دیبا حاجیها- تامین مالی جمعی مزایای زیادی از جمله کاهش وابستگی به منابع مالی سنتی مانند بانکها و دسترسی سریع به نقدینگی برای شروع پروژهها برای شرکتها به همراه دارد. با این حال، این روش نیز در برابر چالشهای خاص خود قرار دارد که یکی از مهمترین آنها تاثیر نرخ بهره بر جذب سرمایه و ریسکهای مرتبط با آن است. در شرایطی که نرخ بهره در بازارهای مالی بالا باشد، پروژههای تامین مالی جمعی باید سود بیشتری ارائه دهند تا بتوانند سرمایهگذاران را جذب کنند. این امر باعث ایجاد رقابتی ناسالم در بازار میشود که میتواند خطرات زیادی از جمله ریسک نکول و عدم توانایی در دسترسی به اصل سرمایه برای سرمایهگذاران به همراه داشته باشد. در این مقاله، به بررسی تاثیرات نرخ بهره بر تامین مالی جمعی، ریسکهای ناشی از آن و مشکلاتی که این فرآیند در اقتصاد ایران با آن روبهرو است، پرداخته خواهد شد.
از سهام تا قرض، روشهای نوین جذب سرمایه برای کسبوکارها
تامین مالی جمعی یک فرآیند مالی است که در آن سرمایهگذاران خرد از طریق پلتفرمهای آنلاین در پروژهها و کسبوکارها سرمایهگذاری میکنند. این روش به کسبوکارها کمک میکند تا به جای اتکا به یک یا چند سرمایهگذار بزرگ، از منابع مالی پراکنده و متنوع بهرهبرداری کنند. تامین مالی جمعی روشهای زیادی دارد که لازم است به اصلیترین آنها پرداخته شود. یکی از مهمترین روشها، تامین مالی جمعی مبتنی بر سهام است. در این روش، شرکتها سهام خود را به سرمایهگذاران میفروشند و در ازای آن سرمایهگذاران بخشی از مالکیت شرکت را به دست میآورند. بازدهی این روش برای سرمایهگذار، بیشتر به رشد قیمت سهام یا دریافت سود سهام وابسته است. تامین مالی جمعی مبتنی بر پاداش روش فراگیر بعدی است. در این روش، معمولا پروژههایی تامین مالی میشوند که در مرحله توسعه محصول یا خدمت هستند و سرمایهگذاران در ازای حمایت مالی، محصول یا خدمت نهایی را دریافت میکنند. در روش بعدی، تامین مالی جمعی مبتنی بر قرض نیز سرمایهگذاران به کسبوکارها یا پروژهها قرض میدهند و در ازای آن بازپرداخت اصل و سود بدهی را دریافت میکنند. این روش شباهتهایی به وامهای بانکی دارد اما تفاوت آن در این است که سرمایهگذاران مختلف از طریق یک پلتفرم آنلاین منابع مالی را فراهم میکنند.
نوسانات نرخ بهره: تهدیدی برای تامین مالی جمعی یا محرکی برای رشد؟
نرخ بهره تاثیر زیادی بر جذب سرمایه در تامین مالی جمعی دارد. در شرایطی که نرخ بهره بازار بالا باشد، پروژهها باید بازدهی بالاتری ارائه دهند تا سرمایهگذاران را جذب کنند، در غیر این صورت سرمایهگذاران ترجیح میدهند سرمایه خود را در بازارهایی با بازدهی بیشتر و ریسک کمتر مانند سپردههای بانکی یا اوراق قرضه سرمایهگذاری کنند که این امر جذابیت پروژههای تامین مالی جمعی را کاهش میدهد.
از سوی دیگر، کاهش نرخ بهره هزینههای تامین مالی را کاهش میدهد و پروژهها را جذابتر میکند، زیرا شرکتها به پرداخت بازدهی کمتری به سرمایهگذاران نیاز دارند. کاهش نرخ بهره میتواند ریسک نکول را کاهش دهد و فشار مالی کمتری بر شرکتها وارد کند زیرا توانایی بازپرداخت بدهیها بهبود مییابد. در مدلهای مبتنی بر قرض، افزایش نرخ بهره میتواند ریسک نکول را افزایش دهد زیرا شرکتها مجبور به پرداخت بازدهی بالاتری میشوند و این امر فشار مالی زیادی به آنها وارد میکند. به طور کلی، نرخ بهره بالا هزینههای تامین مالی را افزایش داده و جذابیت پروژهها را کاهش میدهد، در حالی که نرخ بهره پایین میتواند این مشکلات را برطرف کند و احتمال موفقیت پروژهها را افزایش دهد.
