در اولین صفحه اندیشه که پساز این هر هفته روزهای شنبه منتشر خواهد شد، به موضوعی کلیدی پرداختهایم. تصور عمومی آن است که همواره در تاریخ، دستمزدها در حداقل میزان معاش بوده و تنها از اواخر قرن نوزدهم این وضعیت تغییر کرده است. اما تحقیقات نشان میدهد که در بسیاری از جوامع سطح دستمزد بالاتر از میزان حداقل معاش بوده و یک مثال تاریخی، خاورمیانه در قرون وسطی است.
ما در این گزارش به بررسی مقاله شوکت پاموک تحتعنوان طاعون، دستمزدها و تغییرات اقتصادی در خاورمیانه اسلامی، از 700 تا 1500 میلادی پرداخته و نشان میدهیم که شوکت پاموک چالشهای نظری مهمی را برای اندیشه و تاریخ اقتصادی ایجاد میکند، یافتههای مقاله نشان میدهد این تصور که جوامع ماقبل دوران مدرن و صنعتی همیشه در مرز حداقل معیشتیبوده، اشتباه است. برای بیشتر دوران خاورمیانه در طول قرونوسطی قدرت خرید دستمزد روزانه کارگر غیرماهر بالاتر از سطح حداقل معیشت بوده است.
شوکت پاموک یکی از اقتصاددانانی است که بر تاریخ اقتصادی عثمانی، خاورمیانه و ترکیه مدرن متمرکز شده است. هرکدام از حیطههای تحقیقاتی او حقایق جالبی از تاریخ اقتصادی را آشکار و چالشهای نظری مهمی را برای اندیشه اقتصادی ایجاد میکند. برای نمونه او در کتاب اقتصاد عثمانی و نهادهای آن، برخلاف نظر غالب در مورد آغاز زوال امپراتوری عثمانی از قرن16، این نظر را مطرح میکند که اقتصاد عثمانی تا پیش از اصلاحات قرن19، انعطافپذیری بالایی در زمینه اصلاحات از خود نشان داده بود و دولت و جامعه عثمانی توانایی قابلتوجهی برای سازماندهی مجدد و انطباق با شرایط در حال تغییر از طریق تغییرات نهادی انتخابی، بسیار قبل از اصلاحات قرن نوزدهم از خود نشان دادند. همینطور نشان میدهد تا قرن19، استانداردهای زندگی در بسیاری از نقاط امپراتوری تفاوت چندانی با آنچه در اکثر مناطق قاره اروپا حاکم بود، نداشت. نظریه او درباره تاریخ اقتصادی خاورمیانه چالشبرانگیزتر است.
بر اساس نظریه غالب، دستمزدها برای بخش اعظم تاریخ تا پیش از انقلاب صنعتی در قرن 18، در سطح حداقل معیشت بوده است. از قرن 18 به بعد با وقوع انقلاب صنعتی و کاهش جمعیت، رشد اقتصادی همانطور که «ادد گالور» مطرح میکند بهجای افزایش جمعیت در افزایش سطح زندگی و درآمد سرانه نمودار شد و عصر مالتوسی در آن نقطه از تاریخ اقتصادی پایان یافت. شوکت پاموک نشان میدهد که این نظریه درباره خاورمیانه قرونوسطی صدق نمیکند. برای بیشتر دوران قرونوسطی در نتیجه طاعون قرن ششم و بهبود آهسته جمعیت، دستمزدها بالاتر از حداقل معیشت باقی ماندند. او نشان میدهد محیط دستمزدهای بالا و بهبود شرایط زندگی با ایجاد تقاضا برای کالاهای با درآمد بالاتر به عصر طلایی اسلام کمک کرد. نکته قابلتوجه این است که همانند نقش و اثر طاعون قرن14 بر عصر طلایی بعدی اروپا، طاعون ژوستینیان نیز موجب عصر طلایی اسلام و خاورمیانه قرونوسطی شد.
اگرچه خاورمیانه تا پایان قرن یازدهم یکی از پرجنبوجوشترین اقتصادهای قرونوسطایی را داشت، اما اگر بهطور آشکاری در ادبیات اقتصادی توسعه و تاریخ اقتصادی معرفی نشده باشد کمتر به آن پرداخته شده است. در این میان آونر گریف اشارهای به ساختار قرار دادهایی میکند که مانع از تحول و گسترش مبادلات بازرگانان مسلمان شد، با این وجود این منطقه که بین اقیانوس هند و مدیترانه و در مرکز راههای تجاری بینقارهای قرار دارد، از شبکه شهری قوی و طیف وسیعی از فعالیتهای تولیدی برخوردار بود. بازرگانان خاورمیانه همچنین نهادهای پیچیدهای از جمله ترتیبات اعتباری، مشارکتهای تجاری، تجارت از راه دور و قراردادهای حملونقل را توسعه دادند، با این حال پس از قرن یازدهم، مرکز ثقل جهان قرونوسطی از مراکز شهری خاورمیانه به سمت ایتالیا تغییر مکان داد و بازرگانان ایتالیایی جای بازرگانان خاورمیانه را گرفتند.
