چند سالی است که در کشور صحبت از معدنکاری دیجیتال میشود اما شاید بهتر باشد به جای عبارت معدنکاری دیجیتال (Digital Mining) که چندان معنای جامع و فراگیری ندارد و بیشتر ابزارهای هوشمند را شامل میشود، عبارت معدنکاری هوشمند Smart Mining) ) را به کار ببریم و از ابتدا تعریف درستی از این فرآیند داشته باشیم. در فرآیند هوشمندسازی، دیجیتالی شدن یکی از اجزاست. اگر بخواهیم معدنکاری هوشمند (Smart Mining) را برای بخش معدن تعریف کنیم، این فرآیند از اولین مرحله معدنکاری یعنی بخش اکتشافات شروع و تا آخرین مرحله را شامل میشود.
بررسیهای کشورهای پیشتاز معدنی در دنیا حاکی از این است که در زمینه اکتشافات، تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده است و ایران که زمانی در این زمینه سرآمد بود، در حال حاضر یکی از عقبماندهترین کشورها محسوب میشود. استفاده از تصاویر ماهوارهای، دادههای برداشت شده با تجهیزات خیلی هایتک و پیشرفته از فضا و ارتفاعات بالا، تصویربرداریهای هوایی به علاوه تحلیل دادهها با نرمافزارهای قوی و هوشمند و بسیار پیشرفتهای که در زمینه معدنکاری ابداع و ایجاد شده است، معدنکاری و اکتشافات را به طور کلی از شیوه سنتی در دنیا خارج کرده است. به عنوان نمونه در زمینه تحلیل داده روشهای جدیدی ایجاد شده که در کشور به طور کلی از آن بیخبر هستیم و همچنان براساس شیوههای سنتی موضوع اکتشافات پیش میرود. در معدنکاری هوشمند استفاده از تکنولوژیهای نوین از بخش اکتشافات معدنی شروع میشود و ضروری است در کشور سازمانها و نهادهای مرتبط در این زمینه مانند سازمان زمینشناسی، بخش اکتشافات وزارت نفت و انرژی اتمی و.... به این سمت پیش بروند. این در حالی است که در وهله اول تعدد متولیها و منفصل بودن سازمانها درگیر در زمینه اکتشافات معدنی که بعضا با یکدیگر اختلاف و اصطکاک دارند و هر کدام موضوع اکتشافات را جداگانه پیش میبرند، یکی از نواقص و به ضرر بخش معدن است، در حالی که اگر این چند متولی تحت عنوان یک سازمان مثلا سازمان ملی اکتشافات و منابع طبیعی تجمیع و با حذف تعدد متولیها در یک عرصه یک بار کار اکتشافی انجام شود، نتایج بهتری به دنبال دارد. به عبارتی در قالب معدنکاری هوشمند، سازمانهای زائد باید حذف و اصلاح و تبدیل به یک سازمان در بحث هوشمندسازی شوند. بنابراین مشاهده میشود در زمینه قانونی، ساختار اجرایی و دوایر با معدنکاری دیجیتال و معدنکاری هوشمند فاصله داریم. این موضوع پیشنیاز معدنکاری هوشمند و دیجیتال است.
اگر فرض کنیم زمانی در کشور به صورت هوشمندانه در زمینه منابع طبیعی و منابع معدنی کار پیش خواهد رفت، چه اقداماتی باید دنبال شود؟ وقتی یک معدن یا عرصهای به عنوان پتانسیل خدادادی شناسایی میشود، بحث دیجیتال و هوشمندسازی باید به کار گرفته شود که استحصال مواد معدنی به حداکثر و هدررفت در این بخش به حداقل و صفر برسد. به عنوان نمونه مشاهده میشود در سنگ آهن مرکزی ایران مزایدهای برای استحصال محصول سنگ آهن از باطلههای برداشتهای قدیمی برگزار میشود. این نشان میدهد در سالهای قبل به گونهای استحصال و استخراج صورت گرفته که در باطلهها مقدار زیادی از سنگآهن باقی مانده است و طی فرآیند افزایش قیمت، باطلهها خود تبدیل به معدن و پتانسیل اقتصادی شده است. یا در حوزه مس بسیاری از عناصر همراه فلز مس در استخراجها وجود دارد که سابقا این موارد صادر میشد اما در حال حاضر لازم است در این زمینه فرآوری صورت بگیرد وارزش افزوده قابل توجه این فرآیند به داخل کشور برسد.