تامین مالی جمعی در ایران: سود 40درصد، هزینه 50درصد!
فرآیند تامین مالی جمعی یک روند گامبهگام است که از درخواست سرمایهپذیر از پلتفرم آغاز میشود و تا تامین کامل منابع مالی برای پروژه ادامه مییابد. در ابتدا، فرد یا شرکتی که نیاز به سرمایه دارد، درخواست خود را در پلتفرم تامین مالی جمعی ثبت میکند. این درخواست شامل توضیحاتی درباره پروژه، طرح کسبوکار و مبلغ مورد نیاز است. برای ایجاد اطمینان در میان سرمایهگذاران، سرمایهپذیر باید ضمانتهایی ارائه دهد که میتواند شامل ضمانتهای بانکی، ملکی یا ضمانتهای دیگر از نهادهای معتبر باشد. پس از ثبت درخواست، پلتفرم شروع به ارزیابی و تحلیل پروژه میکند. در این مرحله، کارشناسان پلتفرم ریسکها، فرصتها و پتانسیل رشد پروژه را بررسی میکنند. در صورت تایید پروژه، قراردادی بین سرمایهپذیر و پلتفرم بسته میشود که در آن شرایط تامین مالی، نرخ سود سرمایهگذاران و نحوه بازپرداخت مشخص میگردد. پس از نهایی شدن قرارداد، فراخوانی برای جذب سرمایهگذاران منتشر میشود. این فراخوان معمولا بین دو هفته تا یک ماه زمان میبرد و در صورتی که مبلغ مورد نظر پیش از اتمام این مدت تامین شود، پروژه بسته میشود. پس از تامین سرمایه، سود به سرمایهگذاران طبق توافقات صورت گرفته در بازههای زمانی مشخص (یکماهه، دوماهه،
سهماهه و…) پرداخت میشود. نرخ سود این پروژهها معمولا بین 40 تا 45درصد است. در پایان پروژه، سرمایهپذیر باید اصل سرمایه را به سرمایهگذاران بازگرداند. سود بالای پرداختی به سرمایهگذاران و همچنین کارمزدهای پلتفرمها و سایر هزینههای اداری، موجب میشود که نرخ تمامشده تامین مالی برای سرمایهپذیر به حدود 50درصد یا بیشتر برسد. تامین مالی جمعی در ایران از سال1397 با تصویب دستورالعملی از سوی شورای عالی بورس آغاز شد. در ابتدا تنها سه پلتفرم مجوز فعالیت داشتند، اما اکنون 34سکوی مجاز در این حوزه فعال هستند. تا پایان مرداد 1403، حجم کل سرمایه تامینشده از طریق این پلتفرمها به بیش از 7هزار میلیارد تومان رسید که بیش از نیمی از آن با ضمانت بانکها و نزدیک به 1800میلیارد تومان توسط صندوقهای پژوهش و فناوری ضمانت شده است.
