سناریوی زیر را در نظر بگیرید: «شما رهبر اپوزیسیون در یک جامعه دو پارچه هستید. در میان شگفتی، شما در یک انتخابات محلی پیروز میشوید و رقیب قدرتمند خود را که حاکمیت؛ فضای عمومی و سانسور رسانهها است، کنار میزنید و شهردار بزرگترین شهر آن کشور (ترکیه) میشوید. با این حال با فشار حکومت و مقاماتی که در راس آن قرار دارند، با جرزنی آرا باطل میشود، شما را از محل کارتان بیرون میاندازند و اعلام میکنند که یک انتخابات جدید در راه است.» سناریوی بالا، اتفاقات چند ماه اخیر ترکیه را به تصویر میکشد که اماماوغلو، شهردار منتخب استانبول از حزب جمهوریخلق ترکیه از محل کارش بیرون شد تا از نو برای رقابت با رقیب خود از حزب عدالت و توسعه، یعنی بینالی ییلدریم، نخستوزیر سابق ترکیه آماده شود.
به نوشته مجله آتلانتیک، این سختترین موقعیت کریم اماماوغلو، شهردار اخراجی استانبول است که با آن مواجه شده است. درحالیکه ترس این وجود داشت که خیابانهای استانبول توسط معترضان اشغال و خشونت فراگیر شود، او به تاکتیکی ترسناکتر علیه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوریترکیه و رئیس حزب عدالت و توسعه متوسل شد: «عشق».اماماوغلو پس از اخراج از دفتر کار خود در شهرداری استانبول، در میان طرفداران خشمگین خود گفت: «آنها میخواهند بین ما درگیری بیندازند. اما ما مردم، نمیخواهیم جنگی بین خودمان داشته باشیم، ما روی در آغوش گرفتن یکدیگر اصرار خواهیم کرد.
بعدا مشخص شد که این حرفها فقط به کلام شهردار اخراجی استانبول محدود نمیشود و در عمل هم به آن اعتقاد دارد. درحالیکه انتخابات مجدد، روز بیست و سوم ژوئن (۲ تیر) برگزار خواهد شد، او به خیابان رفت و رایدهندگان را در آغوش گرفت و مردم را علیه کسانی که خوشبینی را از بین میبرند، متحد کرد. درحالیکه او میگوید همهچیز عالی خواهد شد، حزب عدالت و توسعه و رسانههای نزدیک به حزب حاکم، او را اصالتا یک یونانی میدانند و متهم میکنند که تروریستها حامیاش هستند. بهرغم تمامی این اتهامات در نظرسنجیها کریم اماماوغلو بالاتر از رقیب معروف خود است. او به طرفدارانش میگوید: همسایهای از خود را پیدا کنید که مثل شما فکر نمیکند و فقط او را در آغوش خود بکشید.
کریم اماماوغلو در مصاحبهای که با مجله آتلانتیک داشت از راهبرد مهم جهانی خود هم رونمایی کرد. او گفت که قطببندی یک معضل جهانی است و تصریح کرد: «در سراسر دنیا، از قبل هم پوپولیسم بهدنبال راهبرد تفرقه بینداز و حکومت کن بود. اما معتقدم که میتوانیم این رویه را عکس کنیم.»
تا اینجای کار وی توانسته است با هواداران حاکمان بهخوبی ارتباط برقرار کند. او به جای اینکه معرف سکولاریسم مدنظر حزب خود یعنی حزب جمهوریخلق باشد، تور مسجدگردی برگزار میکند تا سیگنالی به طرفداران حزب حاکم بفرستد که وی با سبک زندگیمذهبی طرفداران حزب عدالت و توسعه عناد ندارد. او همچنین برای خنثی کردن تاکتیکهای پوپولیستی، خود به شیوهای دیگر پوپولیسم را پیش میبرد و قول داده است که با اختصاص آب و شیر و نان مجانی برای خانوادههای فقیر در استانبول در منطقه شهری به جنگ نداری و فقر برود. اماماوغلو به مجله آتلانتیک گفت: اگر پوپولیسم باعث اتحاد مردم شود، پس چیز خوبی است. ما نشان دادهایم که با عشق میتوانیم دیوارها را فرو بریزیم.
البته این یک عشق خالی است، بلکه عشق بیحد و حصر نام دارد. عشق بیحد و حصر نام راهبرد جدید کارزار انتخاباتی حزب جمهوریخلق ترکیه بهحساب میآید که در یک جزوه ۵۰ صفحهای منتشر شده است. این جزوه ۵۰ صفحهای با نام عشق بیحدوحصر از سوی یکی از استراتژیستهای حزب جمهوریخلق ترکیه که شیفته شعرهای صوفیگرایانه بوده، تهیه شده است. به گفته آتش الیاس بوشسوی، استراتژیست این حزب چپگرا، جنس این عشق، از عشقهای زودگذر نیست، بلکه عاشقی تحت بدترین شرایط است. او در یک مصاحبه گفته است: «ما دیدیم که نمیتوانیم اردوغان را تغییر دهیم، تصمیم گرفتیم که تغییر را از خودمان شروع کنیم.»
