جو بایدن تا لحظه تنظیم گزارش با كسب آرای الكترال ایالت میشیگان در روز پنجشنبه، 253 رأی الکترال را از آن خود کرده و اگر آنطوركه برخی از رسانههای خبری گزارش دادهاند، او آرای الكترال ایالت آریزونا (11) را نیز به صندوق خود روانه كند، در مجموع 264 رأی الكترال خواهد داشت و در مرحله آخر با پیروزی در ایالت نوادا و کسب شش رأی الکترال، جمع آرای الکترال او به ۲۷۰ خواهد رسید و پیروز نهایی انتخابات خواهد شد؛ هرچند ترامپ همچنان بر این باور است كه دموكراتها در ایالتهای كلیدی دست به تقلب زدهاند و او میتواند با شكایت به دیوان عالی نتیجه را به نفع خود تغییر دهد و برای چهار سال دیگر در كاخ سفید بماند؛ اما رئیسجمهوری كنونی آمریكا برای كسب حداقل آرای الكترال لازم (270) باید تمامی ایالتهای باقیمانده را از آن خود كند؛ امری كه در شرایط كنونی بسیار غیرمحتمل به نظر میرسد.
برخی کارشناسان میگویند كه احتمالا تا یكشنبه هفته جاری و حتی یک هفته دیگر ممكن است كه نتایج نهایی انتخابات سهشنبه گذشته در آمریكا اعلام نشود؛ نتایجی كه طبق نظرسنجیها بایدن باید آن را با اختلاف زیادی در همان دقایق اول به نفع خود تمام میكرد. اكنون نیز اگر او بتواند دو ایالت دیگر را به خود اختصاص دهد و در مجموع آرای الكترال بهدستآمده را به بالای 300 برساند، دیگر میتوان او را برنده قطعی انتخابات اعلام كرد و تلاش ترامپ در دادگاه عالی در نهایت نتیجهای جز شكست سهمگین برای او در پی نخواهد داشت. با وجود تمامی این شواهد، رئیسجمهوری آمریکا درحالیکه هنوز ۲۳ درصد آرای ایالت سرنوشتساز پنسیلوانیا شمارش نشده بود، در توییتی نوشت: «بهصورت قانونی در این ایالت پیروزی بزرگی بهدست آورده است» و در پیامی دیگر اینگونه نوشت: «تقلب را متوقف کنید». او به توییت بسنده نکرد و با حضور در نشست خبری کاخ سفید، ادامه شمارش آرا را سرکوب آرا دانست و گفت: «کسانی که در ایالتهای باقیمانده فعال هستند، دموکرات هستند و درحالیکه ما در حال برندهشدن بودیم، اجازه ندادند ناظران ما در آن حضور یابند و حتی وقتی حاضر شدند، گفتند که باید از فاصله زیاد در آنجا حضور داشته باشند». اما بایدن كه دیگر به پیروزی خود مطمئن شده، هنوز آمریكاییها را به آرامش دعوت میكند و از هوادارانش خواسته است كه از خشونت دوری كنند. او گفت: «این چیزی است که اکنون داریم مشاهده میکنیم. دموکراسی به هم ریخته است، نیازمند صبر است». در این میان روزنامه «والاستریتژورنال» در گزارشی نوشت كه با وجود آنکه هنوز نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ در هالهای از ابهام قرار دارد، اما تیم بایدن در حال برنامهریزی برای انتقال ریاستجمهوری از ترامپ است. در این گزارش آمده است تیم انتقال بایدن که متشکل از گروهی از متخصصان سیاستمدار متعهد به اجرای برنامههای او هستند، در حال برنامهریزی برای اعزام کارکنان به آژانسهای فدرال پس از اعلام برندهشدن نامزد دموکراتها هستند. این تیم ماهها در حال برنامهریزی برای جلوگیری از احتمال عدم همکاری دولت ترامپ با مشاوران بایدن بوده است، زیرا آنها آماده میشوند تا او بهطور بالقوه کاخ سفید را تصاحب کند. اما براساس قانون اساسی، در صورت طرح شکایت از سوی ترامپ به دادگاه عالی باید چرخه حقوق عادی طی شود؛ در دادگاه فدرال پرونده ابتدا باید به بالاترین دادگاه ایالت ارسال شود و در این صورت میتواند به دادگاه عالی واشنگتن، بالاترین دادگاه در ایالات متحده برود. این روند باعث میشود اعلام نتایج در فشار زمانی قرار گیرد. حتی اگر پس از انتخابات، دعاوی مربوط به نتیجه چندین ایالت وجود داشته باشد، همه چیز باید قبل از رأیگیری مجمع برگزینندگان (کالج الکترال) در هشتم دسامبر روشن شود. تا آن زمان، هر ایالت باید نتایج خود را تأیید کند. در ۱۴ دسامبر ۵۳۸ برگزیننده انتخاب میکنند که چه کسی وارد کاخ سفید شود. در نهایت در تاریخ ششم ژانویه در نشست مشترک دو مجلس نمایندگان و سنا رسما اعلام خواهد شد که چه کسانی رئیسجمهوری و معاون بعدی او خواهند بود.
