همین چند روز پیش، "محمود فرشچیان" در بخش پایانی سخنان خود در آیین افتتاحیه دانشگاه "هنرهای اسلامی-ایرانی فرشچیان" که با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد با بیان اینکه از همه اولیای مملکت و رییس جمهور درخواستی دارد، گفت: هنرستان هنرهای زیبای اصفهان با همه عظمت و ثروتی که دارد، در حال از بین رفتن است. این نقاش و طراح صاحب سبک کشورمان افزود: این هنرستان زمانی آنقدر مرتبت و مقام داشت که شخصیت های بزرگی که میهمان ایران بودند در برنامه خود بازدید از این هنرستان را قرار می دادند. وی با تاکید بر اینکه هنرستان هنرهای زیبای اصفهان به تدریج در حال از بین رفتن است، اظهار داشت: فرش هایی که نمی شود برای آن ها قیمتی معین کرد، در حال خراب شدن است، از شما خواهش می کنم این هنرستان را دریابید.
محمود فرشچیان خالق اثر ماندگار ظهر عاشورا، طراح ضریح مطهر حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و ضریح مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) است. او زاده سال ۱۳۰۸ در اصفهان و خود دانش آموخته هنرستان هنرهای زیبای اصفهان است. هنرستانی که از سال ۱۳۱۵ در اصفهان کار خود را آغاز کرده و در روزگاری، بزرگان بسیاری از آن به جامعه هنری ایران و دنیا معرفی شده اند.
بهنظر میآید حال و روز هنرستان هنرهای زیبا که در سال 1315 با هدف رشد و زنده نگهداشتن هنرهای سنتی فعالیتاش را آغاز کرد چندان خوش نیست. هنرستانی که مدیریت آن برای سیسال برعهده "عیسی بهادری" از بزرگان هنر ایران بود به همان واسطه، بزرگان زیادی را پرورش داد و یکی از تاثیرگذارترین مراکز هنری ایران بود. هرچند هنوز هم هنرجویان این هنرستان به واسطه مدرسان آن از جمله افراد ممتاز عرصه هنر هستند؛ اما بهنظر میرسد به واسطه برخی از مسائل جایگاه این هنرستان نسبت به گذشته افول یافته و موجب نگرانی اهل هنر شده است. چرا مرکز هنری پایتخت فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی رو به فول نهاده ؟! در گزارش زیر علت آن را مورد بررسی قرار داده ایم.
دغدغهای که نیست
برای پیگیری بیشتر آنچه بر سر هنرستان هنرهای زیبای اصفهان آمده، به سراغ مدرسان این هنرستان رفتیم. "علی سجادیه" از مدرسان این هنرستان، نبود ساختار تفکر سیستمی برای پیشرفت هنر در سالهای گذشته را عامل اصلی ناکارآمدی این هنرستان در حال حاضر میداند. او میگوید: به اعتقاد، من، حاکمیت طی دهه های گذشته، سیاستی واحد، برای ارتقا، رشد و توسعه هنر به ویژه هنرهای دستی و ظریف در نظر نداشته است. در این راستا مدیریت آگاه به هنر که راهبردهای درازمدت در برنامه فعالیت خود باشد، در این هنرستان به کار نگرفته است. ازسویدیگر، تغییر پیدرپی مدیریت این هنرستان نیز مزید بر علت بوده است. به نظر میآید اگر هم اتفاق خوبی در این سالها در عرصه هنر افتاده، بیشتر نتیجه کوشش فردی و جمعی خود هنرمندان بوده تا تاثیر مدیریت کارآمد. سجادیه، اضافه می کند: شیوه تدریس مدرسان این هنرستان پیش از انقلاب به دو شکل رسمی و غیر رسمی اما به موازات هم بود. بخشی از مدرسان از مجاری نهادهای دولتی جذب میشدند و بخشی با بهکارگیری استادکاران سنتی بازار، آنهم پس از گذراندن دورههای آموزشی مرتبط، به استخدام سازمان فرهنگوهنر سابق در میآمدند. بسیاری از این استادکاران مجرب صنایعدستی، برای تدریس صنایع دستی به این هنرستان دعوت شده بودند تا مانع فراموشی هنرهای سنتی باشند. روندی که متاسفانه پس از انقلاب بهتدریج متوقف شد تا جایی که بسیاری از آن استادکاران در اثر کهولت سن فوت شدهاند و با مرگ آنان، بسیاری از هنرها هم به وادی فراموشی رفتند.
سجادیه، به موزه این هنرستان اشاره می کند و می افزاید: متاسفانه بسیاری از آثار گرانبهای این هنرستان که متعلق به بیتالمال بود؛ پس از انقلاب ربوده شد. جالب اینکه بهنظر میآید رد افراد سارق برای پیگرد قانونی وجود دارد. ازسویدیگر آثار نفیس دیگری که اکنون در این موزه وجود دارد در شرایط بسیار بد و غیر استانداردی نگهداری میشود که همین موضوع موجب نگرانی بسیاری از اساتید و بزرگان ازجمله استاد فرشچیان شده است.
