یکی از آثار نابرابریهای فضایی، نمود جغرافیایی و مکانی آن در تجارت خارجی است. چنانکه در این زمینه بررسیها نشان میدهد طی سالهای اخیر 80 درصد از صادرات کالاهای غیرنفتی کشور از طریق پنج استان بوشهر، هرمزگان، خوزستان، کرمانشاه و تهران انجام میشود و در موضوع واردات نیز 78 درصد کل واردات کالایی کشور از طریق سه استان هرمزگان، تهران و خوزستان انجام میشود. گرچه حجم صادرات استانها تابع عوامل مختلفی است و با اتکای به همین آمار نمیتوان رتبهبندی دقیقی از فعالیت صادراتی استانها ارائه داد، چراکه هم تولیدات استانها و صادرکنندگان هر استان میتوانند صادرات خود را از تمامی گمرکات کشور انجام دهند. اما مساله مهم رتبهبندی این است که این رتبهبندی نقش زیرساختهای استانها ازجمله زیرساختهای گمرکی، مشوقهای صادراتی و مشوقهای تولیدی را بهخوبی ترسیم میکند. در زمینه واردات نیز حجم بالای واردات از چندین استان نشان میدهد مبادی وارداتی ایران بهجز تهران، مابقی عملا در دو یا سه بندر ازجمله بندر شهیدرجایی هرمزگان و بنادر خوزستان خلاصه شده و دیگر بنادر کشور کمترین نقش را در تجارت خارجی ایران دارند.
اما سوال این است که پایش جغرافیایی تجارت خارجی کشور چه ارزش مطالعاتی و تحقیقاتی دارد. بهنظر میرسد اگر پایش استانی تجارت خارجی انجام شود، در آن صورت روشن خواهد شد که موانع و مشکلات تجارت خارجی ازجمله صادرات استانها نسبت به سالهای قبل کمتر یا بیشتر شده یا اینکه کدام استانها بیشترین مشکلات را در زمینه تسهیل و توسعه تجارت خارجی دارند. همچنین مساله مهمتر اینکه اهمیت رقابتپذیری تجارت خارجی بین استانهای کشور در این است که مشکلات، قوانین و مقررات گمرکی و سازمانهای وابسته در امر صادرات و محدودیتهای گمرکی در استانها آشکار و مشکلات قوانین و مقررات در امور حملونقل ریلی و ترانزیت استانها مشخص میشود. مشخص شدن نقش استانها بهویژه استانهای مرزی کشور در روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای همسایه و تغییر نگاه راهبردی درخصوص این کشورها از قبیل افغانستان، عراق، ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، پاکستان و ارمنستان و در یک کلیت با 15 کشور همسایه آبی و خاکی از دیگر مزیتهای این پایش است. همچنین میتوان از طریق پرداخت جوایز، مشوقهای صادراتی و تسهیلات بانکی به تجار و بازرگانان استانهای کمتر توسعهیافته، نقش آنان را در توسعه تجارت خارجی بهویژه صادرات برجستهتر کرد.
80 درصد صادرات ایران از 5 استان
بررسی تطبیقی سالنامه آماری استانهای کشور (فصل دهم- بخش بازرگانی) و همچنین گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد طی سال 1397 ازمجموع 257 هزار و ۷۲۵ میلیارد تومان صادرات غیرنفتی کشور، حدود 80.6درصد از آن (معادل 206 هزار میلیارد تومان) مربوط به پنج استان کشور یعنی استانهای بوشهر با سهم 31.9 درصدی، هرمزگان با سهم 19 درصدی، خوزستان با سهم 14.3 درصدی، کرمانشاه با سهم 8.9 درصدی و تهران با سهم 6.8 درصدی بوده است.
خراسانرضوی با 3 درصد، کرمان با 2.3 درصد، آذربایجانشرقی با 2 درصد، اصفهان با 1.8 درصد و استان قزوین نیز با 1.3 درصد در رتبههای ششم تا دهم استانهای با بالاترین میزان صادرات غیرنفتی قرار دارند.
همچنین برمبنای این آمارها، 14 استان کشور هرکدام بهتنهایی سهمی کمتر از نیمدرصد (0.5 درصد) در صادرات غیرنفتی و درمجموع این استانها سهمی 3.1 درصدی در کل صادرات کشور دارند. بین استانهای کشور خراسانجنوبی، همدان، چهارمحالوبختیاری، البرز، گلستان، لرستان، اردبیل، خراسانشمالی، یزد و کهگیلویهوبویراحمد کمترین سهم از صادرات کشور را داشته و بهترتیب در انتهای جدول قرار دارند.
