ربیعی روز گذشته در نشست خبری هفتگی خود در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران درباره پیشنهاد استعفا از سوی برخی اصلاحطلبان با پیشنهاد اسحاق جهانگیری گفت: «بههیچعنوان بحث استعفای رئیسجمهور مطرح نیست. من صمیمیتی هم با آقای جهانگیری دارم و زیاد گفتوگو میکنیم، نه چنین ایدهای دارند و نه این موضوع صحت دارد... برخی میگویند به دلیل اعتراض که نمیگذارند دولت کار کند، رئیسجمهور باید استعفا دهد. برخی هم از ابتدای عمر دولت میگفتند دولت ششماه بیشتر نمیماند، متأسفانه توجه نمیکنند در چه شرایطی هستیم. اتفاقاتی که افتاده و فشارهایی را که تحمیل شده در نظر بگیرند. یکی از مشکلات ما سخننگفتن و اطلاعنرساندن بوده است. دولتی که در ششسال کارنامه خوبی از قدرت خرید و اشتغال مردم داشته، باید بگوید چرا میخواهید عامل تحریم را نادیده بگیرید؟ ما معتقد هستیم این روزها خواهد گذشت، دولت همه تلاش خود را برای عبور از این روزها خواهد کرد».
نسبت اصلاحطلبان با استعفای روحانی
منتقدان دولت که اکنون خواستار کنارهگیری روحانی هستند، دیگر صرفا منحصر به جبهه اصولگرایی نمیشوند و اکنون برخی از اصلاحطلبان هم بهطور رسمی اعلام میکنند که روحانی باید برود. چند روز پیش عباس عبدی در گفتوگو با هفتهنامه «صدا» گفته است: «دولت دیگر قادر نیست هیچ تصمیمی بگیرد؛ مگر تصمیمات بسیار خرد که هیچ دردی را دوا نمیکند. اگر تصمیمات را به سه سطح بسیار بالا، میانی و پایین تقسیم کنیم؛ الان، به نظر میرسد دولت در سطوح پایین هم قادر به تصمیمگرفتن نیست. مگر تصمیمات روتینی که بهنوعی برای تمشیت امور است. با این وضع، اصلا نمیتوان ادامه داد. این شرایط، هیچگاه پیشازاین برای ایران به وجود نیامده بود... استعفا و کنارهگیری رئیسجمهور محل نزاع را بیشتر مشخص میکند. در سیاست، تضمینی وجود ندارد. فقط بحث این است که از این وضعیتی که بههیچوجه قابل دفاع نیست، عبور کنیم. حالا بعد از آن، دولت و حکومت خودش باید به این نتیجه برسد که میتواند انتخاباتی را برگزار کند که چهار نفر از گرایشها و جناحهای مختلف بیایند و بتوانند امیدی به مردم دهند». عبدی در بخش دیگری از این گفتوگو به اصلاحطلبان سفارش کرده است که «بگویند ما اصلا حامی روحانی نیستیم، کاری به او نداریم و او هم، هر کاری میخواهد بکند».
چنین دیدگاههایی چندی است که از سوی برخی اصلاحطلبان مطرح میشود که حاوی چند نکته است؛ نخست آنکه همانطورکه خود عبدی هم در بخشهایی از گفتوگوی اخیرش اشاره کرده است، در صورت استعفای رئیسجمهور صرفا انتخابات زودرس برگزار نمیشود و بر اساس اصل 131 قانون اساسی معاون اول جایگزین رئیسجمهور میشود و با «موافقت» مقام رهبری همان اختیاراتی را خواهد داشت که رئیسجمهور دارد. یعنی گویا اراده قانونگذار قانون اساسی این است که اگر مقام رهبری موافقت نکند، معاون اول تا برگزاری انتخابات جانشین رئیسجمهور میشود؛ اما بدون اختیار. در بخش دیگر اصل مذکور آمده است: «در صورت فوت معاون اول و یا امور دیگری که مانع انجام وظایف وی گردد و نیز درصورتیکه رئیسجمهور معاون اول نداشته باشد مقام رهبری فرد دیگری را به جای او منصوب میکند». یعنی این احتمال هم وجود دارد که رئیسجمهور بر اساس انتصاب تعیین شود.
