اقتصادبازار: كمتر از پنجاه سال پيش خانواده اي كه مي خواست خودكفا باشد يك گاو شيرده خريد و به آپارتمان خود برد. اين كار خردمندانه نبود. چون آدم عاقل براي روزي دو ليتر شيرگاوي نمي خرد كه 50 ليتر شير درحالي بدهد كه براي 48 ليتر شيراضافي هيچ بازاري در اختيار ولي ندارد داستان به همين جا ختم نمي شود. مدتي بعد از آن گاو بيمار مي شود و به ناگزير دامپزشكي به بالينش مي آورند كه دليل بيماري را تنهايي گاو تشخيص مي دهد و سفارش مي كند براي نجات وي از مرگ چند گاو ديگر هم خريداري كنند و به آپارتمان آپارتمان بياورند به گاوداني تبديل مي شود و گاو اولي به طور موقت بهبود مي يابد. ولي خانواده با مشكلات روزافزوني روبه رو مي شود. هزينه گزاف تغذيه گاوها، بي مشتري بودن مقدار بيشتري شير و آلودگي شديد محيط زيست، خانواده را به شدت دچار بحران مي كند و در معرض نابودي قرار مي دهد. داستان صنعت در ايران همانند همين مثال است. پيرامون صنعت خودروسازي ده ها و شايد صدها كارخانه و كارگاه قطعه سازي ايجاد مي شود تا صنعت مونتاژ خودرو از تنهايي و بيماري خارج شود و از مرگ رهايي يابد. نتيجه كار در كوتاه مدت ثمربخش است. صنعت خودروسازي به سود كلاني دست مي يابد و ارزش سهام آن در بورس بالا مي رود. ولي يك خانواده بزرگ هفتاد ميليون نفري دچار هزاران دشواري پيش بيني نشده مي شود. درآمد سرانه آن از 20 هزار دلار بالقوه به 890 دلار بالفعل سقوط بيش مي كند از 15 درصد از افراد اين خانواده به زير خط فقر مي روند. مصرف /2 5بنزين برابر نسبت به ناوگان هاي جديد افزايش مي يابد. روستاها بر اثر فقر و فقدان زمينه اشتغال تخليه مي شوند و شهرها روز به روز شلوغ تر و آلوده تر مي شوند. با اين همه نظام برنامه ريزي ما به هيچ وجه كارنامه خود را بازبيني نمي كند، و بر سر آن نيست كه از اشتباهات گذشته انتقاد كند و عبرت بگيرد. بلكه همچنان به سياست خريد گاو براي استقرار در آپارتمان ادامه مي دهد. به دنبال كارخانه هاي خودروسازي و كارخانه هاي قطعه سازي، كارخانه بال هواپيما و صنعت هواپيماسازي نيز خريداري مي شود. به دنبال كارخانه ذوبآهن و كارخانه فولاد مباركه طرح هاي توسعه هر دو مجموعه به اجرا درمي آيد و افزون بر آن كارخانه هاي جديد فولاد آلياژي ميبد، فولاد خراسان، فولاد نطنز و چندين كارخانه جديد فولاد كلنگ مي خورد. سرمايه هاي ملي به طور مستمر از بخش كشاورزي دريغ مي شود و به بخش صنعت تحويل مي شود. هيچ كس نمي پرسد نقطه سربه سري توليد هواپيماهاي كوچك چند فروند است و نياز كشور ما به هواپيماهاي كوچك چند فروند در سال؟ است هيچ كس نمي پرسد قيمت تمام شده فولاد در كشور ما چقدر؟ است و قيمت جهاني آن چه مقدار؟ است و هيچ كس نمي پرسد آيا وارد كردن هواپيما به كشور بهتر است يا وارد كردن گندم، علوفه، دانه هاي روغني و...؟
نقل از ماهنامه نوسان