نبود سیاستگذاری درست
محمدعلی صرامی، رئیس اداره هنری شهرداری اصفهان نیز بخش اصلی و قابل توجه آموزش هنرمندان و تولیدات هنری اصفهان در دهههای گذشته را محصول سیاستگذاریهای صحیح در این هنرستان می داند و می گوید: بیش از هشتاد سال است که با تمام فراز و نشیبها، هنرستان هنرهای زیبا منشاء اصلی تحول و تربیت سرمایههای هنری و اجتماعی اصفهان بوده است. با این وجود بهنظر میرسد آخرین نسل از هنرجویان این هنرستان که به شکل جدی وارد عرصه هنری اصفهان شدهاند دانشآموختگان دهه هفتاد آن بودهاند و در دو دهه اخیر این هنرستان رشد چشمگیری نداشته و نتوانسته عناصر شاخصی را در عرصه هنر پرورش دهد.
صرامی، سیاستگذاری درست را عامل رشد و نبود آن را عامل افت کیفیت آموزشی در این هنرستان می داند و تاکید می کند: هرچند عوامل گوناگونی موجب شده است تا این هنرستان جایگاه خود را نسبت به گذشته از دست بدهد و به سادگی نیز نمیتوان در مورد آن صحبت کرد؛ اما به اعتقاد من آنچه روشن است؛ در گذشته سیاستگذاریهای درست موجب رشد این مرکز آموزشی شده بود و امروز نبود این سیاستگذاریها موجب شده تا این هنرستان نتواند جایگاه خود را به دست آورد. وی اضافه می کند: برای من همیشه این پرسش وجود دارد، چگونه این هنرستان در دهه بیست که اصفهان نسبت به امروز بسیار کم جمعیتتر بوده، توانسته اینچنین منشا خیر باشد، اما امروز، در قرن بیستویکم که اقتصاد هنر ابعاد گوناگونی دارد؛ جایگاه پراهمیت خود را از دست داده است.
مدیریت ضعیف
نیما پیراسته، طراح گرافیک و یکی دیگر از مدرسان هنرستان هنرهای زیبا با انتقاد از شیوه و عملکرد ضعیف مدیریت این هنرستان طی سالهای گذشته، بحث در این مورد را پیچیده می داند و می گوید: در بدنه آموزشی و مدیریت هنرستان با دو رویکرد متفاوت روبرو هستیم. ازیکسو بیشتر مدرسان این هنرستان که از فارغالتحصیلان آن هستند، که بنا به تعصب و عشقی که نسبت به این هنرستان و هنرجویان آن دارند و با وجود حقوق بسیار اندک که هر ششماه یکبار پرداخت میشود؛ مشغول تدریس هستند. ازسویدیگر مدیریت این هنرستان، عموما نه تنها سررشتهای از هنر ندارند، بلکه علم ارتباط با هنرجویان این هنرستان که در سن بلوغ نیز هستند را نمی دانند. هنرجویانی که به واسطه آموزشها، تلاش و کوشش خود و مدرسانشان از دانش بهروزی بهرهمندند و بنا به اقتضای دوره سنی، مشتاق پیشرفت و دیده شدن هستند. او ادامه داد: متاسفانه در طول ده سال گذشته چهار مرتبه شاهد تغییر مدیریت در این هنرستان بودهایم. من خود از نزدیک شاهد بودم روزبهروز این کتابخانه ضعیفتر و نحیفتر میشود. موضوع جایی پررنگتر میشود که مدیریت این هنرستان هیچگونه مشورتی از مدرسان و هنرجویان برای تغییراتی که در راستای بهتر شدن فضای درس و کلاسها انجام میشود نمیگیرد و خود هم به دلیل نداشتن تجربه و شناخت لازم از فضای هنر، بسیاری از تغییرات را تبدیل به معضل می کند. سرامیک کردن کلاسهای موسیقی که باعث انعکاس صدا در کلاس میشود یک نمونه کوچک از این اتفاق است.
پیراسته، با اشاره بهاینکه هنرجویان این هنرستان در سالهای اخیر چه در دانشگاهها و چه در جشنوارههای داخلی و خارجی درخشیدهاند تاکید می کند: این هنرجویان ثابت کردهاند، این هنرستان همچنان با تمام دشواریها، پویایی خود دارد. اما متاسفانه نگاه رایجی در مورد هنرستان هنرهای زیبا وجود دارد که چون دیگر اشخاصی با سبکوسیاق بزرگانی چون استاد فرشچیان و مصریپور و سایر بزرگانی از این رده تربیت نشده اند، گویی این هنرستان از دوران اوج خود فاصله گرفته است. او اضافه می کند: فراموش نکنیم مردم نگاه کلاسیکی به هنردارند؛ درحالی که در هنر مدرن تغییرات زیادی رخداده است. پرسش اینجاست آیا چون در سینمای ما دیگر دیالوگهایی مانند علی حاتمی وجود ندارد، سینمای ما از اوج خود فاصله گرفته است؟ اگر اینطور است پس تکلیف بزرگان دیگری چون اصغرفرهادی و حسین پناهی چیست؟ ازسوی دیگر باید نگاه جامعه را نسبت به هنر سنجید. بدون شک پیشاز انقلاب، نگاه به هنر بیشتر از اکنون بوده است.
بی تردید، شهری که در آن هنر و فرهنگ نادیده گرفته شود و نتواند از راه هنر و خلاقیت به توسعه پایدار دست یابد؛ به ناچار به صنعت، آنهم از نوع ناپایدارش خواهد رفت. بلایی که گویی بر سر اصفهان آمده و این شهر را به شهری خشن، افسرده و پر از چالش که اکنون با آن دستوپنجه نرم میکنیم تبدیل کرده است.
ماندانا خرم/ هفته نامه نوسان