همچنین او خواسته دولت پاسخ دهد که پولهایی که در شرکتهای تعاونی بردند در نهایت صرف چه شده است؟ حالا سایر کارشناسان در گفتوگو با«شرق» بر این گفتهها صحه میگذارند و شرح میدهند که دولت چطور طی این سالها حقوق سهامداران عدالت را ضایع کرده است. البته این مصائب هنوز هم ادامه دارند چرا که به گفته آنان بیبرنامگی دولت و عدم دلسوزی او برای آموزش به مردم در شرایط فعلی بیش از پیش آنان را متضرر خواهد کرد. همچنین همین بیبرنامگی موجب شده بعد از 13سال نقض غرض صورت گیرد و به جای سهیمشدن مردم در اقتصاد، با خرید این سهام توسط بانکها، دولت فقط سهم را از این جیب به آن جیب کرده باشد. از طرف دیگر دولت اگر میخواست میتوانست سهام همه را یک میلیونی کند. اما امروز وعده یک میلیونی احمدینژاد نصف شده است.
مردم متضرر خواهند شد
علی خسروشاهی، کارشناس بازار سرمایه، با بیان اینکه چه دولت قبلی و چه این دولت هیچ برنامهای برای سهام عدالت نداشتند، توضیح میدهد: همین الان هم که آزادسازی صورت گرفته باز هم شاهد شلختگی هستیم. مشخص نکردهاند که این فروشها چطور باید باشد؟ روی تابلو یا خارج آن؟ تجمیع خواهد شد یا تکی فروخته میشود یا...؟ و دهها سؤال بیپاسخ دیگر. بیبرنامگی و شلختگی دولت حقوق مردم را بسیار تضییع کرده است. به نظر من حتی بیشتر از آنکه برای تضییع حقوق مردم برنامهریزی کرده باشند با بیبرنامگی این کار را کردند. از روزی که سهام عدالت را دادند تا امروز بازدهی سالانه حدود 20 تا 22درصد داشته است. وقتی این را به دولت بگوییم طلبکار هم میشود با این ادعا که مردم اصلا پولی نداده بودند که حالا سالانه 20 درصد سود هم روی آن بگیرند. شلختگی دولت موجب شده مردم به خاطر ناآگاهی ندانند با سرمایهشان چه کنند بنابراین درحال حاضر با دستپاچگی اقدام به فروش میکنند و به نظر من قطعا متضرر خواهند شد چون این سهام عمدتا ارزنده است و سرمایهگذاری خوبی محسوب میشود.
نقض غرض دولت با خرید سهام توسط بانکها
او با اشاره به خرید 30درصدی سهام توسط بانکها میافزاید: این اوج بیبرنامگی دولت است. مردم آنقدر فقیر شدهاند که اصلا رقم سهام برایشان مهم نیست فقط میخواهند آن را بفروشند تا پولی دستشان را بگیرد. این حجم فروش با بیبرنامگی و عدم اطلاعرسانی از قبل بوده پس در حالی که برخی قسمتهای خصوصی مایل به خرید هستند، آمادگی خرید در این حجم را ندارند. دولت هم به بانکها فشار میآورد که فعلا این سهام را بخرند تا پول دست مردم برسد. این نقض غرض است. دولت میخواسته خصوصیسازی کند اما حالا دوباره از طریق بانکها به خودش برمیگردد. مطمئن باشید که نه تنها تا ماه پیش اصلا مشخص نبود چه قرار است بکنند بلکه همین الان برای روز شنبهشان هم هیچ برنامهای ندارند. اصلا دور از ذهن نیست کسانی که الان سهمشان را میفروشند سال بعد متوجه شوند که به نصف ارزش
فروختهاند. این کارشناس تأکید میکند: اواخر دهه 80 که تخصیص صورت گرفت قرار شد از محل خود سود سهام این پول پوشش داده شود اما فقط 532هزار تومانش پوشش داده شد، عدهای هم معاف شدند. همان زمان هم دولت شفافیت کافی را در برخورد با مردم نداشت.
هیچکس نفهمید چه اتفاقی افتاد
خسروشاهی در پاسخ به این سؤال که در نهایت تکلیف شرکتهای تعاونی استانی که در دورانی با هدف نمایندگی سهام عدالت مردم تشکیل شده بود چه شد، میگوید: آن بخش فاجعهاست. هیچکس نفهمید در آن قسمت چه اتفاقی افتاد حتی خود دولت هم نمیدانست به اندازهای که خود آقای طیبنیا به این عدم شفافیت اذعان کرد. آن بخش هم با فساد همراه بود هم با عدم شفافیت. معلوم نشد چه کسی هیئت مدیره این شرکتها را تعیین کرد؟ چه کسی برای ادارهکردن تصمیم گرفته؟ و... هیچ وقت کسی نفهمید یا اگر کسی فهمید چیزی نگفت. هیچ اطلاعاتی درباره پولی که در آن قسمت وجود داشت منتشر نشد، من هیچوقت خبری رسمی در اینباره نشنیدم و وقتی خود وزیر هم درباره این قسمت حرف زد متوجه شدم طبیعتا آن قسمت مشکلی داشته است. هیچ کس خبر ندارد که در آن بخش هزار تومان پول کم و زیاد شده است یا چند هزار میلیارد تومان. فقط میدانم وقتی چیزی آنقدر سربسته میماند امکان رخدادن هر اتفاقی در آن وجود دارد.