یا به عنوان نمونه دیگر در حوزه سنگهای ساختمانی، بازه یک سنگ ساختمانی حدود 30 درصد است و 70درصد سنگی که از کوه استخراج میشود، به صورت باطله و دورریز در معادن باقی میماند. در حال حاضر تکنولوِژیهایی زیادی ایجاد شده که براساس آن این باطلهها میتواند مورد استفاده قرار بگیرد و تبدیل به کاشی، سرامیک و پودر آهک.... شود یا به شکلهای مختلف این سنگهای باطله مورد فرآوری قرار گیرد.
اما واقعیت این است که به دلیل پایین بودن قیمت سوخت به نسبت کشورهای دیگر چندان به موضوع فرآوری در معادن کشور توجهی نمیشود. مثلا در مورد سنگ تزئینی در مقایسه با کشور ترکیه، هدررفت زیادی وجود دارد، این در حالی است که در ترکیه هر آنچه از کوه استخراج میشود، از این رو که باید جوابگوی هزینههای گزاف از جمله هزینه سوخت باشد، فرآوری میشود. در مورد سنگ هم در کشور، سنگ بلوک به جای سنگ ورق صادر میشود. دلیل این موضوع این است که چندان در مورد فرآوری در کشور کار نشده است.
بنابراین اگر بخواهیم موضوع هوشمندسازی و دیجیتال را در حوزه صنایع معدنی وارد کنیم باید به سمت استفاده از تکنولوژیها و دانشی برویم که باعث میشود دورریز و هدررفت به حداقل برسد و بهرهوری در صنایع معدنی افزایش قابل توجهی داشته باشد. در همین زمینه چالش میزان مصرف سوخت در کارخانههای صنایع سیمان، فولاد و موضوع مصرف آب مطرح است، این در حالی است که با معدنکاری هوشمند میشود اصلاحاتی در این زمینه صورت داد. خدمت دیگری که دیجیتال مارکتینگ و معدنکاری هوشمند میتواند داشته باشد، در زمینه کنترل و تجمیع دادههاست. در حال حاضر تقریبا در تمام معادن بزرگ کشور کار به صورت سنتی انجام میشود و زمانی که در کشور پتانسیل معدنی مورد شناسایی قرار میگیرد، همچنان به شیوه سنتی باطلهبرداری و تناژ میشود و .... این در حالی است که در دنیا این فرآیندها با سیستمهای هوشمند قابل پیگیری است. اگر همه فرآیندها در سیستمهای یکپارچه اطلاعاتی تجمیع شوند، میتواند اطلاعات جامع و خوبی در اختیار بهرهبردار قرار دهند. اگر معدنی به صورت دقیق مورد پایش قرار بگیرد و مدل سه بعدی معدن استخراج شود، ایده خوبی به معدنکار و وزارت صنعت و معدن برای سیاستگذاری درست داده میشود. همچنین امکان اکتشاف از راه دور و پیشبینی فراهم میشود. واقعیت این است که اطلاعات مبنای انجام هر فرآیندی است. اطلاعات است که قدرت پیشبینی به ما میدهد و میگوید چه قدمی در آینده میتوانیم برداریم. با وجود این اهمیت اطلاعات و داده در بخش معدن در کشور مغفول واقع شده است.
