طی هفتههای اخیر و به ویژه پس از ریزش بازار جهانی، بازار سهام با ضعف نسبی رونق مواجه شده و برخی حتی نگران خروج پولها بودهاند. اما روز یکشنبه، مشارکت بیش از ۶۰۰ هزار خریدار در یک عرضه اولیه رکورد جدیدی ثبت کرد که بیانگر انتظار پولها برای ورود به گزینههای جذاب تالار بورس هستند. این اقبال عمومی در طول بیش از نیم قرن فعالیت بورس تهران بیسابقه بهنظر میرسد. وضعیتی که نیازمند اقدامی عاجل از سوی سیاستگذاران در جهت بهرهمندی از این پولها برای تقویت تولید است.
شاخص سهام طی معاملات روز یکشنبه به روند کمنوسان خود از ابتدای مرداد تاکنون ادامه داد و برای چهارمین روز متوالی در کانال ۲۵۵ هزار واحدی باقی ماند. هر چه این روزها بهدنبال کم شدن دامنه نوسان شاخص سهام، در بسیاری از محافل بورسبازان سخن از اصلاح و رکود بازار به گوش میرسد؛ اما نشانههایی از پولهای آماده برای ورود به گردونه معاملات سهام مشاهده میشود. نمونه بارز این ادعا شکسته شدن مجدد میزان مشارکت سرمایهگذاران در آخرین عرضه اولیه انجام شده در بازار سهام است. مشارکت بیش از ۶۰۰ هزار نفری در این رویداد نشان داد که اقبال عمومی به بازار سهامروز به روز در حال افزایش است. امری که در صورت استفاده بهینه میتواند فرصتی طلایی برای مولد شدن بازار سهام و افزایش نقش آن در اقتصاد کشور باشد و در مقابل عدم بهرهبرداری از این فرصت، میتواند زمینه را برای شکلگیری یک تهدید جدی فراهم کند.
روز شنبه بازار سهام شاهد عرضه اولیه سهام یک شرکت دارویی در فرابورس ایران بود. به این ترتیب شرکت پخش هجرت به عنوان هشتمین شرکت در سال ۹۸ در بازار سهام عرضه شد. هر چند این شرکت از لحاظ میزان سرمایه در زمره بنگاههای کوچک اقتصادی به شمار میرود اما آنچه در این عرضه اولیه جلب توجه کرد، جابهجا شدن رکورد تعداد مشارکتکنندگان بود. بر این اساس روز شنبه بیش از ۶۰۰ هزار نفر در عرضه اولیه «هجرت» شرکت کردند و به هر کد معاملاتی ۱۱۳ سهم در سقف بازه قیمتی تعیین شده تعلق گرفت. پیش از این رکورد بیشترین تعداد مشارکت معاملهگران به عرضه اولیه شرکت پتروشیمی نوری با حضور حدود ۵۸۲ هزار کد معاملاتی تعلق داشت. به این ترتیب با هر عرضه اولیه در این بازار شاهد تکرار این سونامی و افزایش توجه عموم مردم به این بازار هستیم. جذابیتی که به دلایل متفاوتی ایجاد شده است.
در حال حاضر از یکسو افزایش سودآوری شرکتهای بورسی و از سوی دیگر ضعف بازارهای رقیب سبب شده تا بازار سهام به جذابترین گزینه برای سرمایهگذاری تبدیل شود. به این ترتیب از طرفی شرایط اقتصاد کشور و البته بازارهای سرمایهگذاری به شکلی است که صاحبان نقدینگی بهدنبال راهکاری برای حفظ سرمایه خود و البته کسب بازدهی مناسب هستند. در این میان نگاهی به بازارهای ارز، سکه و مسکن به عنوان رقبای بازار سهام خالی از لطف نیست.
