سیاستهای پولی بانکهای مرکزی بزرگ در واکنش به تحولات اقتصاد جهان تغییر خواهد کرد و این تغییر میتواند به بروز جنگ ارزی تمامعیار بین قدرتهای بزرگ منجر شود. در واقع جنگ ارزی بخشی از جنگ تجاری است و اکنون که ترامپ با اقدامات خود نشان داده قصد ندارد از جنگ تجاری صرف نظر کند آغاز جنگ ارزی کاملا محتمل است. یک جنگ ارزی تمامعیار که در آن دولتها و بانکهای مرکزی از جمله دولت و بانک مرکزی آمریکا، به شکل عمدی ارزش پول ملی خود را کاهش دهند تا به کالاهای صادراتیشان مزیت رقابتی بدهند، منتفی نیست.
تحلیلگران وال استریت هشدار دادهاند که شکایتهای مکرر ترامپ از رویههای شرکای تجاری آمریکا، ریسک دخالت دولت و بانک مرکزی آمریکا را برای کاستن از ارزش دلاربالا برده است. در حال حاضر «جنگ سرد ارزی، راند سوم» در جریان است و ریسک شدت پیدا کردن آن وجود دارد. مشاور اقتصاد جهان در شرکت سرمایهگذاری پاسیفیک میگوید: «جنگ سرد ارزی پس از یک وقفه کوتاه در اوایل سال گذشته میلادی، طی پنج سال اخیر بین قدرتهای بزرگ تجاری جهان در جریان بوده و اخیرا شدت پیدا کرده است. اکنون احتمال آنکه این جنگ به شکل تمامعیار بین دولتها و بانکهای مرکزی اقتصادهای بزرگ آغاز شود کاملا وجود دارد یعنی از حالت احتمال خارج شده است و ما در آستانه آن هستیم.» آشکارترین نشانه افزایش ریسک جنگ ارزی، درخواستهای مکرر ترامپ از بانک مرکزی آمریکا برای اجرای سیاستهای انبساطی پولی با هدف کاستن از ارزش دلار است. البته سخنان رئیس بانک مرکزی اروپا درباره آغاز قریبالوقوع سیاستهای انبساطی جدید، تاکید بانک مرکزی ژاپن بر انبساطی باقی ماندن سیاستهای پولی و اجرای سیاستهای حمایتی از سوی بانک مرکزی چین، همگی نشان میدهند شرایط تغییر کرده است.
بانک مرکزی آمریکا در سالهای اخیر نرخهای بهره را بالا برده، زیرا وضعیت اقتصادی این کشور مثبت بوده و نرخ رشد اقتصاد آمریکا بالاتر از دیگر اقتصادهای توسعهیافته است. اما این نهاد با کاهش نرخ بهره میتواند زمینه کاهش ارزش دلار را فراهم کند. احتمال آنکه در آینده نزدیک دولت آمریکابا دخالت در بازار ارز موجب کاهش ارزش دلار شود کم است، اما روشهای دیگری برای اعمال فشار بر ارزش دلار وجود دارد. حتی تهدید به فروش دلار، توییتهای ترامپ درباره ضرورت کاهش ارزش دلار و اظهارنظرهای مقامات بانک مرکزی آمریکا درباره اجرای سیاستهای حمایتی پولی در آینده، همگی میتوانند زمینه کاهش ارزش دلار را فراهم کنند.
غیر از بانکهای مرکزی بزرگ، بانکهای مرکزی دیگر ممکن است وارد جنگ ارزی شوند؛ برای مثال انتظار میرود بانک مرکزی کره جنوبی، اندونزی، شیلی و آفریقای جنوبی در این مسیر یعنی اجرای سیاستهای انبساطی حرکت کنند. آغاز جنگ ارزی یک دردسر جدید برای اقتصاد جهان و نهادهای بینالمللی از جمله صندوق بینالمللی پول است. سال ۲۰۱۱ هنگامیکه خانم لاگارد به ریاست صندوق بینالمللی پول انتخاب شد دو موضوع اصلی پیش روی او بود: احیای شهرت و اعتبار این نهاد و کمک به منطقه یورو برای غلبه بر بحران بدهیها. اکنون که او در آستانه پذیرش مسوولیت جدید یعنی ریاست بر بانک مرکزی اروپاست وضعیت اقتصاد جهان بسیار پیچیدهتر است و رئیس بعدی صندوق بینالمللی پول باید با جنگ تجاری، دستکاری در ارزش ارزهای معتبر و فراگیر شدن ارزهای دیجیتال مقابله کند. در واقع رئیس جدید صندوق بینالمللی پول باید برای رفتن به جنگ آماده باشد. جنگ تجاری مدتهاست به وضوح آغاز شده و جنگ ارزی در آینده نزدیک شروع خواهد شد. تنشهای تجاری بین چین و آمریکا در حال حاضر بزرگترین مانع در برابر رونق اقتصادی جهان است. حال تصور کنید این تنشها به جنگ تبدیل شود و جنگ ارزی به آن اضافه شود. مجموعه این نگرانیها که کاملا منطقی هستند از ریسکپذیری سرمایهگذاران میکاهد و بر شدت ضعف در بازارهای مالی میافزاید.
درباره برنده جنگ ارزی دیدگاههای مختلفی مطرح است، اما هرگونه دستکاری در نرخهای برابری به زیان اقتصاد جهان تمام میشود. البته منطقه یورو به دلیل شرایط اقتصادی نگرانکنندهای که دارد مستعد برنده شدن در جنگ ارزی است. در ماههای اخیر شاخصهای اقتصادی منطقه یورو عموما منفی بوده و نرخ رشد اقتصادی آن پایین است. در مقابل در آمریکا وضعیت بخشهای مختلف اقتصادی به ویژه بازار کار مثبت است. البته بانک مرکزی آمریکا میتواند نرخ بهره را بارها پایین آورد، زیرا نرخها در این کشور در مقایسه با ژاپن یا منطقه یورو بسیار بالا هستند.