در روزهای اخیر برخی رسانهها از خروج CNPC چین از طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی بعد از توتال فرانسه خبر دادند، که البته به نقل از منابع رسمی چینی نبود. روز گذشته بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه به خبر انصراف شرکت چینی برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران واکنش نشان داد و گفت: «فشار امریکا روی شرکتهای بزرگ برای همکاری با ایران وجود دارد، اما تا زمانی که نامه انصراف شرکت چینی را بهطور رسمی دریافت نکنیم آن را نوعی جنگ روانی علیه ایران میدانیم.» او وزارت نفت را مسئول اعلام آخرین اخبار در مورد این موضوع معرفی کرده؛ با پیگیریهای خبرنگار ما از این وزارتخانه مشخص شد که هنوز هیچ مکاتبه و تماسی از سوی چینیها مبنی بر خروج CNPCI یعنی شاخه بینالمللی شرکت ملی نفت چین از صنعت نفت ایران انجام نشده است. امیرحسین زمانی نیا، معاون امور بینالملل وزیر نفت هم اخیراً گفته بود که این شرکت هنوز کار خود را در پارس جنوبی آغاز نکرده است. اما چینیها چرا سکوت کردهاند و تاکنون فعالیتی در پارس جنوبی انجام نداده اند؟
فرض ادامه همکاری با شرکت چینی
محمد مشکین فام٬ مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس که مجری طرح توسعه پارس جنوبی است، در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: «تاکنون موضع رسمی CNPC چین دال بر اینکه نمیتواند در طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی فعالیت کند، به ما ابلاغ نشده و فرض ما این است که طرف قرارداد ما این شرکت خواهد ماند و همکاری ادامه دارد.» او ادامه داد: «شرکت چینی مانند توتال نیست و نیازی به مجوز از دولت خود ندارد. در قرارداد نیز این موضوع دیده شده است.»
البته بررسیها نشان میدهد که اگر شرکت چینی اعلام کند که مجلس و دولت چین آنها را از فعالیت در ایران منع کردهاند، شرایط متفاوت خواهد بود. بر اساس قرارداد فاز 11 شرکتهای CNPC چین و توتال فرانسه باید با یکدیگر توافقنامهای امضا کنند و اختیارات شرکت فرانسوی به چینیها واگذار شود. برای این موضوع 6 ماه فرصت از زمان خروج توتال در نظر گرفته شده بود که ظاهراً اکنون به اتمام رسیده است.
CNPC و قرارداد فاز 11
دوازدهم تیرماه 1396 بود که شرکت ملی نفت ایران اولین قرارداد پسابرجامی خود را با کنسرسیومی به رهبری توتال فرانسه و با حضور شرکتهای CNPC چین و پتروپارس ایران برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی امضا کرد. آن روز توتال فرانسه خود را پیشگام توسعه و همکاری با صنعت نفت ایران معرفی کرد و چینیها هم از این قرارداد خرسند بودند. اما امروز با خروج امریکا از برجام شرایط فرق کرده؛ توتال رسماً از طرح توسعه فاز 11 خارج شده و از شرکت CNPC چین هم که اکنون سهم توتال را هم به غیر از سهم اولیه خود دارد، خبری نیست. توتال، CNPCI و پتروپارس به ترتیب 50.1، 30 و 19.9 درصد از این قرارداد سهم داشتند.
بعد از خروج توتال از این طرح توسعه سهم شرکت چینی بیش از 80 درصد شد که به همین نسبت باید تأمین مالی و تجهیزات را انجام دهد و بازگشت سرمایه هم به این میزان است. مهمترین وجه تمایز این طرح سکوی فشارافزای برداشت گاز از مخزن رو به افول پارس جنوبی است که فقط غولهای نفتی دنیا از جمله توتال به این تکنولوژی دسترسی دارند و الان روی میزان توانمندی شرکت چینی در ساخت آن بحث وجود دارد. میزان سهم شرکت چینی از این قرارداد و توانمندی آن در اجرای طرح توسعه محل بحث کارشناسان است و برخی مدعی هستند که همین موضوع چینیها را در این طرح توسعه محتاط کرده است. اما مقامات ایران میگویند که با بررسیهای انجام شده شرکت چینی هم تکنولوژی ساخت این سکو را دارد. اما موضوع دیگری که ممکن است موجب سکوت شریک چینی ایران در فاز 11 شده باشد، شرایط بسیار حساس مذاکرات تجاری میان چین و امریکاست. در جریان اجلاس سران جی-۲۰ چین و امریکا برای توقف ۹۰ روزه در جنگ تجاری موافقت کردند. اکنون از نظر سیاسی چین دوره حساسی را سپری میکند. البته ناگفته نماند که اکثر سهام شرکتهای چینی در دست دولت است اما کنترل آنها چندان دولتی نیست.