تنش بزرگ
همانگونه که پیشبینی میشد، جامعه بهشدت دو قطبیشده آمریکا در انتظار تنش بزرگ پس از انتخابات قرار دارد و دراینبین، تحریکهای شخص ترامپ و اعضای نزدیک به او در شعلهورساختن این آتش بیتأثیر نیستند. این تحریکهای کلامی باعث شد از همان شامگاه سهشنبه و پایانیافتن انتخابات، شهرهایی مانند نیویورک، واشنگتن دیسی، فیلادلفیا و پورتلند شاهد برگزاری راهپیماییهایی در حمایت از تداوم شمارش آرا تا آخرین برگه رأی باشند و در برخی از شهرها و ایالتها مانند دیترویت و میشیگان افرادی به محل شمارش آرا هجوم بردند که خواستار متوقفشدن شمارش بودند.
برابری در سنا
در میان این هیاهوی انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده، اتفاق سیاسی دیگری در حال وقوع است كه نمیتوان اهمیت آن را نادیده گرفت؛ برابری دموكراتها و جمهوریخواهان در سنا (تا لحظه تنظیم گزارش) است. تاكنون هر دو حزب 48 كرسی را به خود اختصاص دادهاند و اگر جو بایدن پیروز شود، طبق قانون معاون او «كامالا هریس» یك كرسی سنا را به خود اختصاص خواهد داد و در نهایت هر حزبی که ۵۱ کرسی را از آن خود کند، اکثریت را در مجلس علیای کنگره خواهد داشت. پیش از این دموکراتها در مجلس نمایندگان پیش بودند اما اکثریت در سنا در اختیار جمهوریخواهان بود. از سوی دیگر نتایج انتخابات کنگره نشان میدهد که دموکراتها در مجلس نمایندگان تاکنون ۲۰۸ کرسی به دست آوردهاند و ۱۹۳ کرسی هم در اختیار جمهوریخواهان است. در این مجلس کنگره هر حزبی که ۲۱۸ کرسی را به دست آورد دارای اکثریت خواهد بود.
چالشي به نام ترمیم زخمهای دموکراسی آمریکایی
آسیبهای واردشده به نهادهای سیاسی آمریکا، عمیقتر از ضرباتی است که ترامپ به آنها وارد کرده است
نظرسنجیها باز هم مانند سال 2016 نتوانستند بهدرستی افکارسنجی کنند و در حالی که اغلب آنها پیشبینی میکردند که جو بایدن دموکرات خواهد توانست با حدود هفت تا 10 درصد برتری، دونالد ترامپ، رقیب خود و رئیسجمهور فعلی آمریکا را شکست دهد، اما رقابت به اندازهای نزدیک بود که برای تعیین پیروز انتخابات کار به وقت اضافه کشیده شد و تنها چندده هزار رأی میتواند سرنوشت انتخابات سوم نوامبر را تغییر دهد. این رقابت به اندازهای فشرده و نزدیک بود که ترامپ هنوز حاضر به پذیرش شکست نشده و تهدید میكند که تخلف دموکراتها در چند ایالت از جمله جورجیا، پنسیلوانیا و آریزونا وضعیت را تغییر داده و کار را به دیوان عالی خواهد کشاند.
در انتخابات کنگره نیز جمهوریخواهان فراتر از برآورد نظرسنجیها عمل کردند. انتظار میرفت دموکراتها بهراحتی اکثریت را در سنا از جمهوریخواهان پس بگیرند و در مجلس نمایندگان نیز با اقتدار بیشتر و افزودن بر تعداد کرسیهای خود، اکثریت را حفظ کنند؛ اما اینگونه نشد. در انتخابات سنا هر دو حزب تاکنون 48 کرسی به دست آوردهاند و احتمالا تکلیف یک کرسی هم در دور دوم انتخابات ایالت جورجیا مشخص خواهد شد. در مجلس نمایندگان نیز با وجود اینکه حزب دموکرات حداقل 226 کرسی به دست آورد، جمهوریخواهان با کسب شش کرسی دیگر، اختلاف را با رقبای خود کاهش دادند.
