روندهاي جهاني: انرژي بيشتر، كربن بيشتر
در سال ۲۰۲۴، عرضه كل انرژي جهان به حدود ۶۲۰ اگزاژول (EJ) رسيد؛ افزايشي ۲/۲ درصدي نسبت به سال قبل و فراتر از ميانگين رشد يك دهه اخير (3/ 1 درصد) . اين جهش، عمدتا مرهون افزايش مصرف در كشورهاي غير عضو OECD، بهويژه چين و هند و همچنين شرايط آبوهوايي شديد بود.
با وجود حركت به سوي انرژيهاي پاك، سوختهاي فسيلي هنوز ۸۱ درصد از سبد انرژي جهاني را تشكيل ميدهند. مصرف نفت به ۹۷ ميليون بشكه در روز افزايش يافته كه امريكا با توليد بيش از ۲۰ ميليون بشكه پيشتاز است. مصرف زغالسنگ نيز به رقم بالاي ۱۶۵ EJ رسيد كه ۸۳ درصد آن در آسيا (بيشتر در چين) مصرف شده است. از سوي ديگر، انتشار كربن نيز به 8/40 گيگاتن CO2e رسيد، ركوردي تاريخي كه نشان از عقبماندگي جهان در مسير كربنزدايي دارد.
انرژيهاي تجديدپذير: رشد خيرهكننده اما ناكافي
برق خورشيدي و بادي با رشد ۱۶ درصدي، سريعترين رشد را در بين منابع انرژي داشتند. اين ميزان رشد، حدود ۹ برابر سريعتر از رشد تقاضاي كل انرژي بود. با اين حال، سهم كلي تجديدپذيرها (خورشيدي، بادي، برقآبي و هستهاي) تنها 1/15 درصد از عرضه انرژي را تشكيل ميدهد، رقمي كه نسبت به سال گذشته تنها نيم درصد افزايش يافته است. اين به معناي آن است كه تجديدپذيرها هنوز نتوانستهاند جاي سوختهاي فسيلي را بگيرند و بيشتر نقش «افزودني» را در سبد انرژي جهاني دارند تا جايگزين واقعي.
در مسير انتقال انرژي، جهان با موانع متعددي روبهرو است: (1) رشد انرژي تجديدپذير هنوز از تقاضا عقب است؛ (2) زيرساختها در بسياري از كشورهاي درحالتوسعه، ازجمله ايران، آماده جذب فناوريهاي نو نيستند؛ (3) تنشهاي ژئوپليتيكي (مانند بحران اوكراين يا تنگه هرمز) امنيت انرژي را تهديد ميكنند. در همين بستر پرچالش، اما فرصتهايي نيز پديد آمدهاند: سرمايهگذاري در انرژي پاك، بهرهوري بيشتر و نقشآفريني در بازار جهاني برق.
برق: محور تحول انرژي
تقاضاي جهاني برق در ۲۰۲۴ با 3/4 درصد رشد به 450/35 تراواتساعت (TWh) رسيد؛ يكي از بزرگترين افزايشهاي ثبت شده در تاريخ. اين رشد به عوامل متعددي ازجمله برقيسازي حملونقل، سرمايش در دورههاي گرماي شديد، مراكز داده و گسترش كاربرد هوش مصنوعي نسبت داده ميشود. انرژيهاي تجديدپذير اكنون ۳۲ درصد برق جهان را تامين ميكنند، اما ۶۰ درصد برق همچنان از منابع فسيلي تامين ميشود.
وضعيت ايران: فرصتسازي يا تهديدپذيري؟
براي ايران، اين گزارش همزمان هشداري و پيشنهادي است. ايران در سال ۲۰۲۴ يكي از چهار توليدكننده برتر گاز جهان بود؛ اما همچنان بخش بزرگي از اقتصاد كشور به صادرات نفت و گاز وابسته است؛ وابستگياي كه آن را در برابر نوسانات قيمتي، تغييرات تقاضاي جهاني و تحريمهاي بينالمللي آسيبپذير ميكند.
در عين حال، رشد تقاضاي برق و جهش انرژيهاي تجديدپذير، فرصتي كمنظير براي ايران است. ظرفيتهاي بالاي خورشيدي در فلات مركزي، امكان تنوعبخشي به سبد انرژي و كاهش وابستگي به سوختهاي فسيلي را فراهم ميكند. علاوه بر اين، ايران ميتواند در صادرات برق، فناوريهاي انرژيهاي نو و همكاريهاي منطقهاي در حوزه انرژي نقش ايفا كند؛ مشروط به اينكه سرمايهگذاري، زيرساختسازي و سياستگذاري مناسب صورت گيرد.
روشنساز كلام
«گزارش آماري انرژي جهان 2025» رشد بيسابقه انرژيهاي تجديدپذير در كنار تداوم تسلط سوختهاي فسيلي را نشان ميدهد كه ميتواند همزمان هم فرصت و هم زنگ خطري براي وابستگي براي ايران باشد. اين گزارش اگرچه نشانههايي از حركت به سوي تحول در نظام جهاني انرژي را نشان ميدهد، اما در لايههاي زيرين خود حكايت از يك بنبست ساختاري دارد؛ بنبستي كه با شعار «گذار انرژي» پوشيده شده، اما در واقع جهان را در تله «تداوم وضعيت موجود» گرفتار كرده است.
بله، انرژيهاي تجديدپذير با نرخهايي دورقمي در حال رشد هستند؛ اما هنوز نتوانستهاند سهمي بيش از ۱۵ درصد در كل عرضه انرژي داشته باشند؛ آن هم در شرايطي كه جهان در آستانه «نقطهجوش اقليمي» قرار دارد و هر سال ركورد جديدي در انتشار كربن ثبت ميشود. وعدهها براي صفر خالص تا 2050، با روند كنوني بيش از آنكه برنامهريزي واقعبينانه باشند، بيشتر به توجيهات ديپلماتيك در نشستهاي اقليمي شباهت دارند. در اين ميانه، ايران نيز همچنان گرفتار پارادايم نفتي خود باقي مانده است. در حالي كه چين با تمام قوا در حال تسلط بر زنجيره تامين انرژيهاي پاك است، ايران هنوز برنامهاي منسجم براي بهرهبرداري از ظرفيتهاي عظيم خورشيدي و بادي خود ندارد. وابستگي شديد به صادرات نفت و گاز، كشور را در برابر تحريمها، شوكهاي قيمتي و تحولات فناوري كاملا آسيبپذير كرده است.
جهان در حال عبور از نفت است، اگرنه به لحاظ مصرف، دستكم به لحاظ سياستگذاري و سرمايهگذاري. ايران اگر امروز براي دوران پسافسيلي آماده نشود، فردا در صف كشورهاي «منزوي از آينده» خواهد ايستاد.
فرصت هست، اما نه براي هميشه. سرمايهگذاري در انرژيهاي پاك، اصلاح ساختارهاي يارانهاي، جذب سرمايه خارجي، انتقال فناوري و توسعه زيرساختها نبايد به پسفردا موكول شود. گذار انرژي فقط يك گزينه نيست؛ بلكه مسيري اجتنابناپذير است و پرسش كليدي براي ايران اين است: آيا بازيگر فعال اين گذار خواهد بود يا تماشاگر منزوي آن؟
دكتراي حقوق نفت و گاز