آیا بخش صنعت در 40 سال گذشته در برخی جبههها پیشرفت مناسبی داشته است یا خیر؟
از شعارهای اصلی در انقلاب، استقلال در عرصه سیاسی و اقتصادی بود. خوشبختانه استقلال سیاسی در این دوران بهخوبی عملیاتی شد. میتوانم بگویم یكی از مستقلترین كشورها بوده و هستیم. در استقلال اقتصادی، سیاستهای خودکفایی و خوداتكایی در پیش گرفته شد و این سیاست موجب شد در این سالها برنامهها در این راستا تنظیم شود. در بعضی جاها موفقیتهای خوبی داشتیم؛ برای مثال درحالحاضر در حوزه پتروشیمی و مواد شیمیایی و استفاده از نفت و گاز برای پیشرفت كشور موفقیتهای خوبی داشتهایم. همچنین در حوزه صنایع معدنی و معدن رشد كردهایم و تا حدی میتوان این را گفت كه در فلزات آهنی، مس و روی و برخی محصولات مواد غذایی پیشرفتهایی خوبی به دست آوردهایم و در برخی محصولات دیگر، صنایع خوبی داریم که نتیجه آن کاهش مقدار و تنوع واردات و افزایش صادرات غیرنفتی است. اگر وضعیت صادرات كشور ایران را در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بررسی و به فهرست اقلام صادراتی توجه كنید، خواهید دید كه عمده صادرات کشور شامل فرش یا زعفران، سالامبور و پسته بوده، درصورتیكه درحالحاضر وقتی 45 میلیارد دلار صادرات كشور را میبینید، متوجه میشوید كه اقلام اصلی صادراتی كشور شامل پتروشیمی، فلزات، صنایع معدنی و محصولات غذایی است و این نشان میدهد كه صنایع ما توسعهیافته است.
در دوران سازندگی كه خطوخطوط كلی مسیر حركت كشور تعیین میشد، ریلگذاری درستی برای بخش صنعت انجام شد؟
یك مشكل اساسی كه در این سالها در سیاستگذاری بوده که ناشی از فشار و تفکر سیاسی بوده است، این بوده كه بیشتر برای محصولات یا صنایعی سرمایهگذاری شده كه جایگزین واردات شوند. این تفكر، تفكری است كه در دولتهای متعدد پس از پیروزی انقلاب حاصل شده است و هنوز هم چنین تفكری وجود دارد. به همین دلیل كشور پیشرفتهای خوبی از نظر كیفیت، قیمت تمامشده و بازارهای صادراتی در خیلی از محصولات ندارد؛ درحالیكه دسترسی ایران به انرژی ارزان و دستمزد پایین و قرارگرفتن در حوزهای با مصرف حدود ۸۰۰ میلیون نفر جمعیت، شرایط خوبی را برای بخش صنعت مهیا میكند. برخلاف ایران كشورهای دیگر كه مبنای تولید صنعتی را درصدی صادراتی قرار داده و حتی یارانه و تسهیلات به آن اختصاص دادهاند، نتایج بهتری كسب كردهاند. میتوان مثال تركیه را كه در همسایگی ما قرار دارد، مطرح کرد که این سیاست که از زمان آقای اوزال شروع شد، موجب شده است امروز این كشور چندین برابر ایران صادرات داشته باشد و محصولات تولیدیاش قابل رقابت با محصولات پیشرفته اروپایی باشد و از طرف دیگر، قیمت تمامشده مناسبی دارد؛ یعنی تركیه با كیفیت خوب و قیمت تمامشده پایین صادرات دارد كه این روند به نفع مصرفكننده آن كشور هم هست. درحالیكه سیاست تولید برای جلوگیری از واردات، سیاستی است كه ظرف سالها گذاشته شده و هنوز هم ادامه دارد. در حوزه كشاورزی به سمت خودكفایی و خوداتكایی رفتیم، اصل فکر صحیح بود، ولی افراطی سیاستگذاری شد و منجر به استفاده وسیع از آبهای زیرزمینی و تخریب جنگل و محیط زیست شد. تقسیم زمینهای بزرگ به خردهمالكی رسید و در نهایت این رویكرد به كشاورزی كشور لطمه زده است و در چند سال گذشته با کندی دنبال این هستند كه این مسیرها اصلاح شود و اگر هرچه زودتر اصلاحات اجرائی شود، میتواند صنایع ما رشد جهشی داشته باشد.