واقعیت این است که جهش ارزی و تورم سنگین سبب شد تا عموم مردم وادار به تقلا برای حفظ ارزش سرمایههای خود شوند. در این مسیر ابتدا بازارهای سفتهبازی همچون دلار و سکه مورد هدف نقدینگی سرگردان قرار گرفتند. در ادامه اما با تدبیر سیاستگذار و عقبنشینی از سیاستهای نادرست گذشته، به شدت از تلاطمات بازار دلار کاسته شد و نرخ این ارز در بازار آزاد از سطوح حدود ۲۰ هزار تومان به کانال ۱۱ هزار تومان وارد شد. سکه نیز که بیش از قیمت طلا در بازار جهانی، از نرخ دلار تبعیت میکرد نیز در مسیر کاهش قیمت قرار گرفت. رکود ادامهدار بازار مسکن نیز جایی برای سفتهبازی در این بازار باقی نگذاشته است.
در این شرایط توجه به این نکته حائز اهمیت است که در اقتصاد باید همواره در تلاش باشیم که پول به جای حرکت به سمت بازارهای سفتهبازانه (همچون ارز، سکه و مسکن) به سمت بازارهای مولد (همچون بورس و بانک) حرکت کند. در بازار پول اما نه تنها جذابیتی برای سرمایهگذاری دیده نمیشود بلکه به لحاظ ساختاری نیز با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم تا در میان گزینههای جذاب صاحبان سرمایه جایی نداشته باشد. از این رو مامنی جذابتر از بازار سهام برای نقدینگی سرگردان موجود دیده نمیَشود. امری که فرصتی طلایی برای این بازار به شمار میرود. بورس نماد و ویترین اقتصاد کشور بوده و نمونه واقعی یک بازار رقابت کامل است. به این ترتیب زمانی که اقبال عمومی در بازار سهام ایجاد میشود میتوان امیدوار بود که اقبال عمومی به بازار آزاد در حال شکلگیری است. بهرهبرداری درست و منطقی از این فرصت به وجود آمده اما نیازمند برخی اقدامات از سوی مقام سیاستگذار است. در اینجا منظور تنها سیاستگذار بورسی نیست؛ بلکه سیاستگذار کلان اقتصاد کشور باید با سواد بیشتری بورس را دنبال کند و به اهمیت این بازار برای رونق تولید کشور پی ببرد. این بازی برد-برد بیش از هر چیزی به تجدیدنظر درخصوص نظرات و نگاههای اشتباه به بورس و همچنین قوانین حاکم بر این بازار نیاز دارد.
همانطور که اشاره شد در آخرین عرضه اولیه بازار سهام شاهد حضور بیش از ۶۰۰ هزار نفر با نقدینگی چند میلیارد تومانی پشت در ورودی سهام بودیم که از پتانسیل قابل توجه بورس تهران برای جذب نقدینگی سرگردان به جای سرکشی این پول به بازارهای سفتهبازی خبر داد. در این فرصت بهوجود آمده اما وظیفه سیاستگذار چیست؟ چه کارهایی میتوان انجام داد تا علاوه بر هدایت نقدینگی سرگردان به سمت یک بازار کارآ که بورس نمونه عینی آن است، در مسیر رشد و توسعه اقتصادی نیز گام برداریم؟
در این شرایط میتوان بازار را به حال خود رها کرد. جایی که با توجه به معضلات سهام شناور بورس و ظرفیت پایین این بازار برای جذب نقدینگی میتواند به حبابی شدن بازار سهام بینجامد و فرصت به وجود آمده برای جذب نقدینگی از دست برود. شرایطی که بازار ارز و سکه پیش از این به خود دیدند و در نهایت با فرار سرمایه مواجه شدند. چرا که حباب قیمتی همواره محکوم به شکست بوده و نمیتواند پایدار بماند. اما سیاستگذار میتواند با بهرهجویی از فرصت به وجود آمده، بورس را به بازاری در خدمت تولید تبدیل کند. نوسانگیری از قیمت سهام و کسب سودهای اینچنینی نمونه عینی سفتهبازی بوده و در بازاری با این شرایط نمیتوان ادعای مولد بودن داشت. برای ایجاد بازاری که در خدمت تولید و اقتصاد است باید ابزارهایی در اختیار داشت و به تقویت آنها پرداخت. یکی از این ابزارها عرضه اولیه سهام شرکتها در بازار سهام است. امری که به توسعه عرضی این بازار منتهی میشود. با این حال باید توجه داشت که عرضه اولیه نیز مشکلات خود را دارد. از یکسو زمانبر بوده و از سوی دیگر از ظرفیت محدودی برخوردار است. رفع این چالش اما با افزایش سهام شناور آزاد در عرضههای اولیه مقدور است.
