کسانی که موافق توسعه روابط خارجی برای پیشرفت اقتصادی هستند میگویند که در سایه روابط بانکی، فقدان ریسک سیاسی، مراودات تجاری، عقد قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری خارجی میتوان اقتصاد را به حرکت درآورد. در مقابل، کسانی که روی توان داخلی برای توسعه اقتصادی متمرکز میشوند، می گویند که با اتکا به بخشهای درون زای اقتصاد کشور میتوان استقلال اقتصادی را حفظ کرد. راهکارهایی که از سوی این گروه برای توسعه اقتصادی شنیده شده است، مواردی نظیر حذف دلار از مبادلات تجاری، همکاری تجاری با کشورهای منطقه، توافقنامه دو یا چند جانبه و سایر ایدههایی که همکاری تجاری و اقتصادی را با سایر کشورها خواسته یا ناخواسته در شرایط تحریم محدود کرده است.
حد وسط برای قرارگرفتن میان دو دیدگاه کجاست؟ چگونه میتوان اقتصاد کشور را با توجه به هر دو دیدگاه یعنی استفاده از توان داخلی در تعامل با کشورهای خارجی اداره کرد؟ الزامات آن چیست؟ سایرکشورها چه سیاستهای هوشمندانهای دارند؟
نیازمند روابط صحیح با کشورها هستیم
جمشید پژویان
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
من با صحبت ریاست جمهوری در مورد تأثیر روابط بینالمللی بر اقتصاد موافق هستم و علاوه بر آن ضرورت دارد که به پیشنهادهای 24 نفر از اقتصاددانان اشاره شود. آنچه از برآیند نظر این افراد حاصل میشود نشانهای از مشکلات اقتصادی کشور و راه حل رفع آن دیده نشد. بهنظر میرسد این افراد اصلاً اقتصاد را نمیشناسند. اقتصاد ایران با چالشها و مشکلات ساختاری مواجه است که نه در این دولت و نه در دولتهای گذشته به آن پرداخته نشده است. مسأله اقتصاد کشور تولید و تولید ناخالص ملی است. ما باید قرص نانمان را بزرگ کنیم و تولید قابل رقابت را افزایش بدهیم. ضرورت دارد که یک فرآیند سرمایهگذاری مناسب با قوانین و مقرراتی که موجب افزایش کارایی میشود، داشته باشیم.
نکاتی که در این پیشنهاد مطرح شده ابعاد کلیشهای دارد و اقداماتی نیستند که با تغییر وضعیت اقتصاد تناسب داشته باشد. بهعنوان مثال یکی از موارد مطرح شده تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار است. همین یک پیشنهاد تنها در صورتی محقق میشود که تقاضایی برای کسب و کار وجود داشته باشد. این جملات کلیشهای در حال حاضر نمیتواند برای اقتصاد کارآمد باشد. در شرایط تحریم، اگر از زیرساختهای درست و قوی بهرهمند بودیم، در آن صورت بسیاری از مشکلات حل میشد، اما الان بدون تردید به درآمدهای نفتی نیازمند هستیم، چون حتی اگر بخواهیم فقط صنایع را بازسازی کنیم و بهسمت کارایی بیشتر برویم، نیازمند درآمد ارزی هستیم. ما نیاز داریم روابط درستی با کشورهای دیگر داشته باشیم و تحریمها برداشته شود وبه تبع آن بتوانیم نفت بفروشیم. در دنیا اگر روابط دوستانه با کشورها تعریف نشود کشور در فشار قرار میگیرد. واقعیت این است که مشکلات اقتصاد ما در هموار کردن جادهای است که ماشین اقتصاد میخواهد حرکت کند و در آن صورت ما به سیاستهای کلان مناسب نیاز داریم اما هنگامی که جاده اقتصاد پر از چالههای یک متری و نیم متری است و سنگهای زیادی در مسیر قرار دارد ماشین اقتصاد نمیتواند حرکت کند. میبایست نکات و صحبتهای رئیس جمهوری اجرا شود تا زیربنای اقتصاد ساخته شود تا هم روابط خارجی با کشورهای صنعتی برقرار شود و هم بتوانیم نفت بفروشیم و درآمد ارزی داشته باشیم.