در آینده چه فرصتهایی پیشرو داریم؟
ما چند امتیاز بزرگ در كشور داریم. كشوری هستیم كه منابع انرژی شامل نفت و گاز، به حد وسیع داریم و این خودش زیرساخت توسعه صنعت را فراهم میكند. از سوی دیگر اطراف ما بازار چند صد میلیون نفری مصرف در حوزه Mena و CIS وجود دارد كه اگر صنایع ما كیفی صادراتی باشد، میتواند بازار جایگزین مناسبی برای كشورهای اروپایی و غربی باشد. نیروی تحصیلکرده باهوش به میزان کافی داریم؛ بنابراین به نظر میرسد برای صنعت باید یك استراتژی جدید در نظر گرفته شود. متأسفانه در این سالها چند اشتباه اساسی كردهایم؛ یكی اینكه به نظر میرسد استراتژی بلندمدت یا کامل نبوده یا اجرا نشده و بعضا وزرای صنایع و معادن ما وقت زیادی برای برخی صنایعی صرف كردهاند که بازده مناسبی در سطح کلان نداشته است و اگر بهعنوان مثال وقت و ارز و ریال کلانی که برای خودرو گذاشتند و میگذارند و درصدی از یارانه هنگفتی (سود بازرگانی صد درصد) را که به آن بخشها اختصاص میدادند، برای معدن و صنایع معدنی میگذاشتند، قطعا كشور میتوانست دچار جهش شود یا اگر صادرات در اولویت ویژه قرار میگرفت، وضعیت بهتر میشد.
چگونه میتوان بخش صنعت را در آینده شكوفا كرد؟
باید بپذیریم حوزه صنعت برای پیشرفت به چند پیششرط نیاز دارد. یكی از پیششرطها بحث سرمایه است. پیششرط دوم تكنولوژی و فناوری است. مسئله بعدی این است كه این تولید آیا در حوزه رقابت و بازار برای مصرف داخلی و بازار بینالمللی جایگاهی دارد یا ندارد. در حقیقت باید در صنعت كشور با توجه به ارزش افزوده و اولویتهایی كه ایران میتواند داشته باشد و همچنین ارزش افزوده ایجادشده، سرمایهگذاری شود. باید بپذیریم در كشور ما در حوزه انرژی نفت و گاز و در حوزه معدن و صنایع معدنی همچنین در حوزههای خدماتی كه یكی از مهمترین آنها صنعت گردشگری است، جایگاه جهشی برای رشد وجود دارد. ما در صنایع كشاورزی بعضا اولویت نداریم بنابراین باید در طرحهای كلان كشور این اولویتها را رعایت كنیم. نكته مهم اینكه باید بپذیریم به لحاظ سرمایه در تمام این سالها به دلیل سایه جدی سیاست بر اقتصاد و تحریم، دچار محدودیت جذب سرمایهگذار خارجی بودهایم و هستیم. نداشتن استراتژی بلندمدت صنعتی نیز عامل دیگر بوده است. بخش دیگر ناشی از مقررات سختگیرانه و رفتارهایی بوده كه با سرمایهگذار خارجی در داخل كشور شده است. یكی از دلایل دیگر عدم شفافیت اقتصادی به دلیل چندنرخیبودن ارز، تورم بالا و عدم احترام به کارآفرینان بوده است. بنابراین باید بپذیریم كه اگر بخواهیم صنعت رشد جدی داشته باشد، باید زیرساختهای قانونی و اداری و تفكر جذب سرمایه را هم داشته باشیم تا بتوانیم صنعت خود را به سمت صنعتیشدن بهویژه صنایع صادراتی هدایت كنیم. ضمن اینكه نیازهای داخلی كشور را هم برطرف كنیم.