سهام عدالت از دیگر ابزارهای تقویت نقش مولد بازار سهام است. دور از واقعیت نیست اگر بگوییم که پیش از این موضوع سهام عدالت همواره یکی از چالشهای بزرگ فعالان بازار سهام بود. در شرایط فعلی اما بازار از کشش لازم برای اجرای طرحهای مربوط به سهام عدالت برخوردار است. این موضوع در عین حال میتواند حرکت در مسیر خصوصیسازی واقعی باشد که گرچه مسیر طولانی پیش رو وجود دارد؛ اما با گامهای کوچک و اینچنینی میتوان برای رسیدن به هدف امیدوار بود. برای رسیدن به این مهم، طبیعتا راهکارهای بیشتری وجود دارد که مشارکت جمعی و همفکری اقتصاددانان را میطلبد.
اصلیترین کارکرد بازار سرمایه اما تامین مالی بنگاههاست. بخشی از این تامین مالی بر دوش بازار بدهی بوده و بخش اعظم آن از طریق سهام امکانپذیر است. این در حالی است که تامین مالی شرکتی در بازار سهام طی سالهای گذشته بسیار ناچیز بوده است. در سال ۹۸ نیز تنها دو نوع تامین مالی برای بخش خصوصی با انتشار ۴۰۰میلیارد تومان اوراق مرابحه برای شرکت سایپا و ۱۳میلیارد تومان اوراق خرید دین برای شرکت سرمایهگذاری مسکن جنوب را شاهد بودیم. استفاده از این ابزار (همچون انتشار اوراق از طریق سهام جایزه) اما باید در سریعترین زمان ممکن و در دوره رونق انجام شود. در دوره رکود نیز با راهکارهایی همچون قرارداد بایبک (Buy Back) یا بیع متقابل میتوان به کاهش شناوری پرداخت. در حال حاضر با جستوجویی در میان بنگاههای اقتصادی، مشکل نقدینگی کاملا هویدا است. این در حالی است که نقدینگی به صورت بالقوه وجود دارد اما باید اجازه داد تا پولهای موجود جذب تولید شود. با فعال کردن این بخش سهام شناور شرکتهای موجود در بازار افزایش خواهد یافت و بهدنبال آن عملا شاهد واگذاری شرکتها به بخش خصوصی واقعی هستیم. در این شرایط دیگر برای سهامدار خرد تقسیم سود نقدی در مجامع اهمیت نداشته و شرکتها از حالت انحصاری غیرپاسخگو به سمت کارآمدی حرکت میکند. این افزایش مطالبات سهامداران از شرکت، در نهایت با کاهش هزینه و افزایش درآمد میتواند اثر خود را بر سود و قیمت سهم گذاشته و سبب افزایش جذابیت بازار سهام برای جذب نقدینگی شود.
بعد از تمامی توضیحات باید در نظر داشت که عدم بهرهبرداری از فرصت بهوجود آمده یا استفاده نادرست میتواند زمینه را برای شکلگیری یک تهدید جدی فراهم کند. در این شرایط میزان نقدینگی در انتظار، بهصورت سنتی بازارهای دیگر را برای سرمایهگذاری انتخاب میکند. به عبارت دیگر در شرایطی که زمینه برای حضور در بازار سهام مهیا نباشد، نقدینگی موجود میتواند به حبابی شدن قیمتها در برخی گروههای بازار منتهی شود یا بار دیگر به مقاصد سنتی خود کوچ کند؛ که در آن صورت بار دیگر باید در انتظار متورم شدن نرخها در بازارهای نامولد بود.