روز شنبه دور نخست مذاكرات ايران و امريكا پايان پيدا كرد. مذاكراتي كه هم طرف‌هاي ايراني و هم امريكايي آن را مطلوب و سازنده ارزيابي كردند و دورنماي روشني براي گفت‌وگو و تفاهم آينده هم ارايه شد. شما اين فضاي مذاكراتي را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

شخصا نگاه مثبتي به دور اول مذاكرات ايران و امريكا دارم، به ويژه اگر به اين مذاكرات از زاويه ديد آقاي ترامپ به موضوع نگاه كنيم، اميدها به اين مذاكرات بيشتر مي‌شود. اساسا امريكاي مدل ترامپ به دنبال كسب بيشترين امتياز اقتصادي از هر ارتباطي است. در دور اول رياست‌جمهوري بهانه اصلي او براي خروج از برجام اين بود كه ايالات‌متحده، منفعتي از برجام نمي‌بيند كه بخواهد نسبت به آن پايبندي نشان دهد. ترامپ به دنبال منفعت اقتصادي است. لازم است ايران در اين دور از مذاكرات جاذبه‌هاي اقتصادي را براي امريكا پررنگ كند. به نظر مي‌رسد اين نوع نگاه اقتصادي به رويكرد كلي دولت امريكا بدل شده است. اخيرا در لابه‌لاي بحث‌هاي مرتبط با جنگ تعرفه‌ها ردپاي اين نگاه و اين رويكرد را مي‌توان ديد. اين جهت‌گيري به اندازه‌اي جدي است كه امريكا حاضر شده آن را به بهاي خروج از سازمان تجارت جهاني و ساير معادلات ژئوپليتيك (منظور مقابله با چين است) دنبال كند. پس فقط شخص ترامپ نيست كه اقتصادي مي‌انديشد، بلكه كليت سيستم مديريتي ايالات متحده به دنبال شكل‌دهي به رويكردهاي جديدي در اقتصاد جهاني هستند، بنابراين در چارچوب مذاكرات جديدي كه دولت امريكا با ايران آغاز كرده، اگر ترامپ احساس كند نخستين نيرويي است كه در حال انعقاد توافقي با ايران است كه در آن به منافع اقتصادي امريكا توجه شده، توافق را پيش برده و آن را مستحكم مي‌كند. برجسته‌تر كردن بخش‌هاي اقتصادي مذاكرات توسط ايران باعث مي‌شود بخش‌هاي امنيتي، سياسي و حتي در بخش‌هاي ژئوپليتيك تحت‌الشعاع آن قرار گيرد كه اين به نفع ايران است.

اما در دوره‌هاي گذشته شاهد بوديم كه متغيرهاي پيراموني مانند روسيه، عربستان، اسراييل و...موانعي بر سر راه مذاكره و توافق ايجاد مي‌كردند. اين متغيرهاي اثرگذار امروز چگونه عمل مي‌كنند؟

اگر اين مذاكرات و توافق احتمالي پس از پايان جنگ روسيه و اوكراين آغاز مي‌شد، من نگران مي‌شدم، اما يكي از شانس‌هاي بزرگ دو طرف اين است كه اين مذاكرات قبل از پايان مناقشات روسيه و اوكراين در حال برگزاري و نهايي شدن است. غيبت روسيه در مذاكرات، حتما به سود استقلال سياسي ايران است. ايران از فشارهاي روسيه براي اينكه فلان تصميم را بگيرد و فلان كار را بكند، دور است. ازسوي ديگر روسيه ديگر نمي‌تواند با كارت ايران در مواجهه با ترامپ بازي كند. به عرض اولم باز مي‌گردم، اگر ايران بتواند (كه حتما مي‌تواند) در حوزه سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي مانند توسعه زيرساخت‌هاي نفتي، گازي، نوسازي ناوگان هوايي، ايجاد و توسعه راه‌ها، معادن و... مشوق‌هايي را براي امريكا تدارك ببيند به توفيق مذاكرات كمك مي‌كند. البته ايران هم به سرمايه‌هاي يك قدرت اقتصادي و راهبردي مانند امريكا براي نوسازي زيرساخت‌ها و بهبود شاخص‌هاي توسعه‌اي خود نياز دارد. اين روند به اتخاذ رويكردهاي بي‌طرفانه امريكا در حوزه‌هايي چون مسائل «ايران-خاورميانه»، «ايران-شمال آفريقا»، «ايران-آسياي ميانه» و...منجر شده و جايگاه ايران را در منطقه نيز ارتقا مي‌دهد. علي‌القاعده اين اتفاق رخ مي‌دهد. در كل پيش‌بيني مي‌كنم مذاكرات خوب پيش برود.

