استقراض شود. بنابراین چنین موضوعی نمیتواند درست باشد. شاید این سوال ایجاد شود که طی یک سال اخیر ایران مذاکراتی با شرکتهای چینی و روسی انجام داده و قول این سرمایهگذاری 40میلیارد دلاری در این مذاکرات داده شده است. اما این در حالی است که ایران در حال حاضر تحریم است و هیچ کدام از شرکت چینی و روسی در این کشور سرمایهگذاری نکردهاند. بنابراین امکان ندارد روسها در ایران سرمایهگذاری کرده باشند؛ چراکه بارها به ایران آمده و رفتهاند و اگر پولی داشته باشند در وهله اول در کشور خودشان سرمایهگذاری میکنند. چینیها هم اگرچه به نقاط مختلف دنیا رفته و سرمایهگذاری کردهاند اما بعد از اعمال تحریمها دیگر حاضر نیستند برخلاف منافع آمریکا عمل کنند. با وجود تحریمها هیچ کشوری حاضر به سرمایهگذاری در ایران نیست و بنابراین چنین موضوعی نمیتواند صحت داشته باشد.
صادرات نفت ایران
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کنم موضوع صادرات نفت ایران است. دولت آمریکا فعلا تصمیم دارد روی موضوع صادرات ایران از لحاظ تحریمها پافشاری نکند. در اینجا دو سوال مطرح است: اول اینکه چه میزان نفت از ایران صادر میشود؟ و دوم اینکه ایران چقدر و چطور پول این صادرات را دریافت میکند؟ قطعا از این صادرات پولی به ایران خواهد رسد اما روند دریافت آن عادی نیست. بنابراین میزان صادرات نفت ایران معادل با درآمد آن نیست. اگر آمریکا با ایران توافق کند که مثلا صادرات یک میلیون بشکه نفت را آزاد میگذارد، اهمیت و ارزش بسیار بیشتری از وضعیتی دارد که در حال حاضر ایران به آن دچار شده است. چون آن میزان بشکه صادر و پول آن به صورت نقد به ایران داده میشود و ایران میتواند آن را به سرعت خرج کند. اما اینکه پول از روشهای مختلف و به واسطه دلالهای مختلف به ایران برسد (که قطعا بخشی از این پول در مسیر دلالیها از بین میرود!) ارزش چندانی ندارد.
امروز شرکتهایی مانند کپلر از طریق ماهوارهها روند فروش و صادرات نفت ایران را بررسی میکنند. آنها حتی از مقداری که کشتی حامل نفت در آب فرو رفته است میتوانند میزان نفت موجود در کشتی را رصد کنند. بنابراین امروز راه فراری برای کشورها وجود ندارد و ماهوارهها تمامی روندها را رصد و بهرهبرداری میکنند. این به معنای جاسوسی نیست، بلکه شرکتهای تجاری نیز چنین قابلیتی برای خود دارند.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که چرا با وجود جنگهایی مانند جنگ اوکراین، قیمت نفت ریزش دارد؟ در پاسخ باید بگویم از نظر تقاضای در سال 2023 تقاضای نفت بسیار زیاد است که نیمی یا 60 درصد از آن در آسیا و از این میان، 50 درصد در چین قرار دارد. پس اگر تقاضا قوی شود و اگر اوپک بتواند اوضاع را کنترل کند وضعیت باید بهتر باشد. اما از نظر منفی، نگرانیهایی از حیث مالی مانند تورم، بحران اقتصادی و... وجود دارد و اجازه نمیدهد قیمت نفت بالا برود.
با همه آنچه ذکر شد به گمانم قیمت نفت بین 75 تا 80 و شاید تا 85 دلار تا پایان سال خواهد بود. درباره بازار گاز نیز معتقدم 80درصد بازار انرژی در دنیا به قیمت نفت متصل است و تبادلاتی درازمدت است. اروپاییها چون گاز را به صورت اسپات[1] خریداری(Spot Trading) میکنند، قیمت را به میزان بالایی دریافت میکنند اما در مجموع به گمانم در حال حاضر قیمت منطقی است. هرچند اگر زمستان سختی در پیش باشد قیمت قطعا برای اروپا افزایش خواهد داشت. اما در آسیا افزایش چندانی نخواهد داشت. از سوی دیگر، ملاک قیمتگذاری گاز در ایران همچنان محل بحث خواهد بود و مولفههای مختلفی بر آن اثرگذارند. نه میتوان آن را بسیار بالا در نظر گرفت و نه بسیار پایین!.
منبع: ماهنامه کارخانه
[1] معامله اسپات به خرید یا فروش مستقیم یک دارایی گفته میشود. در این معاملات هزینه به صورت آنی پرداخت میشود و تحویل کالا به خریدار هم به صورت فوری است. معاملات اسپات نه تنها در بازار ارز دیجیتال، بلکه در سایر بازارهای مالی مانند بورس، فارکس، طلا نیز وجود دارد.