اقتصادبازار نوشت: سالهاست که واژه «اقتصاد مقاومتی» در تریبونها میچرخد؛ از خطبهها تا اسناد بالادستی. اما واقعیت این است که این مفهوم، تنها زمانی معنا پیدا میکند که به «پروژه» بدل شود؛ پروژهای زنده در زندگی روزمره مردم.
اقتصاد مقاومتی، نه بهمعنای بستن درهای تجارت است، نه توصیهای به ریاضت. این سیاست، یک دکترین توسعه در شرایط تحریم، نوسانات ارزی و عدم اطمینان ژئوپلتیکی است. ترجمهاش ساده است: افزایش تابآوری اقتصاد ایران در برابر شوکها.
میدان کجاست؟
شاید تصور شود اقتصاد مقاومتی را باید در گزارشهای کلان یا جلسات سیاستگذاری جستوجو کرد. اما میدان، جای دیگری است.
میدان یعنی فولادسازی در یزد که با بومیسازی قطعات آلمانی، خط تولیدش را از توقف نجات داده. میدان یعنی زن کارآفرینی در سنندج که با تسهیلات صندوق کارآفرینی امید، برند پوشاک محلی راه انداخته و حالا دنبال توسعه فروش اینترنتیاش است. میدان یعنی یک پالایشگاه در ماهشهر که با الگوریتمهای ایرانی، مصرف انرژیاش را ۱۲٪ کاهش داده.
در واقع، هر جا که وابستگی کاهش یافته، ارزش افزوده بالا رفته، و فرصتهای داخلی جایگزین واردات شدهاند، رد پای اقتصاد مقاومتی پیداست.
چرا «ضرورت» دارد؟
جهان در حال تغییر است، اما نه لزوماً به نفع کشورهایی با اقتصاد متکی به نفت خام و واردات گسترده. زنجیره تأمین جهانی دیگر آن امنیت سابق را ندارد. پاندمی، جنگ اوکراین، تنشهای دریای چین و تنشهای منطقهای، همه دست به دست هم دادهاند تا منطق «تابآوری» بر منطق «وابستگی به قیمت جهانی» غالب شود.
برای ایران، که زیر فشار تحریمهای یکجانبه و هجمههای ارزی قرار دارد، اقتصاد مقاومتی نه یک انتخاب، که تنها راه عبور از دهه آینده است. کشوری با ۸۵ میلیون جمعیت، نمیتواند امنیت اقتصادیاش را به وعده مذاکرات یا خوشبینی به بازار جهانی گره بزند. باید درونزا رشد کند، درونزا قوی شود.
مصداقها و مسألهها
با همه پیشرفتها، موانع جدی هم هست. وقتی خطوط اعتباری شرق آسیا قفل میشود، شرکت ایرانی برای واردات یک قطعه باید چهار واسطه را دور بزند. وقتی بازار داخلی بیثبات است، تولیدکننده ترجیح میدهد به سوداگری بپردازد، نه سرمایهگذاری.
اقتصاد مقاومتی نیاز به سیاست صنعتی مشخص، نقشه تولید داخل، حمایت از صنایع مادر، و بالاتر از همه، اعتماد به تولیدکننده داخلی دارد. این یعنی حذف رانت ارزی، تقویت زنجیرههای تأمین ملی، و اعطای تسهیلات هدفمند نه به نام، که به فعل.
راه حلها روی زمیناند، نه در گزارشها
کارخانهای در اراک با مهندسی معکوس، تجهیزات حفاری نفت را بومیسازی کرده. مزرعهای در جهرم با سیستم هوشمند آبیاری، مصرف آب را ۵۰ درصد کاهش داده. اینها مثال نیستند؛ آیندهاند. آنچه نیاز داریم، نه معجزه تکنولوژیک است و نه منتظر ماندن برای لغو تحریم، بلکه «پلتفرم حکمرانی اقتصادی» مبتنی بر تولید ملی، صادرات منطقهای و فناوری بومی است.
از شعار تا شعور
اقتصاد مقاومتی، اگر بخواهد در دل مردم نفوذ کند، باید خودش را از قالب جملههای کلیشهای بیرون بکشد. باید بشود پروژه، راهکار، و راه نجات.
جایی خوانده بودم که “سرزمینها را کسانی میسازند که در سختترین روزها، کار را زمین نمیگذارند.”
امروز، کار اقتصاد ایران، زمین گذاشتنی نیست. و اقتصاد مقاومتی، نه یک رؤیاست، نه فقط یک برنامه. یک انتخابِ تاریخی است.