فیسبوک بیش از همه به بقای خود فکر میکند. به همین دلیل قصد دارد بین مشتریان رسانه اجتماعی و گفتمان پیوندهای مالی جدید برقرار سازد. همچنین، دیجیتالسازی امور مالی برای میلیاردها نفر چشمانداز زندگی سادهتر و ارزانتر را نوید میدهد. در چین جایی که پرداخت دیجیتال فراگیر شده است افراد از طریق یک اپلیکیشن گپ (chat) و تقریباً بدون هیچ هزینهای پول را به دوستان یا بنگاهها انتقال میدهند. در آمریکا روزانه 18 میلیارد چک امضا میشوند و کارمزدها پنج درصد از هزینه نقل و انتقال فرامرزی پول را میبلعند. علاوه بر این، سه غول بزرگ صدور کارتهای اعتباری حدود 25 /0 درصد از کل معاملات جهانی را میگیرند که سالانه بیش از 30 میلیارد دلار ارزش دارد. تلاشهایی که تاکنون به منظور بازطراحی امور مالی غرب انجام گرفتهاند قابل اتکا نیستند. ارزهای رمزینه از قبیل بیتکوین ارزش ذاتی و نهاد نظارتی ندارند و در برابر تقلب یا قطع برق و مشکلات رایانهای آسیبپذیر هستند. سامانههای پرداخت دیجیتال از قبیل پیپال (Pay Pal) و اپلپی (Apple Pay) به جای جایگزین کردن کارتهای برداشت و اعتباری خدمات خود را از طریق آنها عرضه میکنند. تجربه فیسبوک در امور پرداختها که در سال 2015 انجام گرفت بر مبنای کارتهای برداشت بانکی بود و در نهایت ناموفق ماند.
لیبرا با هدف رفع این نقایص طراحی شده است. این ارز به طور کامل با یک صندوق ذخیره پشتیبانی میشود که عمدتاً حاوی اوراق قرضه دولتی است تا بتوان از تلاطمات ارزش آن جلوگیری کرد. یک نهاد مستقل، امور اجرایی لیبرا را در دست میگیرد و بر یک پایگاه دادهای متمرکز حاوی سوابق بینام نظارت میکند. این سامانه بر روی همگان باز است و هر بنگاه میتواند با خلق کیف پول دیجیتال به مشتریان امکان دهد از لیبرا استفاده کنند. بنگاههای اوبر، ودافون و اسپاتیفای شرکتهای بزرگی هستند که مایلاند اعضای خود را با این سامانه مرتبط سازند. قرار است قلکی ساخته شود که به مغازهها و بازرگانان انگیزه دهد از لیبرا استفاده کنند.
اما موارد ناخوشایند کداماند؟ طرح آقای زاکربرگ که 18 ماه برای آن در منلوپارک
(Menlo Park) زمان صرف شد دو مشکل دارد: اول، ممکن است ثبات نظام مالی را بر هم زند. جیپی مورگان چیس بزرگترین بانک آمریکا 50 میلیون مشتری دیجیتال دارد. لیبرا به سادگی میتواند 10 برابر آن مشتری جذب کند. اگر هر سپردهگذار غربی فقط 10 درصد از پسانداز بانکی خود را به لیبرا انتقال دهد ارزش صندوق ذخیره آن به بیش از دو تریلیون دلار خواهد رسید و این صندوق بیشترین قدرت را در بازار اوراق قرضه به دست خواهد آورد. بانکها که شاهد تبدیل سپردهها به لیبرا هستند شاهد بحرانی در توانایی مالی خود خواهند بود و مجبور میشوند وامدهی را کاهش دهند. علاوه بر این، چشمانداز جریان فرامرزی مبالغ عظیم پولی تراز پرداخت کشورهای نوظهور را آسیبپذیر و دولتهای آنها را نگران خواهد ساخت.
اینجاست که خطر دوم نمایان میشود: حاکمیت لیبرا. یک انجمن سوئیسی که در ابتدا تحت کنترل یک کنسرسیوم قرار دارد مدیریت لیبرا را بر عهده میگیرد. این انجمن تا حدی شبیه SPECTRE در فیلم جیمز باند است. انجمن مستقل از فیسبوک کار میکند هرچند این رسانه اجتماعی انبوهی از کاربران لیبرا را فراهم میسازد و ممکن است در آینده حجم بزرگی از لیبرا را نگهداری کند. با وجود اینکه فیسبوک میگوید در حال رایزنی با مقرراتگذاران است این فرضیه که لیبرا در نهایت دولتها و بانکهای مرکزی را دور میزند همچنان به قوت خود باقی است. همچنین، فیسبوک وعده میدهد که از دادههای کاربران محافظت کند. یک وعده توخالی.
آقای زاکربرگ در گذشته سریع و هنجارشکن بود. اینبار به آهستگی پیش میرود و از قبل هشدار میدهد. اما بهرغم اینکه پول دیجیتال توان بالقوهای برای بهبود شرایط جهان دارد نمیتوان ضررهای آن را پنهان ساخت. دولتها قبلاً اجازه دادند رسانههای اجتماعی سر به شورش بردارند. احتمالاً فیسبوک متوجه خواهد شد که آنها همان اشتباه را در زمینه پول تکرار نخواهند کرد.
