رشد انفجاری اقتصاد اشتراکی حتی تحلیلگران خوشبین بازار را هم شگفتزده کرده است. از یک سو، اکنون هزاران پلتفرم اقتصاد اشتراکی در هر بخش و فعالیت در سراسر جهان وجود دارد. تا قبل از سال ۲۰۰۹، تنها تعداد انگشتشماری از این کسبوکارهای اقتصاد اشتراکی وجود داشت که از بین آنها میتوان به Zipcar (شرکت به اشتراکگذاری خودرو)، BlaBlaCar (بازار آنلاین یافتن همسفر) و Couchsurfing (سایت گردشگری) اشاره کرد. اما از ابتدای سال ۲۰۰۹ استارتآپهایی در حوزه اقتصاد اشتراکی شکلگرفته که امروزه به نامهای شناخته شدهای مانند Lyft و اوبر تبدیل شدهاند. در حقیقت با ایجاد پدیده اقتصاد اشتراکی، مفهوم دیگری به نام «دسترسی به مالکیت» شکل گرفت که به تعبیری نوعی تحول و دگرگونی بود که پایه و اساس این اقتصاد است. در این میان، فناوریهای دیجیتالی و موبایلی دسترسی به کالاها و خدمات مبتنی بر تقاضا (on-demand) را آسانتر میسازد.
بنابر آمار منتشر شده از سوی شرکت PWC، در سال ۲۰۱۳ اقتصاد اشتراکی عمدتا در بخش خدماتی مانند استخدام نیروی کار، حوزه پخش موسیقی، اجاره خانه به جای هتل، جابهجایی مسافر و مسائل مالی مشهود بود که سهم آن از بخشهای مختلف اقتصاد تنها پنج درصد بود و درآمدی بالغ بر ۱۵میلیارد دلار داشت. پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۵ نیمی از بخشهای سنتی به اقتصاد اشتراکی روی بیاورند و به این ترتیب سهم این پدیده اقتصادی نوظهور تا ۵۰ درصد افزایش یابد و درآمد آن به ۳۳۵ میلیارد دلار برسد.
اگرچه امروز جامعه منافع اقتصاد اشتراکی در کاهش مصرف غیرضروری و ایجاد ارتباطات اجتماعی را درک کرده، با این حال، اقتصاد اشتراکی برخی از جذابیت اصلی خود (تسهیلات، قیمت و بازدهی معامله) را از دست داده و پیدا کردن پلتفرمهای اقتصاد اشتراکی که این اصول را در واقعیت کاربردی کنند، سختتر میشود. مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی که اخیرا منتشر کرده به تحولات اقتصاد اشتراکی در سال ۲۰۱۹ و آغاز دهه آینده پرداخته و آن را در چهار جریان بزرگ پیشبینی کرده است.
رشد بینظیر اقتصاد اشتراکی
امسال، اقتصاد اشتراکی شاهد نخستین عرضه اولیه سهام خواهد بود. البته ممکن است نخستین ورشکستگی در مقیاس بزرگ را نیز تجربه کند. به احتمال زیاد سهام دو شرکت Lyft و اوبر، در نیمه نخست سال ۲۰۱۹، عرضه عمومی شود. اوبر ۱۲۰ میلیارد دلار و Lyft نیز ۵۱ میلیارد دلار ارزش دارد. اما آنچه جای سوال دارد این است سهم افرادی که نقش مهمی در درآمدزایی چنین شرکتهایی دارند، کجاست؟ مثلا نقش رانندگانی که با پلتفرم اوبر کار میکنند، در افزایش ارزش سهام چیست؟ آیا رانندگان در هر صعودی سهم دارند؟ آیا سود یا پاداشی برای آنها در نظر گرفته شده است؟ تغییرات در ساختارهای مالکیت که واقعیت نیروی کار امروز، به ویژه اقتصاد گیگ [ Gig Economy: محیطی است که موقعیت و جایگاه افراد در آن بهطور معمول موقتی بوده و شرکتها و سازمانها عمدتا قراردادهای کوتاهمدت با فریلنسرها یا همان آزادکاران منعقد میکنند] را منعکس میکند، ابزارهای بسیار ضروری برای توزیع عادلانه ثروت هستند.
با این حال در طرف دیگر این طیف، به ویژه در چین، برخی از سوپراستارهای اقتصاد اشتراکی با چالشهای سختی مواجهند. برای نمونه، استارتآپ چینی Ofo که به گفته ورج، در حوزه اشتراک دوچرخه یونیکورن به شمار میرفت، اکنون در آستانه ورشکستگی قرار دارد. اما دولت چین میخواهد تا سال ۲۰۲۰ اقتصاد اشتراکی حدود ۱۰ درصد GDP آن را تشکیل دهد، عجله برای دسترسی به این مقیاس از اقتصاد اشتراکی در جهان بیسابقه است. ایجاد یک پلت فرم اقتصادی اشتراکی پایدار، اساسا به دو عنصر تغییر نگرش و اعتماد بستگی دارد. موضوعی که زمانبر بوده و یکشبه اتفاق نمیافتد. پلت فرمهایی که میخواهند خیلی سریع رشد کنند، حتی به قیمت تزریق منابع بالا یا به خطر انداختن اعتماد مشتری(که ایجاد آن بسیار سخت و از دست دادن آن بسیار راحت است)، احتمالا در سال ۲۰۱۹ خودشان را در مواجهه با تصمیمات سختی قرار خواهند داد. برای نمونه، آیا اوبر و Lyft میتوانند به یک مدل کسب و کار پایدار در درازمدت بدون افزایش قیمت دست پیدا کنند، تصمیمی که آنها مجبورند در سال ۲۰۲۰ اتخاذ کنند.