رقابت تامین مالی جمعی با بانکها: سودهای دروغین یا فرصتی واقعی؟
نرخ بهره بانکی بالا در ایران که پیش از این به 33درصد هم رسیده بود، تاثیرات قابل توجهی بر جذب سرمایه در پروژههای تامین مالی جمعی دارد. این نرخ بهره بالا باعث میشود سپردهگذاری در بانکها به یک گزینه جذابتر برای سرمایهگذاران تبدیل شود چراکه بازدهی قطعی و بدون ریسک آن به میزان قابل توجهی بالاتر از پروژههای تامین مالی جمعی است. در سپردهگذاری بانکی، سرمایهگذار میتواند به طور قطع سود 33درصدی سالانه دریافت کند و از نظر ریسک هیچ نگرانی در خصوص از دست دادن اصل پول نخواهد داشت. بانکها تحت حمایت بانک مرکزی قرار دارند که این امر باعث افزایش اطمینان سرمایهگذاران از پرداخت سود و حفظ نقدینگی آنها میشود. این شرایط باعث میشود سرمایهگذاری در بانکها از نظر ریسک بسیار کمتر و از لحاظ بازدهی، برای بسیاری از سرمایهگذاران جذابتر از پروژههای تامین مالی جمعی باشد. در مقابل، سرمایهگذاری در پروژههای تامین مالی جمعی با ریسکهای خاص خود همراه است. پروژههای جمعی ممکن است با شکست مواجه شوند یا نتوانند سود مورد نظر را تولید کنند. علاوه بر این، در صورتی که پروژه موفقیتآمیز نباشد، سرمایهگذار ممکن است به اصل پول خود دسترسی نداشته باشد تا زمانی که پروژه تکمیل و بازپرداختها انجام شود. این عدم دسترسی سریع به اصل سرمایه در کنار ریسکهای اجرایی پروژهها، پروژههای تامین مالی جمعی را از نظر بسیاری از سرمایهگذاران به گزینهای با ریسک بالاتر تبدیل کرده است. یکی دیگر از مزایای سرمایهگذاری در بانکها، این است که سرمایهگذاران در صورت نیاز به نقدینگی، میتوانند با پرداخت جریمهای مشخص، پول خود را از سپردههای بلندمدت خارج کنند. این ویژگی در پروژههای تامین مالی جمعی وجود ندارد و سرمایهگذاران نمیتوانند قبل از پایان پروژه به پول خود دسترسی پیدا کنند که خود یک عامل منفی برای جذب سرمایه در این نوع سرمایهگذاریهاست. در نهایت، نرخ بهره بالای بانکها باعث میشود که بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح دهند به جای سرمایهگذاری در پروژههای تامین مالی جمعی، پول خود را در بانکها با ریسک کمتر و بازدهی قطعی بیشتر قرار دهند. این امر باعث کاهش جذابیت پروژههای تامین مالی جمعی و محدود شدن جریان سرمایه به این پلتفرمها میشود. در نتیجه اگر بنیانگذاران پروژههای تامین مالی جمعی نرخ سودی کمتر یا حتی نزدیک به نرخ بهره بانکی را وعده بدهند، هیچ سرمایهگذاری ریسک ورود به یک پروژه نوپا در اقتصادی رکودی را به جان نمیخرد. در نتیجه نرخهای سوددهی پروژههای تامین مالی جمعی، کاذب میشود تا توانایی جذب سرمایهگذار را از دست ندهد.
فاجعه نکول در کمین سرمایهگذاران
در شرایط کنونی اقتصاد ایران، پروژههای تامین مالی جمعی برای جذب سرمایه به ناچار به سمت ارائه نرخ سودهای بسیار بالا رفتهاند که بعضا به 47درصد یا بیشتر نیز میرسد. این نرخهای سود جذاب که معمولا در مقایسه با نرخ بهره بانکی بالاترند، به نظر میرسد نتیجهای از رقابت کاذب این پلتفرمها برای جلب توجه سرمایهگذاران باشد اما سوال اصلی این است که چگونه کسبوکارهایی مانند یک مزون لباس یا تولیدکنندگان جعبههای کاغذی میتوانند چنین سودهای بالا را در مدت زمان یک سال تضمین کنند. این تضمین سود در حالی اتفاق میافتد که بسیاری از این پروژهها با مشکلات مالی و عملیاتی روبهرو هستند و توانایی تحقق چنین بازدهیهایی را ندارند. این نرخهای سود غیرواقعی، نهتنها نشاندهنده