چینیها در صنعت نفت ایران
چشم بادامیها اگرچه درگذشته همکاری های موفقی با ایران داشته اند اما در سال های اخیر سابقه چندان درخشانی در صنعت نفت کشور از خود به یادگار نگذاشته اند. شرکت CNPCI چین توسعه میدان آزادگان جنوبی را در سالهای پیش در دست داشت و در تمام این سالها بخصوص دوره تحریمهای قبلی کارنامه موفقی نداشت و مدام وقت کشی میکرد. طرح توسعه میدان آزادگان جنوبی در قالب قرارداد بیع متقابل میان شرکت CNPCI چین و شرکت ملی نفت ایران با مسئولیت اجرایی شرکت چینی بسته شده بود. عملیات اجرایی طرح توسعه این میدان با تاخیرهای زیادی همراه بود. بالاخره پس از اولتیماتوم جدی وزارت نفت به شرکت CNPCI چین بهدلیل تأخیر در طرح توسعه بزرگترین میدان مشترک نفتی ایران با عراق، در نهایت پیمانکار چینی اخراج شد. این موضوع یک هشدار برای فاز 11 میدان مشترک با قطر یعنی پارس جنوبی نیز هست. که البته بیژن زنگنه، وزیر نفت پیشتر در مورد آن گفته بود: "بعد از آنکه توتال از این قرارداد خارج شد قرار بود شرکت ملی نفت چین (CNPC) طبق قرارداد فاز ۱۱ را توسعه بدهد که اگر این کار را نکند تخلف کرده است. با این حال ما به این فکر کردهایم که چه باید بکنیم."
هدف طرح توسعه فاز 11 میدان مشترک پارس جنوبی تولید حداکثری و پایدار روزانه ۲ میلیارد فوت مکعب (برابر با حدود ۵۶ میلیون مترمکعب) گاز غنی ترش است.
یادداشت
چینی ها «نمی خواهند» یا «نمی توانند»؟
سید مهدی حسینی
کارشناس ارشد انرژی
همکاریهای نفتی ایران و چین فراز و فرودهای بسیاری داشته است. چینیها مانند روسها در برخی مقاطع همراه ما و در مواقعی با برگ ایران بازی سیاسی کردهاند. نمیتوان آنها را متحد ایران خواند اما به همکاری اقتصادی با آنها هم نباید کاملاً بیاعتماد بود. هر چند که در شرایط کنونی و به خاطر تحریمها ممکن است که این کشور هم همکاری و دوستی با امریکا را به ایران ترجیح دهد. بالاخره نسبت همکاری میان چین با ایران و امریکا نسبت 20 به 600 است و چینیها نمیخواهند و نمیتوانند که امریکا را به خاطر همکاری اقتصادی با ایران کنار بگذارند. البته به عقیده من در شرایط خاص تحریم هیچ کدام از شرکتها و کشورهای طرف مذاکره و قرارداد با ایران چندان قابل اعتماد نیستند. چراکه شرکتها از جریمه شدن توسط امریکا یا کشورها از قطع روابط تجاری با این کشور میترسند. مانند شرکت توتال فرانسه که از ترس امریکا از طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی خارج شد. هرچند که معتقدم این شرکت میتوانست از امریکا معافیتهایی دریافت و به فعالیت خود در این فاز ادامه دهد. اکنون به خاطر خروج توتال از این طرح، شرکت CNPCI چین پیمانکار اصلی طرح شده و گمانه زنیهایی در مورد خروج این شرکت هم به گوش میرسد. مقامات کشور اعلام کردهاند که این اخبار رسمی نیست و شرکت چینی هنوز اعلام نظر رسمی نداشته است. اما با وجود این اگر چینیها اعلام کنند که دیگر در این طرح نخواهند ماند، نباید چندان متعجب شد. چراکه در مورد شرایط فعلی قرارداد پسابرجامی آنها با ایران در توسعه فاز 11 پارس جنوبی علاوه بر مسائل سیاسی، موضوعات تخصصی و فنی نیز مطرح است. شاید چینیها در حال حاضر فقط بهدنبال دریافت مجوز از امریکا برای فعالیت در فاز 11 باشند مانند تجربه ژاپنیها در دور قبلی تحریمها و زمان قراردادهای بیع متقابل. اما به نظر میرسد که چینیها هم خود میدانند که به تنهایی روزهای سختی در این میدان خواهند داشت. چراکه اساساً به لحاظ تکنیکال شرکتهای چینی توان ستودنی و قابل اطمینانی ندارند. نصب یک سکوی دارای تجهیزات فشار افزا که بالغ بر 20 هزار تن است، کار چندان آسانی نیست. بحث تولید معمولی و رایج گاز از بستر دریا نیست و کارشناسان هم تردید دارند که شرکت CNPCI چین از عهده آن برآید. از اینرو شاید علت اینکه انگیزه شرکت چینی در این طرح توسعه کم شده و تاکنون هم فعالیتی انجام نداده است، این موضوع باشد. اصولاً شرکتهای چینی در صنعت نفت و انرژی تازه وارد محسوب میشوند و ارتباط گسترده و حضور آنها به سرمایه زیادشان
برمی گردد که خودشان هم میدانند این سرمایهگذاری در کنار ابرقدرتها پاسخگو خواهد بود. از اینرو منطق نیز حکم میکند، چینیها در فاز 11 پارس جنوبی هم محتاطتر گام بردارند. حال باید منتظر ماند و دید که چینیها چه پاسخی به ایران در مورد همکاری در پارس جنوبی خواهند داد.