اخيرا اخباري در مورد تعريف حوزه‌هاي سرمايه‌گذاري هزار، 2هزار و حتي بر اساس اعلام حسين مرعشي 2500 ميليارد دلاري در ايران منتشر شده است. حتي اعلام شده مشكلي براي مشاركت امريكا در اين طرح‌ها وجود ندارد. اين مشوق‌ها را براي پيشبرد مذاكرات مناسب مي‌دانيد؟

بسيار اثرگذار است. با نگاه ژئواستراتژيك اين تصميمات در راستاي منافع ملي است. اقتصاد ايران به يك بازسازي زيرساختي نياز دارد. اين اقتصاد از روند عادي خود عقب افتاده است. از سوي ديگر ايالات متحده هم نيازمند شريك منطقه‌اي بزرگي مانند ايران است تا با خيالي آسوده، پيگيري منافع خودش در مواجهه با چين و اروپا و... شود.

جدا از دستاوردهاي اقتصادي كه شما هم به آن اشاره كرديد، از منظر سياسي و ديپلماسي، مذاكره و توافق با ايران براي ايالات متحده چه آورده و سودي مي‌تواند داشته باشد؟

وقتي امريكا پذيرفته كه فاز اول اين مذاكرات به صورت غيرمستقيم دنبال شود، نشان‌دهنده آن است كه اين مذاكرات براي امريكا واجد اهميت ويژه‌اي است. امريكا نيازمند كسب يك دستاورد در عرصه بين‌المللي است. اين دستاورد هم بايد درخصوص يكي از پيچيده‌ترين پرونده‌هاي نيم قرن اخير امريكا و جهان باشد. در ايالات‌متحده دستيابي به چنين توافقي مهم است. ايران چند شانس بزرگ آورده است؛ يكي اينكه روسيه و اوكراين در حال نبرد هستند. همچنين اروپا و ايالات‌متحده به دليل جنگ تعرفه‌ها روابط تنش‌آلودي دارند. اينها كمك مي‌كند تا هم امريكا در ارتباط با ايران و هم ايران در رابطه با غرب به سرعت به توافق برسند. هر دو كشور به هم نياز دارند. امريكا به يك موفقيت بين‌المللي نياز دارد و تشنه توافق با ايران است. اين اظهارات به اين معنا نيست كه امريكا هرگز به گزينه نظامي فكر نمي‌كند و فقط مساله اين است كه سازش برايش منافع بيشتري دارد. اين فكر كه امريكا همه گزينه‌هايش را از روي ميز برداشته، يك اشتباه محاسباتي است كه مي‌تواند باعث واكنش امريكا شده و مشكلات ايران را بيشتر كند.

يعني در دوگانه مسائل اقتصادي و ژئوپليتيك؛ شما معتقديد كه ايران بايد اقتصاد را به عنوان اولويت مذاكرات برگزيند؟

اگر ايران بتواند كارت‌هاي اقتصادي و ژئوپليتيك را روي ميز بگذارد، براي امريكا جذاب‌تر خواهد بود. از آنجا كه ايران هم از اين رويكرد اقتصادي در مذاكرات منفعت مي‌برد، لذا چيزي را از دست نمي‌دهد، بلكه دستاوردهاي بسياري هم خواهد داشت. ايران نياز خود را به عنوان امتياز روي ميز گذاشته و بر سر آن تفاهم مي‌كند. امريكا هم از رهگذر اين امتياز اقتصادي (كه نياز ايران هم هست) به سرمايه‌گذار بزرگ پروژه‌هاي ايران بدل مي‌شود. با توجه به جنگ تعرفه‌ها، بهترين فرصت است كه همكاري‌هاي اقتصادي ايران و امريكا توسعه پيدا كنند. امريكا هم با كسب امتيازهاي اقتصادي، مسائل سياسي و امنيتي را از اولويت خارج كرده و منافع ايران به بهترين شكل محقق مي‌شود.

سال‌هاست تحليلگران اعلام مي‌كنند ثبات در خاورميانه زماني رنگ واقعيت به خود مي‌گيرد كه ايران و امريكا بتوانند ارتباط سازنده‌اي با هم برقرار كنند. آيا با اين فرضيه موافقيد و مهم‌تر از آن فكر مي‌كنيد با تفاهم ايران و امريكا مي‌توان ساير معادلات منطقه‌اي مانند غزه، لبنان، سوريه، عراق و يمن را بهتر حل كرد؟