نقش تنوع جمعیتی در ادامه مسیر
از سال ۲۰۱۹ به بعد، اقتصاد اشتراکی توسط چند گروه جمعیتی اداره شده که تا به امروز نقش حمایتی ایفا کردهاند که عبارتند از: طبقه متوسط در حال ظهور، زنان و سالخوردگان. برای نخستین بار در تاریخ بشر، طبقه متوسط اکثریت جمعیت جهان را تشکیل میدهد و انتظار میرود در ۱۰ سال آینده آمار آن به ۲/ ۵ میلیارد نفر برسد. همچنین مسوولیت دو سوم افزایش درآمد قابل مصرف در دهه آینده با زنان خواهد بود. در همین حال، تعداد زیادی از ساکنان سالخورده در آمریکا، ژاپن، سراسر اروپا و فراتر از آن وجود دارد. هر یک از این گروهها نقش بزرگ تری در اقتصاد اشتراکی بازی خواهند کرد. اقتصاد اشتراکی افراد را قادر میسازد به چیزهایی دسترسی پیدا کنند که در غیر این صورت تهیه آن ممکن نیست، به تعبیری میانبری برای کسب درآمد و تسهیلات بیشتر است. زنان در حال حاضر مشتاقترین مشتری اقتصاد اشتراکی هستند و رشد «اقتصاد زنان» این حوزه را بیشتر تقویت میکند. همچنین اقتصاد اشتراکی احتمالا بازنشستگی را به تدریج تغییر میدهد، بهطوری که بیشتر افرادی که در معرض این سن هستند، ممکن است به درآمد بیشتری نیاز داشته باشند یا بخواهند در جوامع خود مشارکت داشته باشند.
رگولاتورهای جدید
در سال ۲۰۱۲، نیاز به همکاری و هماهنگی سیاستگذاران و پلتفرمهای اقتصاد اشتراکی پیشبینی میشد و اینکه دیگر قوانین و سیاستهای قدیمی و منسوخ شده برای این بخش از اقتصاد کارآیی ندارد. همچنین سالها بعد ثابت شد که این هماهنگی و مقررات بهصورت هفتگی بهروزرسانی میشد و در بعضی مواقع، این کار به شدت دشوار بود. البته سال ۲۰۱۹ برای قانونگذاران کمتر چالشبرانگیز خواهد بود، با این حال، باید هر از چند گاهی شاهد اصلاح مقررات در برخی کشورها و شهرها باشیم. جوامع به تدریج میآموزند که اقتصاد اشتراکی به آنها نیاز دارد تا از نظر تنظیم مقررات مناسب و توسعه اقتصاد محلی، مؤثر عمل کند. با این حال، شهرها این واقعیت را درک نکردند و یک استراتژی یکپارچه را ارائه ندادند، اما برخی از شهرها بهصورت اشتراکی بیانیهای درباره اصول و تعهدات مشترک صادر کردهاند. انتظار میرود اقداماتی از این دست در سال ۲۰۱۹ ادامه داشته باشد. برای نمونه، در سال ۲۰۱۸، دانمارک اولین کشوری بود که در آن میزبانهای Airbnb گزارشهای درآمد مستقیم به مقامات مالیاتی ارائه کردند.
از اقتصاد اشتراکی تا اقتصاد
چند سال پیش، این چالش با اصطلاحات اقتصاد اشتراکی و ریسک رو به رشد استفاده از آنها برای بازاریابی یک سرویس تجاری معمولی اعلام شد. با این حال، شرکتها بدون توجه به این چالشها به این اصطلاح افتخار میکنند، زیرا به نظر میرسد این موضوع را جذاب میکند، نه به این خاطر که واقعا اشتراک وجود دارد. اگرچه هر دو پلتفرم اقتصاد اشتراکی و گیگ به افراد کمک میکنند درآمد کسب کنند و برخی همپوشانیها در اصطلاحات و مفاهیم آنها وجود دارد اما متاسفانه، امروزه این زبان همچنان مبهم است. اقتصاد اشتراکی و اقتصاد گیگ گیجکننده شده و این به نفع هیچکس نیست. این سردرگمی اغلب مانع از بحث درباره مسائل مهمی مانند آینده اقتصادی میشود. البته این امکان هم وجود دارد همین شرایط باعث شود که اقتصاد اشتراکی همواره بهعنوان بخشی از اقتصاد پذیرفته شود. به عبارت دیگر ممکن است نشانه نهایی موفقیت اقتصاد اشتراکی باشد.
سیمین عزیزمحمدی
دنیای اقتصاد