رقابت ناسالم با نرخهای سود بانکی هستند، بلکه خطرات بزرگی برای سرمایهگذاران به همراه دارند. یکی از خطرات بزرگ، ریسک نکول است. پروژههایی که سودهای غیرمعمول را وعده میدهند، در واقع احتمال زیادی دارند که به دلیل عدم توانایی در تحقق سود وعده داده شده، نتوانند بدهیهای خود را پرداخت کنند. به این ترتیب، سرمایهگذاران ممکن است در پایان پروژه با ضررهای مالی سنگینی روبهرو شوند. علاوه بر این، پروژههای تامین مالی جمعی در اکثر مواقع به سرمایهگذاران این امکان را نمیدهند که در طول مدت پروژه به اصل سرمایه خود دسترسی داشته باشند. این موضوع به ویژه در شرایطی که نرخ سود بازار (مانند نرخ بهره بانکی 25درصد) در حال تغییر است، به ریسک جدیدی برای سرمایهگذاران تبدیل میشود. سرمایهگذارانی که ممکن است در معرض نیاز فوری به نقدینگی باشند، با عدم دسترسی به اصل سرمایه، فشار مالی بیشتری را تجربه خواهند کرد. در نهایت، وعده سودهای بالای 40درصد در پروژههای تامین مالی جمعی، علیرغم ارائه تضمینهای کمریسک توسط حامیان پروژه، تنها ظاهر جذابی دارد و در واقع ریسکهای نهفته زیادی را برای سرمایهگذاران به همراه دارد. در شرایط فعلی اقتصادی ایران، ریسک نکول و عدم تحقق سود وعده داده شده، برای سرمایهگذاران در پروژههای تامین مالی جمعی یک تهدید جدی محسوب میشود و ممکن است در نهایت باعث کاهش اعتماد عمومی به این نوع سرمایهگذاریها شود.
بدون شفافیت و نظارت، تامین مالی جمعی به بحران میرسد!
برای جلوگیری از ریسک نکول، سرمایهپذیران و پلتفرمهای تامین مالی جمعی باید به طور شفاف و واقعگرایانه نرخ سود و شرایط بازپرداخت را تعیین کنند. تعیین نرخهای سود باید متناسب با شرایط واقعی بازار، ریسکهای پروژه و توان بازپرداخت کسبوکار باشد. به عنوان مثال، پروژههای نوپا و استارتاپها که در مرحله توسعه اولیه هستند، نمیتوانند به راحتی نرخ سود بالایی را پیشنهاد دهند که با توان مالی و عملیاتی آنها همخوانی ندارد. بر همین اساس، باید فضایی برای گفتوگو و شفافسازی ایجاد شود که در آن، سرمایهگذاران با آگاهی کامل و با درک درست از ریسکهای موجود وارد این نوع سرمایهگذاریها شوند. اگر پلتفرمهای تامین مالی جمعی در تلاش برای جلب توجه سرمایهگذاران به وعدههای سود بالای غیرواقعی و ریسکپذیر روی آورند، ممکن است در بلندمدت، اعتماد عمومی به این روش تامین مالی خدشهدار شود. در صورتی که سرمایهگذاران پروژههایی با سودهای غیرواقعی و عدم توانایی در بازپرداخت بدهیها را شاهد باشند، اعتماد عمومی به تامین مالی جمعی از بین خواهد رفت. این موضوع میتواند باعث کاهش جریان سرمایه به پلتفرمها شود و در نتیجه پروژههای جدید نتوانند منابع مالی لازم را جذب کنند. کاهش اعتماد به تامین مالی جمعی میتواند موجب از بین رفتن پلتفرمهای موجود و تضعیف این صنعت نوین شود. برای اینکه تامین مالی جمعی در بلندمدت پایدار و موفق باقی بماند، باید یک سیستم نظارتی و حمایتی قوی ایجاد شود. این سیستم باید به گونهای عمل کند که هم از سرمایهگذاران محافظت کند و هم به پلتفرمها و کسبوکارها فرصت دهد که با شرایط واقعی و شفاف فعالیت کنند. نظارتهای دولتی و مستقل میتواند نرخهای سود منطقی و متناسب با توان بازپرداخت شرکتها را تضمین کند تا سرمایهگذاران در معرض ریسکهای کاذب قرار نگیرند. این سیستم نظارتی میتواند شامل ارزیابیهای دقیق از پروژهها، شفافسازی در مورد تضمینها و ریسکها و همچنین حمایتهای قانونی از سرمایهگذاران در صورت بروز مشکل باشد.