سکانداری اقتصاد بدون ارتباطات بینالمللی ناممکن است
مهدی تقوی
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
اقتصاد را نمیتوان بدون روابط بینالملل و سیاستهای خارجی پیش برد. کشورها بر اساس تجارت بینالملل با هم مبادله دارند یعنی ما کالاهایی را صادر میکنیم که برخی کشورها ندارند. این موضوع همان عرضه و تقاضا دربازارهای جهانی و سطح بینالمللی است. در شرایط کنونی هم که اقتصاد ایران در محاصره تحریمها قرار دارد میتوان برخی ارتباطات بینالمللی را ادامه داد، به هر حال همه کشورها که ارتباط شان را با ما قطع نکردهاند. در حال حاضر، فقط ترامپ است که با ایران مسأله دارد. رؤسای جمهوری قبلی امریکا همگی عقلانیت بیشتری در روابط خارجیشان به خرج میدادند. در همین شرایط هم اروپاییها ابتدا با ترامپ همراهی نکردند اما تحت تأثیر فشار امریکا کوتاه آمدند و قدری مقابل ما ایستادند. در همین شرایط هم باز فرصت تجاری با چین فراهم است و باید بر همین ارتباطات متمرکز بود و آنها را حفظ کرد. ای کاش زمانی که رئیس جمهوری به سازمان ملل رفت، شرایط برای گفتوگو فراهم میشد که اگر اینگونه میشد امروز در این وضع بد صادرات و درآمد نفتی قرار نمیگرفتیم. امیدوارم دوره ریاست جمهوری ترامپ بزودی به پایان برسد و ما فرصت احیای دوباره برجام را داشته باشیم.
از ضعفهای داخلی تا نادیده گرفتن اولویتها
جعفرخیرخواهان
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
دنیای فعلی دنیای رقابت بین کشورها و بنگاههای اقتصادی است. کشورها با هم تعامل دارند و در یک فضای جهانی میتوانند باعث ترقی و رشد کشورشان شوند. در این فضای رقابتی کشورما ناخواسته و به اجبار نتوانسته از آن امکانات و فرصت استفاده کند. این رخداد یک خطا است و باعث عقب ماندگی کشور میشود. در این شرایط اقتصاددانهایی که پیشنهاد ارائه کردند، شاید تصورشان این بوده که میتوانند موتور اقتصاد را جلو ببرند اما راهکارهایشان بنیادی نیست و نمیتواند سرعت و دوام مورد نیاز را به وجود بیاورد. این راهکارها نمیتواند موتور محرک اقتصاد باشد و وضعیت کشور را تغییر دهد. این موارد اقدامات دست دوم هستند و به ریشههای ارکان رشد اقتصادی توجه نشده است که یکی از آنها ارتباط با خارج است که یک حوزه سیاسی است. علاوه بر آن فقدان سیستم شایسته سالاری در کشور زمینه فساد را ایجاد میکند.
این افراد به مباحث اصلی که اقتصاد کشور را ضعیف میکنند وارد نشدند. نادیده گرفتن این موارد در شرایطی که گوش ها و چشمها بسته شده است و خشمی که از طرق گوناگون فوران میکند شرایط را بسیار بد و بدتر میکند. حالا این 10 راهکار به چیزهایی پرداخته که اولویت کشور نیست. آقای قالیباف قرار است کاندیدای مجلس شود که خود بدل احمدینژاد است. ایشان ادعا کرده است با یک برنامه پنجساله میتوان کشور را دگرگون کرد. کشوری که اگر در مسیر درست بیفتد تا 30 سال دیگر نمیتواند دگرگون شود.
اقتصادی که بخواهد پایدار باشد با این پیشنهادها اتفاق نمیافتد. نکته دیگری که به دولت تدبیر بر میگردد مشکل ارتباط با خارج است که بهجای خود درست است و باید اتفاق بیفتد اما در صحنه داخلی هم نقدهای جدی به سیاستهای دولت وجود دارد. در شرایطی که مسئولان در حوزه داخلی و اختیارات خود نتوانستهاند برنامههای مناسب و سیاستهای درست اجرا کنند، کشورهای خارجی هم بخواهند وارد این فضا بشوند سیاستها را بد و بدتر میکند. در این چند سال هم در عرصه داخلی دولت ضعف و اشتباه زیادی مرتکب شده و شناخت دقیقی از مکانیسم اقتصادی نداشته و نتوانسته از تیم اقتصاد قوی و مناسب استفاده کند.الان شور و شوقی برای آینده کشور وجود ندارد و این حس در همه قشرهای مردم دیده می شود.
