طی این مسیر کاهشی، قیمت اغلب سهمها اصلاح زیادی را تجربه کرد و سهام برخی شرکتهای کوچکتر هم با سقوط آزاد مواجه شد. این روند در نهایت زیان فزاینده سهامداران را به دنبال داشت تا جایی که ترس آنان از ورود به معاملات و سنگین شدن سمت عرضه برای خروج از بازار، خود به اهرمی پرفشار بدل شد تا بازار را بیش از پیش به سوی سقوط سوق دهد.
در این میان راهکارهای مختلفی برای نجات بورس از این گرداب مطرح شد اما هیچکدام اثر طولانیمدتی بر معاملات بازار سرمایه نداشت تا اینکه اعلام شد قرار است یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه تزریق و در جهت کمک به سمت تقاضا به کار گرفته شود. بیست و ششم شهریورماه امسال نیز اعلام شد صندوق توسعه ملی به منظور حمایت و تقویت بازار سرمایه آمادگی خود را برای سپردهگذاری در صندوق تثبیت بازار سرمایه اعلام کرده است. با این حال پس از گذشت حدود ۵/۱ ماه از آن زمان، بازار سرمایه همچنان چشم به راه دریافت کمک صندوق توسعه است؛ کمکی که گفته میشود پشت موانع بانک مرکزی متوقف شده است.
رییس سازمان بورس در هفتههای گذشته از اختصاص یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار خبر داده و گفته بود: انتقال یک درصد منابع صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه قانون مصوب سال ۹۴ مجلس است که ذیل قانون بهبود فضای کسبوکار به تصویب رسیده است. اما با مصوبه شورایعالی بورس موضوع پیگیری اجرای آن در دستور کار قرار گرفت. حسن قالیبافاصل در نشست هماندیشی ایمیدرو و شرکتهای معدنی با سازمان بورس و اوراق بهادار گفته بود نامه درخواست اختصاص یک درصد منابع صندوق توسعه ملی به صندوق ثبات بازار را به صندوق توسعه ملی ارائه دادیم. در همین حال صندوق توسعه نیز از آمادگی برای تزریق این منابع به بازار سرمایه خبر داده بود. اما پس از گذشت چندین هفته از این وعده خبری از اختصاص یافتن این مبلغ از صندوق توسعه ملی نشده است. در این باره محسن علیزاده- عضو ناظر مجلس در شورایعالی بورس- در گفتوگو با بورسنیوز با بیان اینکه اختصاص یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه محقق نشده، اظهار کرد: بانک مرکزی در این باره همکاری لازم را نداشته و دلایل مختلفی درباره عدم همکاری وجود دارد. وی با بیان اینکه بانک مرکزی خواهان دریافت سود در قبال پرداخت یک درصد منابع صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه شده است، افزود: این یک درصد به وسیله قانونگذار مصوب شده است؛ بنابراین خواسته بانک مرکزی مقبول نیست و همکاری لازم را ندارد. علیزاده تصریح کرد: یکی دیگر از شروط بانک مرکزی برای پرداخت یک درصد صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار، بازپرداخت مبلغ اختصاص داده شده به صورت دلاری است که موجب شده این کار انجام نشود.
بهانهتراشی بانک مرکزی در تزریق منابع صندوق توسعه به بورس
در همین ارتباط یک کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «جهانصنعت» اظهار کرد: باید از بانک مرکزی سوال کرد زمانی که صندوق توسعه ملی از بخش کشاورزی هم حمایت میکرد آیا پرداخت، دلاری بود یا ریالی؟ مصطفی صفاری افزود: در واقع وزارت کشاورزی هم مبالغ صندوق را ریالی بازپرداخت کرد و سود آن هم ریالی بود.
صفاری داد: نکته دوم اینکه این صندوق قرار است سرمایهگذاری کند نه اینکه سود به این شکل دریافت کند. بنابر این نوع نگاه بانک مرکزی اشتباه است. صفاری تاکید کرد: به نظر میرسد بانک مرکزی بیشتر به دنبال این است که پایه پولی افزایش پیدا نکند، زیرا این ارز به هر حال تبدیل به ریال میشود و ریال هم وارد جامعه میشود.
او اضافه کرد: به همین دلیل معتقدم بانک مرکزی بیشتر به دنبال سیاستهای پولی است تا اینکه فکر کنیم دنبال کمک به بورس است و رفتار بانک مرکزی در مورد عدم واریز منابع صندوق توسعه، بیشتر بهانهتراشی است.
در واقع بانک مرکزی میخواهد ریسک تورم و نرخ دلار را به بازار سرمایه منتقل کند. صفاری ادامه داد: وقتی دلار تبدیل به ریال میشود در اقتصاد تقاضای ریالی افزایش پیدا میکند و شاید به دلیل همین افزایش حجم پولی است که بانک مرکزی مقاومت میکند.
وعدههای پوچ
این کارشناس بازار سرمایه همچنین با بیان اینکه واریز منابع صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار سرمایه باید زودتر از اینها انجام میشد در مثالی عنوان کرد: میگویند زمستان بود و پادشاهی از مقابل نگهبانان عبور میکرد. یکی از نگهبانان را دید که با لباس ناکافی و ژنده ایستاده است و نگهبانی میدهد. گفت در این شب سرد سرما میخوری، من برایت لباس گرم میفرستم.
داخل کاخ رفت و نگهبان را فراموش کرد. صبح خبر آوردند که نگهبان از سرما مرده است. سالها بود که این نگهبان با همین پوشش در سرما نگهبانی میداد اما وعده پوچ پادشاه و امید واهی او، نگهبان را به کشتن داد. صفاری تاکید میکند: به نظر میرسد در بازار سرمایه هم همین اتفاق افتاد. از زمانی که حرف از واریز منابع صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار شد تا کنون بیش از یک ماه و نیم میگذرد و این بازار اکنون یخ زده و در حال مرگ است. در حالی که اگر این حرفها زده نشده بود و امید واهی داده نشده بود بازار مسیر خود را یافته بود.