در بحث‌هاي استراتژيك و ژئوپليتيك بايد توجه داشت كه مسائل غزه و فلسطين چه سهم و حجمي را در مسائل استراتژيك ايران دارد. ايران اگر متناسب با اين سهم بتواند در حوزه مسائل خاورميانه نقش‌آفريني كند، ايالات‌متحده بهترين طرفي است كه مي‌تواند اين سهم را به رسميت بشناسد، چراكه امريكا با همه بازيگران اثرگذار منطقه‌اي روابط حسنه‌اي دارد. اگر ايران بتواند درخصوص بازسازي و بهبود وضعيت مردم غزه به توافق برسد، هم باريكه غزه در معرض يك بازسازي مدرن قرار مي‌گيرد و هم دست اسراييل براي ظلم به مردم كوتاه‌تر مي‌شود. اگر چنين حسي به امريكا داده شود كه ايران يك دوران ثبات و آرامش در منطقه از طريق احياي حقوق مردم فلسطين يا هر فرمول ديگري دنبال مي‌كند، مردم فلسطين و غزه هم شرايط بهتري را تجربه مي‌كنند، در آن صورت نقش ايران در بازگشت ثبات و صلح منطقه‌اي بسيار برجسته‌تر خواهد بود. معتقدم ايران مي‌تواند در حوزه مسائل منطقه‌اي هم نقش ويژه‌اي ايفا كند. حتي ايران قادر است نوع جديدي از نقش‌آفريني مانند نقش مصر در نيمه دوم قرن 20 را در قرن 21 ايفا كند.

موضوع مهم بعدي، محتوايي است كه امريكا در مذاكرات دنبال مي‌كند؟ برخي راديكال‌هاي داخلي اعلام مي‌كنند ترامپ به دنبال خلع سلاح ايران، جمع‌آوري دانش هسته‌اي و بي‌اثر ساختن تاثيرگذاري منطقه‌اي ايران است. روايت‌هاي ديگري هم وجود دارد كه ايالات‌متحده تنها خواستار عدم دسترسي ايران به سلاح هسته‌اي است. شما در‌خصوص اين محتواي مذاكراتي چگونه مي‌انديشيد؟

اين يك پرسش جدي است. آيا بحث‌هاي ايران و امريكا در اين مذاكرات در حوزه مسائل هسته‌اي است؟ من مي‌گويم بله. يادتان باشد در اين صورت ايران با يك تحصيل حاصل مواجه مي‌شود. فرمولي كه ايران اعلام و تلاش كرده آن را اثبات كند، عدم اتمي شدن دكترين دفاعي‌اش است. ترامپ هم بارها اعلام كرده، خواسته‌اش از ايراني‌ها عدم دسترسي به سلاح هسته‌اي است. تحصيل حاصلي كه درباره آن صحبت كردم همين است.گويي ايالات‌متحده و ايران از قبل بر سر آنچه بايد از دل ماه‌ها گفت‌وگو محقق شود، توافق پيدا كرده‌اند. در اين صورت به طور خود به خود به مرحله پس از توافق فكر مي‌كنند. امريكا اعلام كرده راستي‌آزمايي هسته‌اي برايش كفايت مي‌كند و ايران هم دكترين دفاع غيرهسته‌اي را برگزيده و مشكلي با راستي‌آزمايي آن ندارد. به نظر مي‌رسد در مرحله بعدي كه دو كشور به زودي آغاز مي‌كنند، مستقيم سراغ اصل مطلب مي‌روند. تنها موضوعي كه باعث نگراني بسياري از بنيادگرايان و اصولگرايان داخلي شده، اين است كه آيا ايران توانايي اين را دارد كه در عين حفاظت از استقلال سياسي خود و عدم مذاكره بر سر اصول ژئواستراتژيك خود، مناسبات تازه‌اي با امريكا پايه‌ريزي كند؟ پاسخ به اين پرسش هم مثبت است، چراكه امريكا پذيرفته ايران به عنوان كشور مستقل نقش‌آفريني كند. اساسا امريكا با اين فرض روبه‌روي ايران نشسته كه جايگاه ايران را به‌رسميت بشناسد. شفاف‌تر اينكه امريكا براي شكل‌دهي به نظم موردنظر خود در خاورميانه به چنين ايراني نياز دارد. چنين ايراني قصد دارد نگراني‌هاي امريكا را درخصوص جنگ‌افزارهاي هسته‌اي رفع كند. ازسوي ديگر با چنين تضاميني از طرف ايران، نيروهاي ديگر منطقه‌اي مانند اسراييل هم موانع كمتري بر سر راه مذاكرات و تفاهم ايجاد مي‌كنند. آنچه جاي اين موانع را براي ايران و امريكا مي‌گيرد، امتيازهاي اقتصادي و راهبردي است. امريكا مي‌تواند در نوسازي و استحصال ظرفيت‌هاي اقتصادي ايران مشاركت داشته باشد و از‌سوي ديگر ايران هم تحريم‌ها را پشت سر مي‌گذارد. در بخش سياسي هم امريكا روابط حسنه با ايران (و متعاقب آن نيروهاي مبارز فلسطيني، لبناني، عراقي، يمني و...) را خواهد داشت و از آن براي ايجاد ثبات در منطقه استفاده مي‌كند. بازي مبتني بر حاصل جمع برد-‌برد كه به نفع همه طرف‌ها خواهد بود، همين است.