کشورهای بزرگ به ارتباط با جهان نیاز دارند
سهراب دلانگیزان
عضو هیأت علمی دانشگاه رازی
ایران یک کشور بزرگ است و در مورد کشورهای بزرگ ارتباط با جهان موضوع مهمی است اما یک اقتصاد داخلی در سطح حداقلهای قابل قبول و با ارتباطات مناسب میان مناطق مختلف جغرافیایی و استانهای کشور میتواند فعالیتهایی در داخل کشور انجام دهد و به سطح خوبی برسد. با این حال باید تأکید کرد که ارتباط با خارج از کشور با هدف فروش نفت در شرایط کنونی برای ایران الزامی است. در غیر این صورت بخش قابل توجهی از فروش و درآمد کشور بهدلیل ارتباط نداشتن با خارج از کشور از دست میرود اما این موضوع بدان معنی نیست که اقتصاد ما قفل شود و کاملاً از بین رود. در واقع اگر در داخل کشور بخش بزرگی از موانع برداشته شود میتوان در همان حداقل قابل قبول بهتر عمل کرد و از بنبستی که شکل گرفته است، بیرون آمد. بهعنوان مثال هنگامی که ما میدانیم دولت با مشکل تأمین منابع مالی مواجه است و نهادها، بنیادها و شرکتها و... که میتوانند مالیات بپردازند و از گذشته تاکنون به هر علتی مالیات پرداخت نمیکردند، الان زمان اخذ مالیات از آنهاست تا دولت بتواند چرخ اقتصاد را بچرخاند. بسیاری از نهادها بهنام فرهنگ بودجه دریافت میکردند اما الان زمان آن رسیده که دولت بخش فعالیتهای لوکس را تعطیل کند. در شرایطی که دولت برای پرداخت حقوق کارمندان در مضیقه است و ممکن است با مشکلات جدی روبهرو شود، چنین فعالیتهایی نباید در اولویت قرار بگیرد. با چنین اقداماتی هم در بخش درآمدها میتوان نفسی کشید و هم هزینهها کاهش مییابد. بهعنوان مثال بیش از 1200میلیارد تومان سپرده در بانک ها وجود دارد و صاحبان این سپردهها افراد متمولی هستند که باید با سپرده هایشان یا سرمایهگذاری کنند یا مالیات آن را بپردازند. در کل محلهای درآمد زیادی وجود دارد که نادیده گرفته شده است. از سوی دیگر پیشنهادهای برخی اقتصاددانها هم قابل توجه بود و باید گفت با تمرکز بر منابع داخلی اقتصاد ایران حتی با وجود تحریمها، میتواند بهتر از سال 1398 عمل کند. اما برخی موارد مطرح شده هم قابل تحقق نیست. بهعنوان مثال در یکی از موارد که به تسهیل فضای کسب و کار پرداخته شده است باید این موضوع را مد نظر قرار داد که بخش قابل توجهی از فضای کسب و کار به مسائلی وابسته هستند که در دستگاهها و ادارهها قفل میشوند. نمونه بارز آن نحوه صدور مجوزهایی است که صادر میشود و باید خیلی راحتتر اتفاق بیفتد یا کارخانههایی که محدودیتهای جدی برای فعالیت دارند، محدودیتها رفع شود. محدودیتهای بسیار زیادی را میتوان نام برد مانند سازمان تأمین اجتماعی که بخش بزرگی از کار خود را با مانع تراشی برای کسب و کارها ایجاد میکند. با این اقدامات هم خودش نمیتواند به درآمد برسد و هم مانع جذب درآمدهای مالیاتی دولت میشود. یا در حوزههای دیگر مانند فضای کسب و کار یعنی فعالیتهایی که به حقوق مالکیت برمی گردد هم شرایط مساعد نیست. مانند زیرساختهایی که مهیا بودند و فقط به یک امضا نیاز داشتند که همان امضاهای طلایی میشود. در نهایت دولت میتواند به مردم و سرمایهگذاران امید بدهد البته این وظیفه مختص دولت نیست بلکه باید در کل حاکمیت وجود داشته باشد، باید عزمی برای مبارزه با فساد و رانت وجود داشته باشد. در پایان دوباره بر تأثیر روابط خارجی بر وضعیت اقتصادی کشور تأکید میکنم و معتقدم محدودیتهایی که در خارج از کشور بر ما اعمال میکنند اقتصاد کشور را در شرایط حداقلی حبس میکند و باعث میشود ما وارد مقاومت شویم در حالی که نیازمند شکوفایی و تغییر هستیم.