احتمالاً مصرفکنندگان لیبرا را جایگزینی برای پول بانکی میدانند. اگر این جایگزین جذاب باشد لیبرا به سرعت زیاد میشود. اما بانکها تا چه اندازه باید نگران باشند؟ در نگاه اول لیبرا شبیه نوعی نظام بانکی به نظر میرسد. صندوق ذخیره لیبرا به اندازه کافی داراییهای ایمن نقدشونده خواهد داشت تا از هر لیبرا پشتیبانی کند. دهههاست که اقلیتی سرسخت از اقتصاددانان خواستار چنین نظامی هستند و آن را بانکداری باریک نامیدهاند تا بتواند جایگزین مدل ذخیره کسری شود. مدلی که در آن وامهای مسکن و دیگر وامهای نقدشونده وظیفه پشتیبانی از سپردهها را بر عهده دارند. به گفته این اقتصاددانان بانکهای باریک گرفتار هجوم به بانک نمیشوند. در شکل ظاهر، تنها تفاوت بین صندوق ذخیره لیبرا و بانکداری باریک آن است که صندوق لیبرا داراییهایی را با انواع ارزها خواهد داشت. اما اگر از نزدیکتر بنگریم لیبرا یک بانک باریک یا نوع دیگری از بانک نیست. بخشی از داراییهای ایمن صندوق آن را سپردههای بانکی معمولی تشکیل میدهد. همچنین این صندوق به بانک مرکزی که مرجع تسویه بین بانکهاست دسترسی ندارد. خرید لیبرا حجم سپردهها در نظام بانکی را کاهش نمیدهد. فرض کنید یک بریتانیایی از موجودی حساب بانکیاش برای خرید لیبرا استفاده میکند. او پوند خود را به صندوق ذخیره لیبرا یا فروشندهای دیگر انتقال میدهد که باید برای دریافت آن یک حساب پوندی داشته باشد. اکنون سپرده در آن حساب است. در نظام مدرن بانکداری سپردهها میتوانند بین حسابها انتقال یابند، به پول نقد تبدیل شوند، برای بازپرداخت وامهای بانکی یا خرید دارایی از بانکها بهکار روند. سپردهها در نهادهای غیربانکی ناپدید نخواهند شد.
آیا بانکها باید آسودهخاطر باشند؟ لزوماً خیر. اولاً، اگر صندوق ذخیره لیبرا با استفاده از منابع مشتریان اوراق بهاداری مانند بدهی دولت به بانکها را خریداری کند ترازنامه بانکها کوچک میشود. ثانیاً، لیبرا درآمدهای بانکها از انتقال فرامرزی پول را کاهش میدهد چراکه فیسبوک قصد دارد این انتقال را تقریباً بدون هزینه انجام دهد.
ثالثاً، ممکن است فیسبوک تصمیم بگیرد به یک بانک کامل تبدیل شود. این بنگاه در حال حاضر میگوید چنین قصدی ندارد اما اگر لیبرا جای خود را باز کند وسوسه چنین اقدامی قطعاً بیشتر خواهد شد. صندوق ذخیره لیبرا مستقل از فیسبوک کار میکند اما فیسبوک کیف پولی دیجیتال خود به نام کالیبرا (Calibra) را به مصرفکنندگان عرضه خواهد کرد. مصرفکنندگانی که قصد دارند کلید پولهای دیجیتال خود را به جایی امن بسپرند و با آن دادههای مالی شخصی خود را نیز انتقال میدهند.
افراد صاحب لیبرا با خطرات دیگری روبهرو هستند. یکی از این خطرات تلاطمات ارزی است. اگر به عنوان مثال ارزش ین در سبدی که لیبرا به آن پیوند خورده است بالا برود ژاپنیهای صاحب لیبرا متضرر میشوند. به پول جدید بهرهای تعلق نمیگیرد (هرچند امروزه بسیاری از سپردههای بانکی نیز بدون بهره هستند). ممکن است مغازهداران به خاطر اجتناب از کارمزدها از نظام پرداخت کارتی انصراف دهند. اما مصرفکنندگانی که از مزایای جانبی کارتهای اعتباری استفاده میکنند از این اقدام راضی نخواهند بود. در نهایت اینکه ممکن است افراد به دلایل غیرمالی مانند حفظ حریم خصوصی از لیبرا روی برگردانند. فیسبوک بارها در حفظ حریم خصوصی افراد ناکام بوده است. با این حال توانمندی سکوی فیسبوک و انگیزههایی که ایجاد میکند افراد را به استفاده از لیبرا ترغیب خواهد کرد و این واحد پولی تقویت خواهد شد. اگر چنین اتفاقی روی دهد ممکن است بانکها خود لیبرا نگه دارند یا کیفهای دیجیتالی برای رقابت با کالیبرا طراحی کنند. در هر صورت فیسبوک میتواند مجموعهای از خدمات مالی ارائه دهد. درست همانند کاری که ویچت و علیبابا در چین انجام میدهند. بهتر است که هم بانکها و هم مقرراتگذاران دقت و نظارت بیشتری به خرج دهند.
منبع: اکونومیست