در این ردهبندی چند نکته قابلتامل وجود دارد. اولین نکته سهم بالای سه استان جنوبی کشور یعنی استانهای بوشهر، هرمزگان و خوزستان در صادرات است. در این زمینه دلیل اصلی حجم بالای صادرات این استانها، میتوان گفت اولا گمرکات این استانها پایانههای بزرگ ترانزیت کالایی کشور هستند و ثانیا این استانها بهواسطه حجم بالای تولید مشتقات نفتی و پتروشیمی، سهم بهسزایی در تولید ناخالص داخلی کشور دارند. برای مثال استان بوشهر با 4.6 درصد در رتبه ششم تولید ناخالص داخلی بین استانهای کشور قرار دارد. هرمزگان در رتبه دوم صادرات غیرنفتی قرار دارد که با سهمی 2.2 درصدی رتبه 14 تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داده است. درمورد این استان نکته جالبتوجهی نیز وجود دارد، اینکه جابهجایی نزدیک به 76 درصد از حجم تجارت خارجی کشور (مجموع واردات و صاردات) از طریق بندر شهیدرجایی استان هرمزگان انجام میشود. استان خوزستان نیز سومین استان در صادرات کالایی کشور است که با سهم 5.5 درصدی در تولید ناخالص داخلی بدون نفت، رتبه چهارم را از نظر حجم تولید ناخالص داخلی کشور در اختیار دارد.
بهجز سه استان مذکور، نکته جالب توجه دیگر، جایگاه استان یزد در انتهای جدول صادراتی است، این در حالی است که یزد با سهمی بیش از 2 درصد در تولید ناخالص داخلی رتبه 15 بین استانهای کشور را دارد. بهنظر میرسد عملکرد صادراتی این استان بیش از آنکه ناشی از عملکرد تولید باشد، عملا ماحصل عملکرد نامطلوب گمرکات استان است که منجر به ثبت عملکرد صادراتی استان در استانهای همجوار شده است. همچنین درمورد استان کرمانشاه نیز با سهم 1.8 درصدی رتبه 17 بین استانهای کشور در تولید ناخالص داخلی را دارد، قرار گرفتن در رتبه چهارم صادراتی سال 97 نیز میتواند بهواسطه حجم بالای ترانزیت در گمرکات باشد. در این زمینه نگاهی به رتبه کرمانشاه در واردات کالا نشان میدهد در سال 1397 این استان با سهم ناچیز 8 صدم درصدی از واردات کالایی کشور در رتبه ۲۴ از نظر حجم واردات بین استانهای کشور قرار دارد. به عبارت دیگر، رتبه چهارمی کرمانشاه ناشی از حجم بالای ترانزیت کالایی کشور از این استان به عراق است که در سال 1397 حجم آن از 9 میلیارد دلار فراتر رفت.
78 درصد واردات از طریق 3 استان
بررسی جغرافیای واردات کالایی ایران نیز بسیار جالب توجه است، چراکه نتایج دادههای آماری سالنامههای استانهای کشور و گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد طی سال 1397 از مجموع 177 هزار و ۴۷۵ میلیارد تومان واردات کشور، حدود 78 درصد آن (معادل 138 هزار میلیارد تومان) توسط سه استان هرمزگان با سهم نزدیک به 45 درصد، تهران با سهمی نزدیک به 21 درصد و خوزستان نیز با سهمی 12 درصدی انجام شده است. در انتهای جدول واردات کالایی کشور، 17 استان از 31 استان کشور هرکدام سهمی کمتر از نیمدرصد در کل واردات دارند و درمجموع سهم این 17 استان از کل واردات کشور حدود 2.6 درصد است. همچنین هشت استان کهگیلویهوبویراحمد، ایلام، خراسانجنوبی، خراسانشمالی، گلستان، لرستان، اردبیل و کرمانشاه به ترتیب هرکدام با سهمی کمتر از یک دهم درصد، کمترین سهم را در واردات کالایی کشور دارند.
پایتخت 2 برابر صادرات خود، واردات دارد
بررسی دادههای آماری نشان میدهد استان تهران طی سال 1397 در حالی 6.8 درصد از کل صادرات کالایی کشور (معادل 16.4 هزار میلیارد تومان) را به خود اختصاص داده که سهم این استان از میزان واردات کالایی کشور نزدیک به 21 درصد (معادل 37.1 هزار میلیارد تومان) است. به عبارت دیگر، واردات پایتخت طی سال 1397 حدود 2.2 برابر صادرات غیرنفتی این استان است. با توجه به اینکه استان تهران سهمی 27 درصدی در تولید ناخالص داخلی (بدون نفت) کشور دارد، حال این سوال مطرح است که چرا با وجود سهم بالای تهران در تولید ناخالص داخلی، نسبت واردات این استان بیش از دوبرابر صادرات آن است؟ در این زمینه میتوان گفت تهران بهنوعی نقش بازتوزیعی کالاهای وارداتی و بهویژه کالاهای مصرفی در کل کشور را دارد. همچنین بخش قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی استان تهران عملا نتیجه فعالیت بخش خدمات است که نهتنها قابلیت صادراتی نداشته، بلکه عملا وابستگی بالایی به واردات دارد. بر این اساس حجم قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی استان تهران نتیجه فعالیتهای بانکی، حجم عظیم معاملات و البته بورسبازی زمین و مسکن و فعالیتهای غیرمولدی است که خود عملا مشوق واردات و مصرف نیز است. همچنین حجم پایین صادرات تهران در مقایسه با واردات این استان میتواند گویای نقش بازتوزیعی واردات کالاها و شکلگیری طبقه قدرتمند وابسته به واردات را ترسیم کند.