حسام خراسانی: بزرگترین بازار نجف، بازاری است به طول ۵٠٠ متر که از میدان اصلی یا خیابان نزدیک حرم آغاز و از آن، هفت راهرو فرعی منشعب میشود. در راسته بازار، بازارچههایی که مخصوص یک صنعت یا کالا باشد، وجود ندارد. معمولا گردشگران به بازار سنتی و قدیمی نجف سر میزنند و اگر نتوانند کالای مورد نظرشان را پیدا کنند، راهی پاساژهای مدرن این شهر میشوند. بازار نجف به دو قسمت «سوق القاضی» در سمت غربی حرم و «سوق الحویش» در قسمت شرقی آن تقسیم میشود که در مسیر ورود به حرم حضرت علی (ع) قرار دارد. مشهورترین کالاهایی که گردشگران از بازار نجف میخرند تسبیح، جانماز، شیرینی عربی به نام دهین ابوعلی، چادر و انگشتر دُرّ نجف است؛ به اضافه شیرینیهای محلی و چای.
آچار فرانسه امور روزمره
اغلب بازارهای قدیمی عراق در شهرهای شیعهنشین در کنار حرمها و اماکن دینی قرار دارند و جزو حافظه تاریخی این شهر هستند. «اینجا کالا هم ارزان است هم تازهتر.» این را یکی از شهروندان نجف میگوید. عبدالمهدی یکی از اهالی شهر نجف است. با او در بازار قدیمی این شهر همصحبت شدم. او هر روز، با توجه به قطعی مکرر برق در شهر نجف، مایحتاج روزمره خود را از بازار سنتی تهیه میکند. عبدالمهدی میگوید: «بازارهای قدیمی علاوه بر اینکه آچار فرانسه امور روزمره مردم هستند، پایگاه اجتماعی و فرهنگی قویای هم به حساب میآیند؛ پایگاهی که پشتوانه اقتصادی و گردشگری در عراق هم هست.» عبدالمهدی با گلایه ادامه میدهد: «این روزها بازار کشش خرید و فروش ندارد. در شرایط و مناسبتهای مذهبی رونق اندکی رخ میدهد، اما طولانی نیست. در چند ماه گذشته هیچ فروشی نداشتهایم و بیشتر مغازهها و پاساژها بسته بود.»
بازارهای لوکس در مقابل بازارهای سنتی
عبدالمهدی به شکلگیری پاساژهای لوکس و لاکچری نیز اشاره میکند و میگوید: «این روزها به دلیل بالا رفتن ارزش زمین و گرانشدن قیمت ملک تجاری در حاشیه خیابانهای اصلی این محدوده، دهها پاساژ و مرکز خرید تازهساز در اطراف بازار سر بر آوردهاند.» مرکز خرید «سیتیمال» نجف یکی از مراکز خرید بزرگ و مجهز در بخش شیعهنشین عراق است که عبدالمهدی به آن اشاره دارد. در این مرکز خرید انواع اجناس و صنایع دستی عراق در کنار برندهای مطرح دنیا به فروش میرسد. کافیشاپ، رستوران، مرکز سرگرمی و تفریح کودکان، سینمای سهبعدی، سالن سینما و ایستگاه بازی از دیگر امکانات این مرکز خرید است.
بازار کربلا غریبه با ایرانیها
بازار سنتی کربلا هم یکی از بازارهای قدیمی این شهر است که در نزدیکی حرم امام حسین(ع) قرار گرفته و یکی از بازارهای اصلی این شهر برای خرید مایحتاج روزانه مردم است. انواع تنقلات نيز در بازار سنتي كربلا وجود دارد كه خيلي از آنها از ايران آورده شدهاند. فروش انواع ماهي زنده از جذابیتهای بازار عراق است. بخش عمدهاي از فروشندگان در اين بازارچهها به زبان فارسي تسلط دارند و حتي پول ايراني دريافت ميكنند. از جايجاي اين بازارچهها كه يكي از مراكز اصلي براي خريد مايحتاج روزانه مردم شهر است، صداهايي به گوش ميرسد كه نشان از تبليغ فروشندهها براي اجناس دارد، اما اربعین امسال در کربلا بهندرت واژههای فارسی شنیده میشد. مغازهداران عراقی میگویند تقریبا تمام مشتریان ایرانیشان را از دست دادهاند و از این موضوع ناراحتند. یکی از فروشندگان عراقی که وضع فعلی بازار عراق را نامناسب میداند، میگوید: «کار و کاسبیمان نسبت به سالهای گذشته کساد شده است. چون سالهای گذشته هر دلار ٣هزار تومان بود ولی امسال هر دلار ١١هزار تومان شده است.» علی سید احمد، فروشنده پارچهای است که در این سالها به دلیل حضور پررنگ زوار ایرانی، زبان فارسی را هم بهخوبی یاد گرفته است. او با اشاره به اینکه وضع اقتصادی باعث شده گردشگران ایرانی تمایلی به خرید نداشته باشند، میگوید: «حال بازار عراق خوب نیست و فروش بهشدت کاهش یافته است.»
کوچ کارگران
حضور کارگران ایرانی در عراق مسأله دیگری است که این روزها مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه خبر کوچ کارگران ساختمانی قبلا مورد توجه واقع شده بود، اما دستفروشی موضوع نگرانکننده دیگری است. در بازار سنتی کربلا با یکی از دستفروشان ایرانی به نام محمود گفتوگو کردیم. محمود از اهالی شهر اهواز و تولیدکننده پوشاک است که با خودرو شخصی تولیدهای خود را به کشور عراق میآورد و به صورت دستفروشی عرضه میکند. محمود میگوید: «اکثر کارگران کشورهای دیگر، را شرکتهای کاریابی برای کار به محلهای گوناگون مانند هتلها، رستورانها، ساختمانسازی و… معرفی میکنند.» او با گلایه از حمایت نکردن از تولید در کشور میگوید: «چرا باید با وجود ظرفیت تولید در کشور، این میزان کارگر خواهان حضور در کشور عراق باشند؟» محمود ادامه میدهد: «باور نمیکنید من تولیدکنندهای هستم که بسیاری از تولیدات خود را در عراق به گردشگران ایرانی میفروشم!» بگذارید حرفهای تلخ محمود پایانبندی این گزارش باشد: «من گرفتار تب مهاجرت نیستم، من تنها یک تولیدکنندهام، یک تولیدکننده مهاجر.»