هیچ اقتصادی بدون تعامل امکان رشد بلندمدت ندارد
سید احسان خاندوزی
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
بنده نامه 24 کارشناس اقتصادی به رئیس جمهوری با هشتگ # بلد نیستم را امضا کردم و بجد از منطق آن دفاع میکنم و به دوستانی که آن نامه را طرفداری از انزوا و قطع روابط تجاری تبلیغ کردند، عرض می کنم ما میفهمیم که نظریات توسعه اقتصادی و تجربیات جهانی نشان میدهد هیچ اقتصادی با بستن بلندمدت باب تعامل خارجی، امکان رشد و پیشرفت ندارد. از زمان ترویج ایده اقتصاد مقاومتی نیز بارها رهبری و سایر سیاستگذاران تکرار کردهاند که مقاوم شدن به معنای حصار کشیدن نیست.
اساساً اقتصادی که حتی در شرایط تحریم نیز غیر از رقم مهم صادرات نفت، در سال 1397 بیش از 82 میلیارد دلار «تجارت غیرنفتی رسمی» با دنیا داشته (باز غیر از آمار قاچاق) و پیش از تحریم، درجه بازبودگی اقتصادش (نسبت X+M به GDP) از برخی اقتصادهای غربی نیز بالاتر بود، امکان زیست بدون ارتباط خارجی دارد؟ مشکل بنده با فرمایش رئیس جمهوری محترم آن است که ایشان: اولاً بخش مهمی از سیاستهای اصلاح داخل اقتصاد را که سالهاست میتوانستند به نتیجه برسانند، رها کردهاند و همچنان بنا دارند اقتصاد داخل را به مذاکرات خارجی، شرطی کنند. انصافاً پیاده کردن سریع بندهای قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار و لغو مجوزهای زائد، اصلاحات جدی در نظام بودجهای، وضع مشوقهای بازاری برای حرکت بانکها به سمت اعتباردهی بیشتر به بخشهای مولد، مبارزه بیاغماض با فرار مالیاتی و صدها دستور کار دیگر، چه ارتباطی با مذاکرات خارجی دارد؟ اینکه فغان بنگاه داران کشور از مقررات تأمین اجتماعی و مانند آن به آسمان بلند است و ما هیچگامی در سالهای اخیر برای رفع این مشکلات برنداشتهایم، ریشه خارجی دارد؟ اقتصاددانان کشور در طول 10 سال اخیر کم پیشنهادهای دقیق و کارشناسانه ندادهاند. امثال بنده بارها در جلسات با اعضایی از هیأت دولت، سیاستهایی را با پشتوانه تجربه جهانی و ذکر اقتضائات ایرانیاش بیان کردهایم اما تقریباً هیچ تحرک جدی و تحول ملموسی (جز در حوزههایی از بانک مرکزی) مشاهده نمیشود.
کشوری که صنایع کارخانهای آن با کمتر از 40 درصد ظرفیت، کار میکنند، آیا باید اولویتش جذب سرمایه خارجی برای بنگاههای جدید باشد یا بالفعل کردن ثمرات سرمایهگذاریهای پیشین؟ عبارت «خودتحریمی» که اعضای اتاق بازرگانی به کنایه استفاده میکنند، اشاره بههمین مثالهاست. برای کشوری که درگیر نبرد اقتصادی است، این شیوه حکمرانی شگفت آور است. شیوهای که حتی سیاست قیمتی حاملهای انرژی 10 سال قبل را هم نمیتواند به تمیزی گذشته اجرا کند.
ثانیاً رئیس جمهوری محترم گونهای فرمایش کردند که گویا تحریم امریکا مترادف منع تعامل با دنیاست. البته تعاملات تجاری با تحریمها، دشوار و پرهزینهتر میشود اما یادآور میشوم حتی در سالهای برجام نیز کمتر از 20 درصد تجارت ما با اروپا و امریکا بود.
امروز همسایگان، شرکای منطقهای و آسیایی ایران حاضرند اگر دولت و بلکه نظام، راهبرد درستی اتخاذ نماید، راه را برای صادرات نفت و بازگرداندن ارز و در نهایت تجارت ما، بیش از امروز هموار کنند. کارشناسان دلسوز نفتی ما و تجار بخشهای کشاورزی و صنعتی ما به این ظرفیت آگاهند و در جلسات خصوصی، بارها میگویند که حتی بدون رفع تحریم، وضع تجارت میتواند خیلی بهتر از این باشد که هست. منصفانه کارنامه دیپلماسی اقتصادی دولت را ارزیابی کنید.
با این شرایط چرا عالیترین مقام اجرایی ایران باید تداوم تحریم امریکا را متناظر قطع ارتباط با جهان القا کند؟ این سؤال اصلی ماست.
