به گزارش اقتصاد بازار؛ دهههاست که نفت، هم نعمت بوده و هم مانع. نعمتی که هزینههای دولت را تأمین کرده، اما مانعِ اصلاح ساختارها، مالیاتستانی درست، بهرهوری و تنوعسازی شده است. ما نفت را فروختیم، خرج کردیم، و هرگاه قیمتش افت کرد، کشور لرزید.
در اقتصاد نفتی، رشد اقتصادی نه تابع کارآفرینی، که وابسته به قیمت جهانی است. بودجه نه با مالیات و خلق ثروت، بلکه با رانت طبیعی نوشته میشود. فساد، بهرهوری را میبلعد و سیاستگذاری، کوتاهمدت و نوسانی میشود.
اما امروز، دنیا دیگر به نفت مثل گذشته نگاه نمیکند. حتی کشورهای نفتخیز، از عربستان تا امارات، فهمیدهاند که برای باقیماندن در بازی، باید از بازیگر بودن صرف در بازار انرژی، به بازیگردانی در اقتصاد جهانی برسند.
میدان کجاست؟
برای ایران، توسعه اقتصاد غیرنفتی نه یک شعار لوکس که یک الزام حیاتی است. میدان واقعی آن، کارخانهای در اصفهان است که فولاد را با ارزش افزوده بالا صادر میکند. مزرعهای در همدان است که زنجیره لبنیات را تا بستهبندی نهایی، بومی کرده. استارتآپی در شیراز است که دادهکاوی را به خدمت هوشمندسازی کشاورزی گرفته. اینجاست که میتوان دید اقتصاد غیرنفتی، صرفاً جایگزین درآمد نفت نیست، بلکه مدل جدیدی از تولید ارزش است.
خامفروشی، دشمن تنوع
نفت، تنها مادهای نیست که خام میفروشیم. مواد معدنی، محصولات کشاورزی، حتی نیروی انسانی، در این سرزمین، اغلب در سادهترین شکل ممکن از کشور خارج میشوند. در حالی که توسعه اقتصاد غیرنفتی یعنی گذار از خامفروشی به ارزشآفرینی زنجیرهای. یعنی فولاد مبارکه، مس سرچشمه، پتروشیمیهای ماهشهر و استارتآپهای دادهمحور، نه صرفاً بنگاه، بلکه شریانهای اصلی اقتصاد جدید باشند.
آیا راه دارد؟ بله. آیا زمان داریم؟ نه زیاد.
چین، کره جنوبی، ترکیه و حتی عربستان، مسیرهای متفاوتی را برای توسعه غیرنفتی رفتهاند. اما وجه مشترک همهشان یک چیز است:
تصمیم سخت، سرمایهگذاری هدفمند، و اصلاحات ساختاری شجاعانه.
نه با بودجههای ریوی، نه با پروژههای نمایشی، بلکه با بازتعریف نقش دولت، تقویت بخش خصوصی واقعی، و مهندسی هوشمند زنجیرههای ارزش.
برای ایران نیز، راهی هست: توسعه صنایع تبدیلی در کشاورزی، صادرات دانشبنیان، خدمات فنی و مهندسی، گردشگری سلامت، پتروشیمیهای با فناوری بالا، برندهای صادراتمحور، و البته صادرات دیجیتال و محتوایی.
جمعبندی: نفت، تنهاست
نفت دیگر نمیتواند ستون فقرات اقتصاد ما باشد. نه از آنرو که به پایان میرسد، بلکه چون دیگر نمیخردش کسی که ما را به آن وابسته نگه دارد.
اقتصاد غیرنفتی، نه فقط یک مسیر توسعه است، بلکه تنها مسیر بقا در جهانی است که با فناوری، داده و تنوع زنده میماند.
اکنون، زمان عبور از اقتصاد تکمحصولی است؛ نه به اجبار، بلکه به انتخاب. و این انتخاب، اگر دیر شود، روزی دیگر از دست ما خارج میشود. درست مثل نفتی که روزی مایه غرورمان بود، و حالا سایهاش سنگینتر از طلایش است.