از جمله خدمات دیگری که معدنکاری هوشمند و هوش مصنوعی میتواند به بخش معدن ارائه دهد، رصد کردن بازارها و سیاستگذاری حسب نوسانات بازار است. در حال حاضر در بخش معدن ساختار مشخصی برای رفتار در بازار وجود ندارد. تولید و صادرات صورت میگیرد اما به عنوان نمونه بررسی نمیشود که اگر قیمت مس در بازار جهانی زیر 5 هزار دلار قرار گرفت، آیا استحصال فلز مس از کنسانتره منطقی است یا خیر. در حالی که اگر زمانی که قیمت فلز مس زیر 5 هزار دلار قرار میگیرد، سوختی که قرار است برای تبدیل کنسانتره به شمش مصرف شود، صادر و مس نیز به صورت نیمه خام و نیمه فرآوری شده صادر شود، نفع بیشتری دارد. همچنین زمانی که قیمت سنگ آهن به 50 دلار میرسد و ارزان میشود، به جای اینکه سنگ آهن تبدیل به آهن اسفنجی شود و برای این فرآیند سوخت مصرف شود، صادرات سنگآهن و سوخت بهصرفهتر است. بنابراین مشاهده میشود کشوری هستیم که منابع زیادی در اختیار داریم. اما از این موارد مهم غفلت شده است. این در حالی است که در اکثر کشورهای دنیا این موارد به صورت تکنیکال مورد بررسی قرار گرفته است. زمانی که در دنیا قیمت یک کامودیتی و محصولی افزایش پیدا میکند، روی تولید این محصول و اشباع و تامین بازار تمرکز میشود و زمانی که قیمتها کاهش پیدا میکند؛ تولیدکنندهها از بازار خارج میشوند. نوسانات قیمت این مواد اولیه تابع همین نوسانات عرضه و تقاضا در بازارهاست، این موارد است که به بازارها پویایی میدهد.
در حوزه معدن از این جهت که در مورد قیمت تمام شده بررسی صورت نمیگیرد و صرفا تولید میکنیم، به این موارد مهم پرداخته نمیشود. این روند باعث میشود یکسری از سودها و مزایا و آوردههای ارزشمند هدر رود و بهرهوری حداکثری ایجاد نشود. معدنکاری هوشمند میتواند این دیدگاه را به سیاستگذار بدهد که چه زمانی صادرات و چه زمانی واردات صورت بگیرد. یا چه زمانی باید وارد پروسه فرآوری حداکثری شد و چه زمانی کمترین میزان فرآوری را باید انجام داد. آگاهی از این موارد و عمل بر اساس آن از دستاوردهای معدنکاری هوشمند است.
اگر هوشمند باشیم، میتوانیم داده و دانش و تحلیل داشته باشیم و بررسی کنیم که در کشور چه میزان آب، برق، گاز و ... داریم و بر آن اساس صنایع را تعریف و ظرفیت ایجاد کنیم. نه اینکه مشابه وضعیت فعلی باشد که صنایع در زمستان کمبود گاز و در تابستان کمبود برق دارند و همواره با نصف ظرفیت کار میکنند. اگر قرار بود این صنایع همواره با نصف ظرفیت کار کنند از ابتدا همین میزان ظرفیت ایجاد میشد. سوال این است که چرا باید ظرفیتسازی بدون توجه به پتانسیلهای سرزمین، بدون توجه به توان کشور در تولید آب، گاز و پیشنیازهای تولید صورت بگیرد و تبعات و گرفتاریهای زیست محیطی و تهدید منابع طبیعی را به دلیل توسعه بیرویه برخی صنایع که متکی به مواد اولیه و سوخت و آب و ... هستند، به دنبال داشته باشد. این دیدگاه فراتر از صرفا معدنکاری هوشمند و سیاستگذاری هوشمندانه و استراتژی توسعه صنعتی است. از جمله مواردی است که در کشور چندان به آن پرداخته نشده و دلیل بخش زیادی از گرفتاریهای فعلی است. از همین رو به سیاستگذار توصیه میشود توجه بیشتری به این موارد داشته باشد تا در آینده مخاطرات بخش معدن و صنایع معدنی و سودآوری آن بیشتر شود.
کامران وکیل نایبرئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی