طوری حجاب بگیرید که بتوانید حرف بزنید!
بعد از قرائت قرآن و آغاز جلسه و تفهیماتهام متهمان حاضر در جلسه توسط قاضی مسعودیمقام، شبنم نعمتزاده برای ارائه آخرین توضیحات در ارتباط با اتهاماتش و آخرین دفاع، در جایگاه قرار گرفت تا اگر ناگفتهای از جلسه قبل دادگاه باقی مانده است، بگوید. بعد از اینکه متهم در جایگاه قرار گرفت، قاضی خطاب به نعمتزاده گفت: «طوری حجابتان را رعایت کنید که هم بتوانید حرف بزنید و هم ما بشنویم چه میگویید.» این اولین حاشیه جلسه دادگاه بود که به سرعت هم در فضای رسانهای و مجازی بازتاب داشت.
یکی از مدیران وزارت بهداشت تحتفشار اقوام نعمتزاده عزل شد
از آنجایی که جلسه قبلی دادگاه صرفا جهت شنیدن آخرین دفاعیات شبنم نعمتزاده بهعنوان متهم ردیف اول این پرونده بود، در این جلسه امکان صحبت بیشتر برای او فراهم نبود و لشگریپور دیگر متهم این پرونده باید آخرین دفاعیات خود را ارائه میکرد. اما قبل از او و از آنجایی که در جلسه قبل در ارتباط با غیرقانونی بودن انبار نگهداری داروهای شرکت توسعه دارویی رسا سخنانی بیان شد و نعمتزاده آنها را رد کرده بود، نماینده وزارت بهداشت دوباره در دادگاه حاضر شد و در اینباره توضیحاتی ارائه کرد. نماینده قانونی وزارت بهداشت خطاب به قاضی مسعودی گفت: «خانم نعمتزاده در جلسه قبلی دادگاه گفتند ما نماینده قانونی نیستیم و فلانی از ماجرا مطلع است، اما نهتنها ما نماینده قانونی وزارت بهداشت هستیم بلکه نامهای داریم که در آن توضیحاتی در ارتباط با انبار دارویی کرج شرکت رسا وجود دارد. همانطور که خانم نعمتزاده گفتند بله این انبار قانونی بوده است اما مجوزش را بعد از اینکه داروها را به انبار بردند، گرفتند، یعنی قبل از ثبت داروها در سامانه رهگیری وزارت بهداشت آنها را به انبار بردند و در داروخانهها هم توزیع کردند که این طبق قانون جرم است. ایشان و وکلای ایشان گفتند این مساله که قبل از مجوز گرفتن دارو را به انبار بردند به خاطر شرایط اضطراری بوده، درحالی که شرایط جنگی و سیل و زلزله شرایطی اضطراری است. درخصوص این انبار معاونت غذا و داروی کرج نامهای را برای ما فرستاد و ما به همراه تعزیرات به آن آدرس مراجعه کردیم و با حجم قابلتوجهی مکمل و داروی تاریخگذشته مواجه شدیم.» در ادامه قاضی مسعودی خطاب به نماینده وزارت بهداشت سوال کرد در این ایام کسی از اقوام و آشنایان متهم به شما ایرادی نگرفت؟ که یکی از نمایندگان وزارت بهداشت گفت: «چرا هم فشار آوردند و هم ایراد گرفتند، حتی یکی از مدیران کل ما به خاطر همین ماجرا و اینکه چرا در دادگاه حاضر شدیم و این حرفها را زدیم، عزل شد.»
نمیخواهند بدهیها را پرداخت کنند
یکی از اظهارات تاملبرانگیز متهم لشگریپور این بود که نعمتزاده و دوستانش نمیخواهند بدهیها را پرداخت کنند و عزمی هم برای این کار ندارند. لشگریپور گفت: «نعمتزاده در یکی از دستنوشتههایش گفته است که طلب تیپیکو را دوساله تسویه میکند اما الان از دو سال خیلی گذشته است و این کار را انجام نداده، حتی تلاشی برای فروش اموالی مثل کامیونتها هم نشد تا بخشی از بدهیها را با آن صاف کنیم و این یعنی ارادهای برای تسویه بدهیها وجود ندارد.»
جعل امضا توسط نعمتزاده
جعلامضای زینب نعمتزاده یکی از اعضای هیاتمدیره و جعل امضای دختر شبنم نعمتزاده متهم ردیف اول نکته قابلتامل دیگری بود که لشگریپور به آن اشاره کرد و گفت: «زینب نعمتزاده حتی یکبار هم در شرکت حاضر نشد و روحش از مصوبات هیاتمدیره خبر نداشت اما خانم نعمتزاده جای خواهرش امضا میکرد. میگفت از طرف او وکالت دارد اما اگر وکالت داشت که احتیاجی به جعل امضا نبود.» در ادامه لشگریپور از یک جعل امضای دیگر هم توسط شبنم نعمتزاده خبر داد و گفت او امضای دخترش را هم جعل میکرد.