منابع داخلی را دریابید
محمد جلیلی
پژوهشگر اقتصاد مالی و اعتبار سنجی
ارتباط خارجی برای اقتصاد کشور بسیار مهم و ضروری است اما به این معنی نیست که اگر ارتباط خارجی تضعیف شود، نتوانیم هیچ کاری انجام دهیم. منابع مالی برای اقتصاد ضروری است و توسعه اقتصادی را برای کشورها فراهم میکند. یک بخش از منابع مالی در داخل کشور است و بخش دیگر آن از خارج تأمین میشود. برای مثال از خارج بانک جهانی به کشورها وام میدهد یا سرمایهگذار خارجی سرمایه خود را وارد یک کشور میکند. اگر روابط خارجی نداشته باشیم بانک جهانی و نهادهای بینالمللی منابع خود را در اختیار ما نمیگذارند و سرمایهگذار خارجی هم در کشور ما سرمایهگذاری نمیکند.
حال این پرسش مطرح میشود، در صورتی که به هر دلیل امکان ارتباط با دیگر کشورها فراهم نباشد، آیا نمیتوان ظرفیتهای داخلی را جایگزین کرد؟ پاسخ مثبت است.
بازار بدهی امریکا سالانه حدود ۳۷ هزار میلیارد دلار است به این معنی که تأمین مالی از دو محل اتفاق میافتد. حال در بحث شرکتها میگویند یا منابع حقوق تعاون سهام یا بدهی. در فضای فعلی کشور منابع موجود یا در اختیار بانکها و بازار سرمایه است یا منابعی است که با ایجاد بدهی تأمین میشود. برای مثال میتوان اوراق قرضه به مردم فروخت یا روشهای مختلف دیگر که میتواند در قالب ابزارهای بدهی منابع ایجاد کنند. در ایران بازار بدهی ناچیز و تقریباً صفر است.
در برخی موارد اوراق مشارکت محدودی منتشر میکنیم که تأثیرگذار نیست. این یک بازار بکر است و منبع پر ظرفیتی است که ما در کشور داریم. مانند یک معدن مواد اولیه که هنوز مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است اما در کشوری مثل امریکا از این موارد استفاده میکنند. ما میتوانیم در اقتصاد کشورمان عدد قابل توجهی حتی بیشتر از ۳۷ هزار میلیارد دلار در امریکا ایجاد کنیم و پیش نیاز آن رشد بازار سرمایه و اصلاح نظام بانکی است. موضوع بازار بدهی در ایران یک برنامه بلند مدت است و نمیتواند مختص یک بازه زمانی یا دولت خاصی باشد. در واقع مقصود این است که اگر ارتباط خارجی نداشته باشیم با استفاده از این ظرفیت ها میتوانیم منابع مالی کشور را افزایش دهیم و نباید اقتصاد کشور متوقف شود. این موضوع به معنای توصیه برای قطع ارتباط با دنیا نیست بلکه اگر بتوانیم به بهترین شکل ارتباط خارجی برقرار کنیم و سرمایهگذار خارجی جذب کنیم به توسعه اقتصاد خارجی کشورکمک میکند اما اگر سرمایهگذار خارجی نتوانست وارد شود، نباید بدون عمل و واکنش باشیم.
اگر تا الان هم کاری انجام ندادهایم از این به بعد باید اقدام کنیم. باید زمینهای فراهم کنیم که جوانان بیایند و کار کنند. همه دوست دارند با هر روشی اعم از ارتباط با خارج یا استفاده از منابع داخلی کشور پیشرفت کند و توسعه یابد. در رابطه با پیشنهادهایی هم که ارائه شد باید گفت که نمیتوان در قالب یک نامه یک صفحهای به همه موارد و راهکارها اشاره کرد که این خود ابهام برانگیز است. اما نکته قابل تأمل این است که در رابطه با راهکارهای ارائه شده کار و مطالعات زیادی صورت گرفته است.
در جمعبندی نهایی باید اشاره کنم که یک راه حل نمیتواند نسخه فعلی اقتصاد کشور باشد بلکه نیازمند مجموعهای از راه حلها هستیم. من بخشی از راهکار را در بازار سرمایه میبینم که باید توسعه پیدا کند. به این معنا که منابع داخلی کشور کم نیست اما باید مدیریت شود. مهمترین اثر تحریم این است که نفت را میفروشیم اما درآمد حاصل از آن به کشور نمیرسد و منجر به کمبود منابع مالی میشود. موضوعی که با راهکارهای ارائه شده، قابل جبران است.