دولت میتوانست سهام همه را یک میلیونی کند
علی شهبازی، دیگر کارشناس بازار سرمایه درباره تضییع حقوق مردم توسط دولت در طرح سهام عدالت عنوان میکند: دولت در حساب و کتاب و اطلاعرسانی شرکتها به مردم روراست نبود. البته این فقط مربوط به این دولت نیست. همواره تا جایی که میشده از منافع مردم کم میکردند تا بتوانند مشکلات خود دولت را حل کنند. آنها بیشتر دنبال اهداف خودشان بودند. دولت اگر میخواست آن زمان میتوانست سهام همه را یک میلیونی کند. در کنار این، ما در تخصیص سهام عدالت هم عدالت را رعایت نکردیم. بسیاری از افراد که باید در گروههای مشمول قرار میگرفتند نگرفتند و برعکس.
او اضافه میکند: پروژه سهام عدالت مربوط به دو دولت قبلی بود و برای دولت فعلی به ارث رسید. آنچه مشخص بود این بود که مسئله سهام عدالت نه کارشناسی شده بود، نه برنامهریزی شده و اصولی. سنگ بنای آن را دولت آقای احمدینژاد کج گذاشت آن هم فقط برای اینکه بتواند راحتتر شعار دهد. سهام عدالت برای این دولت یک معضل بود و هیچ راهی برای حسابوکتاب درست با مردم نداشتند، با گذشت زمان پیش رفتند اما هنوز هم مردم سردرگم هستند که قضیه سهام عدالت چیست. به نظر من بزرگترین زیانی که دولت به مردم زد از طریق عدم آموزش به آنها بود. صاحبان سهام عدالت توجیه نشدند که به چه شکل باید بفروشند. اکثر مردم اطلاعات ندارند حتی ما کارگزاران بورس هم اوایل درست نمیدانستیم که دقیقا چهکار قرار است بکنند. هنوز هم بین ارکان بازار سرمایه اختلاف زیاد است.
شهبازی همچنین معتقد است شرکتهای تعاونی استانی که به نمایندگی از مردم مدیریت سهام را در دست داشتند خودشان برای مردم معضلساز شدند. زیرا از زمانی که این ایده اجرا شد بخشی از سهام شرکتهای بزرگ و ممتاز مملکت دست عدهای از شرکتهای سهام عدالت استانی افتاد که مدیرانش اصلا از بازار سرمایه و شرکتهای سهامی سردرنمیآوردند. او توضیح میدهد: این هم کار غیرکارشناسی دیگری بود که دولتی فقط به خاطر شعار اجرایش کرد و البته آسیبهای زیادی هم به شرکتها زد چون بحث حاکمیت شرکتی مطرح شده بود اما درست اجرا نمیشد. سایر سهامداران از نبود اراده تصمیمگیری و مدیریت در این شرکتها سوءاستفاده میکردند و حق مردم بود که ضایع میشد. این شرکتها در استفاده از قدرت سهام مردم که در دستشان بود نتوانستند کاری کنند که هیچ آسیبی هم به بار آوردند. حالا اینکه چه پولی توسط آنان برده شده باید از وزارت اقتصاد پرسید.علیرضا سلیمانی، سومین کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «شرق» در اینباره نیز بر این باور است که اکنون فرایند آزادسازی مردم را گیج کرده است. او میگوید: گذشته از بحث خصوصیسازی یکی از اهداف آزادسازی سهام عدالت گذر مردم از ابرتورم دو سال اخیر بوده بهخصوص اکنون با کرونا هم بحران آفرید. البته این را هم بگویم که با توجه به اینکه دولت میخواست شرکتهای خودش را بفروشد این فرایند به تعویق بیفتد. سعی داشت با طرح برنامههای مختلف کمی خلأ ایجاد کند تا فشار فروش روی بازار اعمال نشود. اگر دولت روراست بود به نظر من همان زمان هم این امکان را داشت که سهام را برای همه یک میلیونی در نظر بگیرد. ضمنا در تخصیص سهام عدالت هم بسیار بیعدالتی شد چون به عنوان مثال افرادی بودند که بالای 18سال داشتند اما سهام به آنان تخصیص داده نشد درحالی که من بسیار دیدم افراد مرفهی که سهام عدالت گرفتند.