مطالعه پاموک در مورد دستمزدها همچنین علل رونق اقتصادی را در دوران طلایی اسلام که در عراق از قرن هشتم تا دهم متمرکز بود، روشن میکند. دانش ما در مورد این قسمت محدود است، اما واضح است که این دوره رشد و پیشرفت را در زمینههای مختلفی از جمله گسترش آبیاری، افزایش بهرهوری در کشاورزی، نرخ بالاتر شهرنشینی، رشد تولید، توسعه تجارت از راه دور و انفجار نوآوری فنی نشان میدهد و همچنین شاهد دستاوردهای فرهنگی در این همین دوره هستیم. محاسبات پاموک نشان میدهد که دستمزد کارگران غیرماهر و همچنین درآمد متوسط بهطور قابلتوجهی بالاتر از حداقل معیشت در این دوره بوده است. چنین اپیزودهایی از «شکوفاییاقتصادی» بارها و اگر نه اغلب در جهان قدیم در طول هزارههای قبل از انقلاب صنعتی رخ داده است و این نکته را آشکار میکند که اندیشه غالب اقتصادی در اینخصوص که جهان قدیم همواره در مرز حداقل معیشت بوده یک کلنگری تاریخی و اقتصادی است که ریشه در واقعیت ندارد.
بنابراین یافتههای پاموک نشان میدهد که این دیدگاه که جوامع ماقبل صنعتی همیشه یا بیشتر نزدیک به مرز معیشت بودهاند، اشتباه است. در واقع هم قدرت خرید دستمزد روزانه کارگران غیرماهر و هم درآمد متوسط در خاورمیانه نوسانات میانمدت و بلندمدت قابلتوجهی را نشان میدهد. هر دو نیز در بیشتر دوران قرونوسطی بالاتر از حداقل معیشت باقی ماندند. دادهها و نمودارها نشان میدهند که قدرت خرید دستمزدهای غیرماهر در منطقه عمدتا بین 3/ 1 تا 2 برابر حداقل معیشت در نوسان بوده و درآمد متوسط عمدتا در بازهای باقیمانده است که بین 2 تا 3 برابر حداقل معیشت در دوران قرونوسطی متغیر است، بنابراین برای بیشتر دوران قرونوسطی خاورمیانه در سطوحی بالاتر از حداقل معیشت قرار داشت.
دادههای ارائهشده توسط پاموک قیمت اقلام مصرفی پیشرو در فسطاط-قاهره و قیمت گندم در بغداد و همچنین دستمزد اسمی ماهانه کارگران غیرماهر شهری را برای سالهای معیار نشان میدهد. با استفاده از قیمتهای ارائهشده همراه با دادههای قیمت برای چند کالای دیگر، میتوان یک شاخص قیمت مصرفکننده ساده برای فسطاط-قاهره و یک شاخص دیگر برای قیمت گندم در بغداد محاسبه کرد.
در محاسبه سطح قیمت مصرفکننده سعی شده از سبد مصرفکننده متوسط استفاده شود و برای این منظور از ترکیبی از سبدهای مختلف استفاده شده است. پاموک و سایر نویسندگان مقاله تصمیم گرفتهاند که شاخصهای بلندمدت قیمت و دستمزد اسمی را بر حسب طلا ارائه کنند، زیرا اگرچه بسیاری از قیمتها و برخی دستمزدهای اسمی بر حسب درهم نقره موجود است، اما اغلب در مورد محتوای نقره درهم ابهام وجود دارد. نرخ مبادله بین درهم نقره و دینار طلا و محتوای طلای دینار قابلاعتمادتر است. علاوهبر این، در اواخر قرونوسطی مصر، با ناپدیدشدن سکههای نقره، قیمتها عمدتا در مس و طلا اعلام شد. نمودار نشان میدهد که سطح قیمت مصرفکننده در مصر که بهصورت طلا بیان میشود، از قرن هشتم تا دهم بهطور قابلتوجهی افزایش یافته و سپس در محدوده باریکتری نوسان داشته است تا اینکه دوباره در قرن چهاردهم افزایش یابد. قیمت گندم و سایر اجناس که شواهدی برای آنها داریم، افزایش مشابهی را در بغداد از قرن هشتم تا دهم نشان داد، در نتیجه میتوان نتیجه گرفت که قیمتها در مصر و عراق که بر حسب طلا و همچنین نقره بیان میشوند، در پایان قرن دهم در مقایسه با پایان دوران روم یا بیزانس و آغاز دوره اسلامی بهطور قابلتوجهی بالاتر بوده است.
امیررضا انگجی