تومورمغزی، ترفند آخر نعمتزاده
این متهم در ادامه با اشاره به ماجرای قرارداد با شرکتهای دارویی ایرانی گفت: «خانم نعمتزاده گفتند من مخالف شرکتهای ایرانی بودم و ایشان میخواستند با شرکتهای ایرانی کار کنند. ما سال اول با سه شرکت ایرانی جابربنحیان، زهراوی و سبحان قرارداد داشتیم، چگونه من مخالف بودم؟ ایشان میگفتند من از قبل این شرکتهای ایرانی نفعی بردهام، اگر چنین است چرا من را اخراج نکردند؟ من میگویم اتفاقا ایشان از این شرکتها نفع برد. من نبودم که کاخ ساختم. من 6 شرکت تاسیس نکردم، شما تاسیس کردید. ایشان مرداد ماه به من گفتند تومورمغزی دارند تا ما مساعدت کنیم. امیدوارم دروغ باشد و سالم باشند اما این آخرین ترفند خانم نعمتزاده بود برای اینکه از ما پول بگیرند و موفق هم شدند.»
اول عقدههای آقازادهها را بشناسید بعد با آنها کار کنید
متهم لشگریپور در پایان توصیه جالبی هم داشت و گفت: «من به افرادی که میخواهند با به اصطلاح آقازادهها کار کنند، توصیه میکنم قبل از شروع کار و اعتماد به آنها عقبه شخصی و شخصیتی آنها را بدانند و مطلع شوند که اینها چه عقدهها و کمبودهایی دارند و داشتهاند. این افراد عادتشان این است که برای آدمها تاریخانقضا درنظر میگیرند. ما که تاریخ انقضایمان با خانم نعمتزاده تمام میشد مثل دستمال کاغذی بیرون میانداختند و ما را له میکردند.» ضمنا لشگریپور خطاب به نعمتزاده گفت: «خانم نعمتزاده من کمرم خم شد اما له نشدم.»
خاطرهنویسی نعمتزاده برای قاضی
سخنان لشگریپور تمام شده بود و قاضی مسعودیمقام از نماینده دادستان خواست تا در جایگاه قرار بگیرد و در واکنش به آخرین دفاعیات نعمتزاده و لشگریپور اگر مسالهای وجود دارد، بیان کند. نماینده دادستان هم بعد از قرارگرفتن در جایگاه خطاب به قاضی به نامههای محرمانهای که نعمتزاده عنوان کرد به رئیس دادگاه میفرستد، اشاره کرد و گفت که از محتوای آنها اطلاعی ندارد که قاضی هم در واکنش به این مساله گفت: «هیچ مطلب محرمانهای موجود نیست. خانم نعمتزاده هر روز چندین نامه برای ملاقات با دادستان و چندین نامه هم حاوی خاطرات به شعبه ارسال میکند که هیچکدام هم وجهه حقوقی ندارد و من هم مطلب محرمانهای از آن استخراج نکردهام. این نامهها هر روز توسط حفاظت اطلاعات قوه به دست من میرسد.»
دادگاه مدرسه نیست که والدین را احضار کنند
پس از نماینده دادستان، وکیل شبنم نعمتزاده در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات مختصری از موکلش داشت و در انتهای سخنانش به طرح عنوان دختر وزیر در برخی لوایح و رسانهها انتقاد کرد که قاضی مسعودیمقام در واکنش به این انتقاد گفت: «بخشی از لوایح را پدر خانم نعمتزاده خودشان مینویسند و درخواست مهلت هم میکنند درصورتی که هم نگارش لوایح و هم درخواست مهلت باید از سوی متهم ارائه شود. آقای نعمتزاده خودشان هم بیتقصیر نیستند، ایشان به مراجع مختلف ورود کرده است تا جهت رسیدگی به پرونده را تغییر دهد و بگوید موضوع حقوقی است نه کیفری، این کار صحیحی نیست. به بنده هم نامه نوشتند که ما نوشتیم اقدامی ندارد. اینجا هم مدرسه نیست که بخواهند والدین را احضار کنند تا مطلبی را بیان کنند.»
امیدوارم دوباره بتوانم فعالیتم را آغاز کنم!
بعد از این نعمتزاده دفاعیاتش را با تکرار آنچه در جلسات قبل هم گفته بود، شروع کرد و گفت: «همه مواردی را که میتوانست به وضع موجود کمک کند به صورت محرمانه برای آقای قاضی فرستادم و تنها به بیان کلیاتی بسنده میکنم. شرکتهایی که با ما در ارتباط بودند، در جریان هستند که قصد ما از شروع فعالیت ایجاد رویه مشخصی در تولید و پخش دارو بود که با بقیه متفاوت باشد اما بعد از مدتی مشخص شد تفاوتی حاصل نشده است و ما هم مثل بقیه کار میکنیم. مشکلات مالی و عدمبرنامهریزی صحیح باعث شد ما بعد از سال نخست فعالیت به مشکل بخوریم؛ مشکلاتی که سعی در رفع و جبران آنها داشتم، میخواستم معوقات و حقوق پرسنل را پرداخت کنم و شرایط را به حالت عادی برگردانم، ابتدا هم از شرکتهایی که بدهی به آنها کم بود، شروع کردیم و بعد سراغ شرکتهای بزرگ رفتیم اما بدهیهای ما به برخی شرکتها خیلی زیاد بود و موفق به پرداخت نشدیم. از آنجایی که هدف خوبی داشتیم، امیدوارم دوباره بعد از عبور از مشکلات بتوانم فعالیتم را آغاز بکنم! بسیاری از گزارشهای موجود صحت ندارد. من هیچ نیت سوئی ندارم و آبروی شخصی و خانوادگی و کاری خود را به خاطر ریالی به خطر نمیاندازم.»
ماجرای سرمایه 4میلیاردی نعمتزاده