کار «بوشسوی» مبتنی بر قطبیشدن جامعه است که ارتباط نزدیکی هم با زندگی اجتماعی در عصر دیجیتال دارد. این استراتژیست بر این باور است که استفاده از موبایل و شبکههای اجتماعی نوعی از تنهایی و بیقراری را به جامعه بشری تحمیل کرده که هدیه آن ترس و نگرانی و عصبانیت بوده و در نتیجه آن پوپولیستها میتوانند از این موقعیت برای قطبیکردن جامعه استفاده کنند. او به اعضای کارزار انتخاباتی حزب جمهوریخلق ترکیه توصیه کرده است که کمتر صحبت و بیشتر گوش کنند، با ذهنی باز و بهدور از هرگونه نگاه ایدئولوژیک مناظره و بحث داشته باشند و از همه مهمتر اینکه از حمله به اردوغان یا تحقیر کردن طرفدارانش دوری کنند.
«بوشسوی» به مجله نیویورکتایمز میگوید: «اصل اول از عشق بیحد و حصر بسیار ساده است: اردوغان را نادیده بگیر اما طرفدارانش را دوست بدار.» اصل دوم از مبانی عشق بیحد و حصر بهجای بحث روی مباحث هویتی، روی مسائل اقتصادی تاکید دارد. بوشسوی، سوسیالیست خودخوانده با انتقاد از چپهای ترکیه آنها را متهم کرد که خود را غرق جنگهای بیهوده فرهنگی کرده و گفت که آنها باید جنگ را به میدان نابرابری در استانبول بکشانند. او میگوید: دوپارگی واقعی در ترکیه بین سکولاریسم و اسلامگرایی یا بین کرد و ترک نیست، بلکه بین فقیر و غنی است.
مارک ووتریچ یک عالم علوم سیاسی در دانشگاه کانزاس و نویسنده کتاب ۲۰۱۵ که در باب انتخابات در ترکیه بوده است به آتلانتیک میگوید: «این دقیقا چیزی است که ترکیه نیاز دارد به سوی آن گام بردارد. او میافزاید: «تقریبا به شیوه مشابه اردوغان نیز خود از این شیوه استفاده کرده است. در سالهای اولیه حکمرانیاش اردوغان شهرت خود را روی همین مساله بنا کرد و به دغدغههای رایدهندگان توجه کرد. اما مساله اینجاست که حزب اماماوغلو برای مدت مدیدی به شیوه عکس حرکت کرده است. اگر درحالحاضر اردوغان و حزب عدالت و توسعه تلاش میکنند تا مخالفان را لکهدار کنند، حزب جمهوریخلق ترکیه نیز تاریخ پرباری در راستای تحقیر اردوغان و حامیانش دارد. ووتریچ میگوید: «بسیاری درون حزب جمهوریخلق ترکیه حامیان حزب عدالت و توسعه (آک پارتی) را عدهای افراد بیسواد و مذهبی دانستهاند. درحالیکه در عمل نیت رایدهندگان به حزب عدالت و توسعه بسیار منطقیتر و عملگرایانهتر بوده است. زمانی که حزب جمهوریخلق روی مسائل هویتی و دینی تاکید کرد، بهجای اینکه از مزایای اقتصادیاش صحبت کند، ناخواسته عدهای را نیز به جبهه آک پارتی سوق داد.» اماماوغلو اما به آتلانتیک میگوید که قبول دارد حزبش در ادوار مختلف مشکلاتی داشته و خود را از جامعه جدا کرده اما اصرار دارد که حزب جمهوریخلق ترکیه در سالهای اخیر تغییر کرده، بهویژه این تغییرات از سال ۲۰۱۰ با تعویض رهبری این حزب محسوستر بوده و نرمنرم و بهتدریج تغییر کرده و امروز این تغییرات میوه داده است. اماماوغلو میگوید: «با احترام گذاشتن به زندگی مذهبی افراد به جای نپذیرفتنش، حالا حزب جمهوریخلق ترکیه آمادگی آن را دارد که خود را به مباحث بنیادی بیشتری پیوند مجدد بزند.» این نامزد حزب جمهوریخلق ترکیه برای انتخابات شهرداری استانبول در بیست و سوم ژوئن تصریح میکند: «اگر جامعه نیاز دارد تا دموکراسی و عدالت را همپای اعتقاداتش احساس کند، لازم است که شما یک چاشنی مذهبی نیز به آن اضافه کنید.» اماماوغلو تاکید میکند: «من خودم مومنم. پس هیچ مشکلی با ادغام عدالت، برابری و آزادی و حاکمیت قانون در راستای باورهایم ندارم. چنین رویکردی باعث میشود که شما بهعنوان کسی که رویکردی نخبهگرا دارید دیده نشوید. در مقابل مردم شما را از خود میدانند.»
آرلی هاچزچایلد، پرفسور علوم اجتماعی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی به آتلانتیک گفته است که رویکرد اماماوغلو حتی میتواند در جامعه آمریکا نیز کارگر شود. هاچزچایلد که برای سالیان متمادی است روی اعضای مذهبی تیپارتی در لوییزیانا فعالیت میکند، بر این باور است که بسیاری از تقسیماتی که آمریکای امروزین گرفتار آن است به راحتی میتواند از بین برود. آرلی هاچزچایلد تصریح میکند که بین کار وی و اپوزیسیون ترکیه شباهتهایی وجود دارد. هر دو در مورد تعلیق موقت خود، نه تعلیق اخلاقی بحث میکنند. این شکلی از یک «کار احساسی» است که اهمیت فراوانی در سیاست دارد. هاچزچایلد بر این باور است که این رویکرد «کار احساسی» در مقیاسی وسیع از سوی راستهای افراطی بهکار گرفته میشود. به باور وی برای غلبه بر رهبران پوپولیستی همچون ترامپ و اردوغان، احزاب اپوزیسیون باید بیشتر درگیر راهبردهای چهره به چهره شوند و نشان دهند که التیامی بر غرور زخمخورده آنها هستند.