دیگر آنکه برخی اصلاحطلبان میگویند هیچ تضمینی وجود ندارد که رئیسجمهور بعدی بهتر باشد، درعینحال همچنان از استعفا حمایت میکنند. این گزاره هم شبیه به سیاست تعدادی از اصلاحطلبان در دهه70 است که طرح عبور از هاشمی را رقم زدند که بعدها پیامدهای سیاسی آن مشخص شد؛ از سوی دیگر استعفای رئیسجمهور خطری برای نهاد انتخابی در ایران به حساب میآید و لزوما به حسن روحانی بازنمیگردد؛ یعنی با استعفای روحانی این امکان وجود خواهد داشت که بعد از این هر رئیسجمهوری به هر دلیلی نتوانست یا نخواست مسئولیتهایش را اجرا کند، به رأی مردم پشت کرده و وظایفش را ترک کند و از پاستور برود یا با این شیوه آرامآرام فضایی فراهم شود که انتصاب جایگزین انتخاب شود و شاید منطقی به نظر نرسد که برای آمدن رئیسجمهوری که «هیچ تضمینی» به مؤثربودنش نیست، نهاد انتخابی را به خطر اضمحلال بکشانیم.
یا وقتی گفته میشود که اصلاحطلبان باید روحانی را رها کنند، این موضوع در نظر گرفته نمیشود که اصلاحطلبان در قبال حمایتی که کردهاند، مسئولیت دارند؛ همان حرفی که عارف هم چند روز پیش گفت و اگر باب شود که احزاب در قبال تصمیمات خود پاسخگو نباشند، دیگر تحرک حزبی برای مردم معنایی نخواهد داشت. البته این سیاستی است که از چند وقت پیش برخی اصلاحطلبان در پیش گرفتهاند و برای آنکه سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در آستانه انتخابات آنها را مورد پرسش قرار ندهد، سعی میکنند خود را مبرا از روحانی جلوه دهند.
در مقابل، طیفی بیقید و شرط مدافع روحانی هستند و چند سال است که از روحانی و تیمش در هر شرایطی دفاع میکنند و هنوز هم ائتلاف با نیروهای اصولگرای میانهرو را بهترین سیاست میدانند. عدهای از اصلاحطلبان هم سعی میکنند در عین مطرحکردن انتقادهای خود، دولت را به تحرک وادارند. مجموعا در میان اصلاحطلبان درباره استعفای روحانی صدایی واحد به گوش نمیرسد. البته دفاع یا مخالفت با استعفای روحانی به معنای نفی انتقادهای بسیاری که به دولت است، نیست؛ بلکه سخن آن است که درخواست استعفا میتواند پیامدهای منفی بیشتری نسبت به ماندن دولت داشته باشد.
مناسبت اصولگرایان با استعفای روحانی
ماجرا اما در جبهه اصولگرایی متفاوت است و بسیاری از اصولگرایان تند و معتدل مخالف استعفا یا استیضاح روحانی شدهاند؛ بهنحویکه روز گذشته اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه، بهصراحت با استعفای روحانی مخالفت کرد یا چند روز پیش عباس سلیمینمین در گفتوگویی استعفای روحانی در شرایط فعلی را نادرست دانست و گفت: «طرح استعفا و استیضاح حسن روحانی برخلاف مصالح ملی است. مصالح ملی ما حکم میکند که رئیسجمهوران منتخب مردم، بتوانند از فرصتی که به آنها داده شده است، استفاده ببرند. یعنی از زمان قانونی خود استفاده کنند تا از توانمندیهای خود استفاده و آن را عرضه کنند. اینکه در قالب دلسوزی برای ملت بخواهیم چنین کاری کنیم، چندان توجیهپذیر نیست و بیشتر از سنخ عوامفریبی و عوامزدگی است... استیضاح یا استعفا در شرایط اضطراری مطرح است و صرفا بهدلیل ناکارآمدی و کمکاری بهراحتی نمیتوان هر دولتی را استیضاح یا تشویق به استعفا کرد».
شاید چنین مواضعی از اصولگرایانی که از ابتدا سعی میکردند با دولت روحانی کنار بیایند، پذیرفتنی باشد اما شنیدن مخالفت با استعفا از زبان کسانی که تا چندی پیش مدافع سرسخت انداختن دولت بودند عجیب به نظر میرسد. خاصه آنکه حتی ایشان اصلاحطلبان را متهم به توطئه علیه دولت میکنند و پاسخ نمیدهند این چه توطئهای است که تا همین یک سال پیش خودشان به دنبال اجرایش بودند. از یاد نمیرود که جمعی از آنها در مجلس تا پای جمعآوری امضا برای طرح عدم کفایت حسن روحانی هم پیش رفتند و عدهای در بیرون در اندیشه سازوکار جانشینی بودند و حتی برخی نهادها به ادعای ضرغامی و باهنر به رهبری پیشنهاد داده بودند که بهجای دولت زمام امور اقتصادی را در دست بگیرند. در سالهای گذشته نیز در مقاطع مختلف بحث کناررفتن روحانی مطرح بوده، به ویژه در سال۹۶ پس از اعتراضات دیماه این موضوع بهشدت از جانب رسانههای اصولگرا مورد توجه قرار گرفت اما در آن مقطع روحانی با قاطعیت اعلام کرد که استعفا نخواهد داد. در درون حاکمیت نیز مخالفتهایی با این ایده
صورت گرفت.
