براساس اعلام مجمع جهانی اقتصاد، بحرانهای مربوط به آب در زمره پنج خطر اصلی جهانی قرار دارند و تامین آب در چارچوب اهداف توسعه پایدار سازمان ملل مشخص شده است. یک رویکرد برای افزایش دسترسی به آب شیرین در مناطق کم آب، انتقال آب بین حوضهایIBWT) ) است که دارای تاریخچهای طولانی است؛ اکثر طرحهای اجرا شده در اوایل دهه 1900 و در دهههای 1970 و 1980 به اوج خود رسیدند (گوپتا و ون در زاگ، 2008).
پروژههای انتقال آب شامل هر نوع زیرساختی است که آب را از یک حوضه آبریز به رودخانه دیگر یا از یک رودخانه به رودخانه دیگر توسط انسان انتقال دهد. پروژههای کلانی که هزینههای میلیاردی در پی دارند. نتایج بررسیها نشان داده طرحهای انتقال آب بین حوضهای، مستقیماً مدیریت حوضه مبدأ و مقصد را تحت تأثیر قرار میدهد، اگرچه در کوتاهمدت موجب کاهش مشکلات کمآبی در حوضه مقصد خواهد شد، اما در بلندمدت باعث تضعیف شرایط محیطزیستی، اقتصادی و اجتماعی در یکی از دو حوضه میشود. این مساله در کشورهای خشک و نیمهخشک که طرحهای انتقال آب از حوضه مبدأ با هدف تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعت صورت میگیرد، بیشتر نمود خواهد داشت.
نگرانی در مورد پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی انتقال آب بین حوضهای در دورههای اخیر مطرح شده است. در حالیکه نشان داده شده که طرحهای انتقال آب میتوانند فشار بر منابع آب زیرزمینی را کاهش دهند، کیفیت آب را بهبود بخشند و موجب بازسازی اکوسیستم شوند، اما نگرانیهایی در مورد تأثیرات آنها وجود دارد. شورشدن آب، افزایش غلظت مواد مغذی، انتشار آلایندهها و گونههای مهاجم و تغییر ترکیب گونه در پی این پدیده رخ خواهد داد.
از نظر اجتماعی نیز میتواند تعادل آب در حوضههای اهدایی و دریافتی را تغییر دهد. به دلیل افزایش عرضه آب، ساکنان حوضههای دریافتکننده ممکن است از افزایش توسعه کشاورزی و صنعت بهرهمند شوند. در حالیکه وخامت محیطزیست در حوضههای اهدایی ممکن است منجر به کاهش درآمد آنها شود. انتقال آب همچنین ممکن است احتمال درگیری بین کشورهای دارای حوضه آب مشترک را افزایش دهد. این پژوهشگران بیشتر طرحهای شناسایی شده را مربوط به آسیا و آمریکای شمالی میدانند و معتقدند باید انتظار افزایش 9 برابری حجم آب منتقل شده پیشبینی شود. آنها میگویند در حالیکه این پروژهها ممکن است نقش اساسی در تولید غذا و انرژی داشته باشند، نگرانیهایی در مورد هزینههای اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی آنها نیز وجود دارد.
پژوهشگران این مقاله با بیان اینکه در حال حاضر، فقدان دادههای قابل اعتماد اجازه ارزیابی کامل اثرات بالقوه زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی طرحهای آینده را نمیدهد، معتقدند تأثیرات آنها مقیاسهای منطقهای و قارهای را پوشش میدهد و غیرقابل برگشت خواهد بود. بنابراین، توصیه میشود که راهحلهای زیرساخت طبیعی یا سبز به عنوان جایگزین یا بخشی از راهحل ترکیبی زیرساخت سبز خاکستری در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال اقداماتی مانند استفاده از آب بازیافتی، بهبود لولهکشی و توزیع در سیستمهای موجود، استفاده از تالابهای طبیعی یا سیستمهای آب زیرزمینی به عنوان سیستمهای ذخیرهسازی و افزایش راندمان آبیاری برای اهداف کشاورزی باید در اولویت رسیدگی به چالشهای کمبود آب قرار گیرند؛ اگرچه ممکن است مشکل را با توجه به مقیاس آن به طور کامل برطرف نکند.
افزایش روند انتقال آب در آسیا
آسیا و اقیانوسیه همچنان یک منطقه به سرعت در حال رشد و پویا هستند. تخمین زده میشود که تا سال 2030، حدود 5/2میلیارد نفر یا 55 درصد از جمعیت در مناطق شهری زندگی کنند. با این حال، تقریباً 500 میلیون نفر در منطقه هنوز به حداقل منابع اولیه آب دسترسی ندارند و 14/1میلیارد نفر کمبود آب دارند. دسترسی به سرویس بهداشتی اولیه امنیت آب همچنان یک چالش مهم است، به خصوص که پیشبینی میشود تقاضای آب حدود 55 درصد به دلیل تقاضای رو به رشد بخشهای خانگی و صنعتی افزایش یابد. بخش کشاورزی همچنین نیاز به تولید غذای بسیار بیشتری برای جمعیت رو به رشد دارد و برای منابع آبی در حال کاهش رقابت میکند. تهدید دائمی بلایای ناشی از تغییرات آب و هوایی را که در منطقه نیز رایج است، به این مشکلات اضافه کنید.
در کانادا، بیشتر از هر کشور دیگری در جهان، جریانهای آب از حوضه اصلی خود منحرف میشوند. نرخ میانگین جریان انتقال آب بین حوضه در کانادا 4424 مترمکعب برثانیه است. این پدیده اثرات نامطلوب جدی بر پدیده فرسایش و رسوبگذاری رودخانه، جنگلها، حیات ماهیها و کیفیت آب دارد.
چین نیز از جمله کشورهایی است که پروژه کلان انتقال آب را اجرا میکند. پروژه انحراف آب از جنوب به شمال در چین بزرگترین پروژه در نوع خود است که تاکنون انجام شده است. این پروژه شامل برداشت آب از رودخانههای جنوبی و تامین آن به شمال خشک این کشور است. این طرح عظیم در حال حاضر 50 سال از زمان شروع آن میگذرد و انتظار میرود که ساخت آن تقریباً به همان اندازه طول بکشد. این پروژه که برای تکمیل در سال 2050 برنامهریزی شده است، در نهایت سالانه 8/44میلیارد مترمکعب آب را به مراکز جمعیتی شمال خشکتر هدایت میکند.