آیا از فرصت برجام برای ایجاد شكوفایی در بخش اقتصاد و صنعت كشور به درستی استفاده شد؟
برجام اثرات خوب کوتاهمدتی در حوزه اقتصاد كشور و همچنین در حوزه صنعت داشت. در مدتی كه برجام اجرا شد و اروپا رابطهاش را با ایران و بخش اقتصاد فعال كرد، مزایای خوبی بردیم. از مزایای برجام یكی اینكه توانستیم طرحهای نیمهتمام را که منتظر ماشینآلات بودند، تکمیل كنیم. ماشینآلات سرمایهای باکیفیت در واحدهای صنعتی به کار گرفته و به ایران وارد شد که پیش از این توافق آنها را به كشور نمیدادند. جابهجایی ارز بهبود یافت و قیمت تمامشده پول، كاهش جدی یافت. رتبه اقتصادی کشور یک درجه بهبود پیدا كرد و از هفت به شش و به پنج رسید (در سال ۸۳ رتبه چهار قرار بود به سه ارتقا پیدا کند) قبل از برجام بعضا برای جابهجایی پول چندین برابر بعد از برجام هزینه كارمزد پرداخت میشد و همچنین ریسك جابهجایی پول بالا بود. ماشینآلات پیشرفته به ما نمیدادند. طرحهای متعدد پژوهشی شروع شد، متأسفانه اروپاییها همان دو بار قبل با ما برای آوردن سرمایه و سرمایهگذار همراهی نكردند و بخشی هم بوروكراسی كشور مقصر بود و اروپا همراهی جدی در رابطه با بحث سرمایهگذاری و همچنین فاینانس و تأمین مالی نداشت. ولی در رابطه با فروش نفت و فراوردههای نفتی و راهاندازی صادرات، برنامهها عملیاتی شد و در حوزه معدن و صنایع معدنی امتیازات خوبی بعد از برجام به دست آوردیم. حتی كشورهایی مثل روسیه و چین یا كشورهایی دیگری مانند هند، ژاپن و کرهجنوبی روابط اقتصادیشان فعال شد. دوران برجام كوتاه بود و در حقیقت نتوانست به نتایج مؤثر پیشبینیشده برسد و بعضا پروژهها نیمهکاره رها شد كه باید درباره آن در جای خود بحث كرد. متأسفانه اروپاییها (اگرچه این لغت بدی است) بار سوم نامردی كردند و با ایران همراهی نكردند. از طرف دیگر در داخل كشور نیز سیاسیون مشكلاتی را به وجود آوردند و نهایتا به نتایج خوبی نرسیدیم. اما اساسا در آن دوران كوتاه، تحولی در صنعت ایجاد شد.
از همكاری با كشورهای شرق ازجمله چین، بخش صنعت منتفع خواهد شد؟ آیا میتوان به چین بهعنوان قدرت اقتصادی آینده تكیه كرد؟ چه ملاحظاتی برای همكاری با چین در آینده باید داشته باشیم؟
این را باید بپذیریم که چین در حقیقت ابرقدرت اقتصادی و سیاسی دنیاست. جایگاهش از نظر اقتصادی به آمریکا نزدیک شده و بر اساس پیشبینیها در آینده نزدیک حتی ممکن است جایگاه اول دنیا را از نظر قدرت اقتصادی داشته باشد. کشوری که تکنولوژیهای پیشرفته هم دارد و همچنین ذخایر ارزی اول دنیا را دارد و سرمایه بسیار مناسبی در اختیار داشته، میتواند برای سرمایهگذاری در ایران مؤثر باشد. همکاری با چین در بعضی حوزهها مانند حوزه معدن و صنایع معدنی و محصولات نفتی و پتروشیمی و گردشگری میتواند مثبت باشد. با توجه به اینکه علاقهمند به سرمایهگذاری است، میبینید که در آفریقا و در کشورهای متعدد سرمایهگذاریهای هنگفتی کرده است و بهعنوان مثال حتی در معادن بوکسیت گینه سرمایهگذاری وسیع دارد، زیرا صنعت آلومینیوم چین احتیاج به بوکسیت دارد. در برخی اقلام بهویژه در حوزه خودرو برای اینکه بتواند بازار خوب صادراتی داشته باشد، سرمایهگذاری وسیعی در دنیا کرده است. از نظر اقتصادی و سیاسی چین هنوز در حوزه خاورمیانه جایگاه مناسبی ندارد و غیر از سرمایهگذاری سنگینی که برای جاده ابریشم به عمل میآورد و شاید بیش از 50 تا 60 میلیارد دلار فقط در پاکستان هزینه میکند تا چین از غرب به بندر گوادر پاکستان متصل شود و با دنیا از طریق دریای عمان ارتباط برقرار کند، فعالیت چندانی ندارد. اما باید بپذیریم این کشور در آینده سرمایهگذاری و توسعه در خاورمیانه را در برنامه دارد. ایران قطعا از این مسئله میتواند با رعایت اصل استقلال و منافع ملی حسن استفاده را کند.
