در ترکیه که چند سال است خود را در قالب عثمانی ارزیابی میکند، غافل از اینکه حتی عثمانی هم هرگز در قفقاز جایگاهی نداشته است، اکنون صرفا بهدلیل مشابهتهای زبانی و در قالب برادر بزرگتر ترکان جهان و نیز با توجه به ارمنیستیزی در زمان اشغال سرزمینهای باستانی ارمنستان روم در زمان جنگ جهانی اول، برای خودش این حق را قائل شده بود که در این جنگ حمایت خود را از جمهوری آذربایجان اعلام و حتی طبق برخی اخبار، نیروهایی از میان سلفیون مورد حمایت خودش از جبهه سوریه به کمک جمهوری آذربایجان اعزام کند. طبیعی است جمهوری آذربایجان در آن وانفسای جنگ پذیرای آنان بوده است. ناسیونالیستهای ترکیه همزمان در اندیشه پانترکیستی، این جنگ را فرصتی دانستند که با توجه به مختصر اتصال نخجوان با ترکیه از کریدور آرارات، چنانچه جمهوری آذربایجان بتواند نواری در شمال ارس اشغال و کریدور ارتباطی با نخجوان را از آن طریق برقرار کند، آنگاه با دستیابی توهمی به قرهداغ و چچن و اینگوش و جمهوریهای قزاقستان و ترکمنستان و ازبکستان و قرقیزستان تا سینکیانگ و اویغور و مناطق خودمختار ترکنشین سیبری به نوعی یکپارچگی امپراتوری ترک دست یابند. در نقشههای منتشرشده در ترکیه چند کیلومتر نوار ساحلی ارس نیز انعکاس یافت که مرز ارمنستان با ایران را قطع میکند. این نقشه توهمی از دیدگاههای مختلف موجب نگرانی و واکنش در میان ناسیونالیستهای ایرانی شد.
ارمنستان در شرایطی استثنائی در جنگی بهخاطر دفاع حقوق مکتسبه و تاریخی منطقه ارمنینشین ناگورنو بخشی از سرزمینهای جمهوری آذربایجان را اشغال غیرقانونی کرد.
ارمنستان باید پیش از اینها به آن اشغال پایان و به راهحل صلحآمیز تن میداد و باید توجه میداشت که در جنگ با کشوری قویتر و بزرگتر و ثروتمندتر جز باخت نتیجهای ندارد. نخستوزیر ارمنستان به ملاحظه ناسیونالیستهای ارمنی ناچار بود در مقابل پیشروی جمهوری آذربایجان مقاومت کند تا بفهماند که ایستادگی جز آسیب ثمری ندارد. تلاش ایران برای میانجیگری منصفانه و اعلام حمایت از حقوق جمهوری آذربایجان در اراضی اشغالشدهاش البته مفید بود؛ اما طبیعتا مانند میانجیگری متکی بر قدرت و سلطه روسیه اثربخش نبود؛ زیرا روسیه از قبل به جمهوری آذربایجان اعلام کرده بود که اجازه ورود به خاک ارمنستان را نخواهد داد که هشداری دوجانبه بود، زیرا به ارمنستان نیز حالی میکرد در دفاع از اراضی اشغالشده از آذربایجان روی روسها حساب نکند!.
در باب نگرانی ناسیونالیستهای ایرانی در زمینه جدیگرفتن نقشه منابع پانترکیستی، میتوان گفت اگر در ایران هم کسی در اندیشه نباشد، روسیه بههیچوجه پذیرای توهمات پانترکیستی نیست و چنین اجازهای نمیدهد؟ یا مگر ارمنستان بهعنوان حاکم سرزمین و دارنده منافع در مرز مشترک خودش با ایران تحمل میکند یا مگر شورای امنیت اجازه این قبیل اشغالگریهای گستاخانه را میدهد. دادن راه دستیابی متقابل، یعنی جاده زمینی و احتمالا ریلی و حتی با امکانات نصب خطوط مواصلاتی و لولههای حمل گاز و نفت که گاه از تونل و گاه از پل و با راههای دستیابی زیرگذر و روگذر همراه خواهد بود، آن هم در فاصله نزدیکتر میانه نخجوان به سرزمین اصلی و نه از کناره رودخانه ارس، حق متقابل ارمنستان و جمهوری آذربایجان است و نمیتواند حقوق مرزی و ارتفاق ایران را نقض کند؛ اما مسئله این است که موضوع ابراز نگرانی ناسیونالیستهای ایرانی از این نقشه توهمی حتی اگر بیجا هم باشد مفید است و باید از سوی مقامات دیپلماتیک با کشورهای ذیربط یعنی ارمنستان و روسیه و جمهوری آذربایجان مطرح و تا آنجا که به ایران مربوط میشود، هشدار جدی داده شود، زیرا نقض زیانبخش مرزهای بینالمللی موجب درگیری و ممانعت در سراسر مرزها خواهد شد. این ابراز نگرانی درباره مرزهای ایران با ارمنستان و آذربایجان، با مسائلی مانند تبلیغات کودکانه درباره واگذاری جزیره کیش تا سه روز دیگر به فلان کشور یا بخشیدن حقوق توهمی 50درصدی ایران در دریای خزر فرق میکند و به اقدام پیشگیرانه جدی و شفافیت و توضیح مسئولان مربوطه
به ملت نیاز دارد.