رسانههای اصولگرا که تا پیش از این در باب رفتن روحانی نقطهنظر جمع میکردند حالا برعکس سراغ آن دسته از اصولگرایان میروند که همان زمان هم با استیضاح مخالف بودند. محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: «مطرحشدن استعفا یا استیضاح روحانی به عنوان رئیسجمهور در شرایط امروز کشور را حتی اگر از سوی برخی در جریان اصولگرایی باشد نادرست میدانم و با آن مخالفم.» باهنر با بیان اینکه در تاریخ انقلاب اسلامی یکبار مجلس از اختیار قانونی خود برای عزل رئیسجمهور استفاده کرده است، گفت: «تنها زمانی که مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور رأی داده است در مجلس اول بود و نصیب سیدابوالحسن بنیصدر شد که البته درست هم بود اما من امیدوارم دیگر هیچگاه این اتفاق تکرار نشود».
سایت اصولگرای جهاننیوز هم در تحلیل چرایی طرح بحث استعفای روحانی بدون اشاره به اینکه چه کسانی تا همین اواخر موافق کناررفتن روحانی بودند، مدعی شده است که احتمالا پای برخی از عوامل دولتی متهم به مفاسد اقتصادی و نگران از حسابرسی کارنامه خود در آینده نزدیک در میان باشد. این سایت ماجرا را به جهانگیری ربط داده و نوشته در این میان جهانگیری باید انگیزههای خاصتری برای راهانداختن زمزمه استعفای حسن روحانی در هیئت دولت داشته باشد.
روزنامه جامجم هم نوشته است: «پشتپرده پیشنهاد استعفای روحانی هر چه هست و هر دستاورد و ضرری برای آن متصور باشیم، اما به نظر میرسد در آینده باید شاهد طرح موارد بیشتری از این دست پیشنهادها باشیم. چراکه اگر چنین پیشنهادی محقق شود، همانطور که گفته شد میتواند منافعی برای برخی حامیان پیشین دولت روحانی داشته باشد و اگر هم محقق نشود، حداقل منفعت آن این است که برای مدتی افکار عمومی را به خود مشغول کرده و از مسائل اصلی کشور منحرف میکند... حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: نخیر، دولت باید با قوّت سرِ کار بماند، کارها را باید این دولت انجام بدهد».
سید نظام موسوی، از فعالان رسانهای اصولگرا و مدیرمسئول پیشین خبرگزاری فارس، در توییتی درباره بحث «استعفای روحانی» نوشت: «استعفای مقامات سیاسی عموما دو دلیل دارد: یا بهدلیل ناتوانی در انجام وظایف است یا محدودیت اختیارات. اختیارات آقای روحانی بهویژه در حوزههای اقتصادی و سیاست خارجی تقریبا از همه رؤسایجمهور قبلی بیشتر بوده و هست. پس طرح استعفای روحانی از جانب برخی همپیمانان سیاسی او چه دلیلی دارد؟».
یکی از نویسندگان پیشین کیهان هم مدعی شده است که «داستان استعفای روحانی را جدی نگیرید، استعفا در این زمان، بخشی از عملیات براندازی است و بیعقوبت نمیماند». محمد عبداللهی، از فعالان رسانهای اصولگرا نیز به همین تندی به این ایده حمله کرده است. او میگوید: «فشار اصلاحطلبان تندرو برای استعفای روحانی، اگرچه تلاشی برای زیر میز زدن و نجات خود از کارنامه دولت است، اما درواقع تبعیت از دکترین شوک براساس مدل عراق و لبنان است که میتواند کشور را با یک تلاطم ساختاری روبهرو کند. ناآرامی سیاسی که ناآرامی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت!»
سید یاسر جبرئیلی نیز استعفای روحانی را «انتحار سیاسی» میداند. او دراینباره نوشته است: «از کسی که همه سرمایه اجتماعی خود را باخته باشد، انتحار سیاسی بعید نیست. به نظر من استعفا اسم رمز یک انتحار در آینده نزدیک است».
همه این بحثها در حالی است که هیچ نشانهای از اراده روحانی بر استعفا وجود ندارد و به نظر میرسد که این پیشنهادهای مبنیبر استعفا، نظرات شخصی نیروهای سیاسی و نه واقعیت سیاسی است.