در دولت یازدهم از 20 میلیارد یورو فاینانس چین برای سرمایهگذاری در کشور، حدود پنج میلیارد یوروی آن در صنایع آلومینیوم، فولاد و صنایع معدنی استفاده شد که سه میلیارد آن را ایمیدرو استفاده کرد که بحمدالله پروژهها به افتتاح رسیده است. اما نکته مهم این است که تا امروز در ایران به معنای واقعی سرمایهگذاری نکردهاند، اگر مواردی بوده، بهصورت محدود انجام شده که در شأن روابط ایران و چین نیست. نکتهای را شاید باید در نظر گرفت که بعضیها فکر میکنند محصولات چینی و ماشینآلات چینی ضعیف است؛ ماشینآلاتی پیشرفته که اکثرا چینی- اروپایی یا چینی- آمریکایی است و از نظر کیفیت خوب و ارزانتر از اروپایی است. شرکتهای بزرگ آمریکایی، اروپایی و ژاپنی در چین کارخانه زدهاند و تولید میکنند و از آنجا صادرات انجام میدهند. به نظر میرسد با توجه به اینکه اروپا با ایران همکاری خوبی ندارد و اکثر کشورهای اروپایی (اتحادیه اروپا) دچار مشکل مالی جدی حتی قبل از کرونا شدهاند و کشور بزرگی مثل آمریکا محور اصلی سرمایهگذاری خارجی است که رابطه ندارد، بنابراین ارتباط صنعتی با چین میتواند مناسب باشد. ضمنا در مورد روسیه هم نه آنها در ایران سرمایهگذاری کرده و میکنند و نه میتوان روی رابطه اقتصادی وسیع با آنها حساب باز کرد، درعین حال بهعنوان همسایه باید روابط خوبی با این کشور داشته باشیم. اما در حوزه نفت و گاز رقیب هم هستیم و نهایتا نمیتوانیم از منافع هم استفاده کنیم. تجربه یک دهه گذشته نشان داده است که همکاری بین ایران و روسیه عملیاتی نشده و نمیشود. شخصا اعتقاد دارم در تکنولوژی چینیها بهتر از روسیه هستند؛ زیرا شرکتهای معتبر جهانی آمریکایی و اروپایی به چین رفتهاند و محصول تولید میکنند. ضمن آنکه اگر منافع ملی کشور نگاه تعادل بین شرق و غرب باشد، در حوزه صنعت با یک استراتژی بلندمدت برد- برد وارد این حوزه شود، خوب است. اما اگر این رابطه منوط به سرمایهگذاری طرفین در کشور همدیگر و ارتباط استراتژیک صنعتی شود، نهفقط در حوزه فاینانس، خرید کالا و فروش مواد اولیه و معدنی به چین محدود شود که نهایتا به نفع کشور نیست.
با توجه به شرایط تحریمها، چگونه میتوان برای كشور فرصت ایجاد كرد؟
کشور دوران بسیار سختی را طی میکند. از یک طرف تحریم جدی که هیچگاه به این صورت نبوده و موجب شده است که فروش نفت و صادرات آن دارای مشكل جدی باشد. به این ترتیب تأمین ارز مورد نیاز کشور دچار مشکل شده و هزینه جابهجایی پول و حملونقل کالا، قیمت تمامشده محصولات ایرانی را بالا میبرد. نداشتن سرمایهگذار خارجی در کشور برای توسعه و موانع صادراتی برای کالای ایرانی در خارج و داخل و تورم بالا بهطور جدی برای کارآفرینان کمرشکن شده است. دلایل دیگری وجود دارد که مخصوصا بعد از کرونا، مشکلات اقتصادی را تشدید کرده و هزینههای جاری را بهطور وسیع افزایش داده است، به حدی که رهبری موافقت کردند یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی به کرونا اختصاص یابد. هزینه حقوق و دستمزد، یارانه و هزینه سلامت هم بعضا اضافه شده است و از طرف دیگر بودجه عمرانی کشور بهطور جدی محدود شده که منجر به بیکاری شده است. رکود کماکان ادامه دارد و افزایش نقدینگی و رشد آن زیاد شده که روی نرخ تورم اثر گذاشته است. از طرف دیگر، به دلیل کمبود منابع ارزی مقررات سختگیرانهای برای واردات قرارداده شده که موجب میشود قیمت تمامشده کالاهای وارداتی هم افزایش یابد. به این ترتیب تأمین مواد اولیه واحدهای تولیدی نیز بعضا کاهش مییابد. همه این موارد بخش صنعت را دچار مشکل کرده است. یکی از سیاستهایی که دولت میتواند در پیش بگیرد و مهم است، این است که از تجربه سه دهه گذشته در مورد تحریم حسن استفاده را بکند. در دوره جنگ، بازسازی کشور و دورههای بعدی، بحرانهای جدی کوتاهمدتی کشور داشته است که باید از این تجربیات استفاده شود. باید با مردم مقداری صریحتر، روشنتر و شفافتر صحبت کنیم. باید بحران اقتصادی و عمق آن را با مردم مطرح کنیم تا بتوان تصمیمات جدی گرفت. مردم در ۴۰ سال نشان دادهاند عاشق کشورشان هستند؛ اگر صادقانه با آنها رفتار شود. در رابطه با معاش مردم باید بپذیریم که این تحریم تا یک سال آینده همین وضعیت را دارد و پیشبینی میشود با همین حالت ادامه یابد. دموکراتها هم اگر بیایند، با سختگیری میآیند. ترامپ هم اذیتش نامحدود است. شاید باید سهمیهبندی مواد غذایی را بهطور جدی دنبال کنیم. اگر تحریم ادامه یابد، بالاخره برخی اقلام مواد غذایی وارداتی است و برای تأمین آن به مشکل برمیخوریم. برای تأمین کالای مورد نیاز باید تصمیم گرفته شود. در رابطه با ارز که قیمت نفت نصف یا کمتر شد و فروش و جابهجایی پول آن از وضعیت سال قبل بدتر است، باید صادرات غیرنفتی را با حالت حمایتآمیز پیگیری کنیم. عجولانه و جنجالی نباید در رابطه با ورود ارز به کشور تصمیم گرفته شود، نباید کاری کنند که صادرکننده بترسد و از بازار خارج شود و با توجه به درآمد ارزی که نیاز داریم، باید در مورد صادرات سهلگیری کنیم. از اتاق بازرگانی و صنایع و معادن باید بیشتر استفاده کرد و طرف مشورت قرار گیرند و مسئولیت با اختیارات داده شود و بپذیریم بوروکراتهای دولتی در این حوزهها توان بیشتر برای حل مشكلات ندارند. تعامل و انجام صادارت و واردات با کشورهای اطراف بیشتر پیگیری شود و نهایتا تصمیمات جسورانه اقتصادی برای کشور گرفته و بر اساس آن حرکت شود. حواسمان باشد توطئهها کم نمیشود و هر روز بیشتر میشود؛ بنابراین باید سرمایه اجتماعی و ارتباط مردم و حکومت را بیشتر کرد.
باید صداوسیما در حوزه اطلاعرسانی و سیاستمداران در حوزه سیاست بیشتر توجه کنند و وحدت ملی را مخدوش نکنند و در یک سالی که به انتخابات ریاستجمهوری مانده، مراعات وحدت ملی و درنظرگرفتن تحریم را بکنند. تاریخ نشان میدهد که در سال آخر دولتها همواره کشور دچار تنش سیاسی بوده ولی امسال باید بپذیریم اوضاع سختتری در پیش است. سیاسیون باید هوای نفس را کمتر کنند و منافع ملی را بیشتر ببیند تا کشور از مشكلات عبور کند.