این نتایج نشان میدهد حتی در صورت ورود جو بایدن به کاخ سفید، دولت او کار بسیار دشواری در برابر کنگره جدید و پیشبرد برنامههای خود در حوزه بهداشت، تغییرات اقلیمی و مهاجرت خواهد داشت.
مهمتر از چالشهای پیشرو، آسیبی است که در این سالها به دموکراسی آمریکایی وارد شده و صرفنظر از اینکه کدام نامزد رسما پیروز انتخابات ریاستجمهوری شود، فضای دوقطبی در جامعه آمریکا و زخمهای واردشده به دموکراسی آمریکا بهزودی احیا نخواهد شد.
به عقیده تحلیلگران علوم سیاسی، دموکراسی آمریکا در یک دهه گذشته و بهویژه چهار سال اخیر، روندی نزولی داشته و این سیر نزولی، در تشدید دوقطبی میان سیاستمداران و جامعه آمریکا و افزایش تبعیض نژادی ریشه دارد. این روند هم قبل از انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور در سال 2016 آغاز شد.
ترامپ فراتر از 44 رئیسجمهور قبلی آمریکا، به هنجارها و ارزشهای آمریکایی و نهادهای مدافع دموکراسی آسیب رسانده است. اصرار او برای اعتباربخشیدن به اطلاعات دروغ و بیاساس، حملات بیوقفه به رسانهها، دادگاهها و مخالفان سیاسی، تلاشهای او برای استفاده شخصی از موقعیت سیاسی، دستگاههای اطلاعاتی و قوانین فدرال و همچنین حمایت او از گروههای راستگرای افراطی، هیچ مشابهتی با رؤسای جمهور قبلی ایالت متحده ندارد.
نتیجه نهایی و رسمی انتخابات هرچه باشد، واقعیتی تکاندهنده را نمیتوان کتمان کرد؛ بخش زیادی از ایالات متحده و جهان از این واقعیت متحیر خواهند شد که یک پوپولیست و حامی دیکتاتورها پس از جو بایدن بیشترین رأی را در تاریخ انتخابات ریاستجمهوری آمریکا کسب کرده است. دانشمندان علوم سیاسی، تحلیلگران و دیپلماتهای خارجی سالها باید تلاش کنند تا توضیح دهند که چگونه ترامپ با وجود بدترین عملکرد در مدیریت همهگیری کرونا در میان کشورهای دموکرات و پیشرفته و در رقابت با میانهروترین و غیرقطبیترین رقیب قابل تصور، در آرای مردمی تنها حدود سه درصد کمتر از بایدن رأی آورد و در بدترین حالت فاصله زیادی با کسب میزان لازم از آرای الکترال برای پیروزی در انتخابات نداشت.
رفتارهای ترامپ در مبارزات انتخاباتی بهویژه برای دموکراسی آمریکایی آسیبزا بود؛ از جمله تلاشهای قبل از انتخابات برای سرکوب مخالفان و تکرار ادعاها درباره کلاهبرداری در صندوقهای رأیگیری از طریق آرای پستی.
بااینحال این رفتار کاملا قابل پیشبینی بود. رئیسجمهور آمریکا شب انتخابات باز هم ادعای خود را تکرار کرد و گفت «یک کلاهبرداری بزرگ علیه ملت ما» در جریان است. چنین اظهاراتی باعث افت محبوبیت او در نظرسنجیها شد. ترامپ در حالی که اختلاف آرا در میشیگان بسیار کم بود، ادعا کرد در این ایالت هم مانند چند ایالت کلیدی دیگر پیروز شده است. ترامپ در حالی که هنوز شمارش آرا ادامه داشت، بهصراحت گفت «ما در این انتخابات پیروز شدیم» و وعده داد که نتیجه را در دادگاه عالی ایالات متحده به چالش بکشد. چنین اظهاراتی را «دانا پرینو»، مفسر فاکسنیوز و متحد دیرین ترامپ، «عمیقا غیرمسئولانه» توصیف و محکوم کرد. کریس کریستی، فرماندار سابق نیوجرسی و دوست دیگر ترامپ نیز نسبت به این رفتار که باعث بیاعتمادی به روند انتخابات و افزایش خشونت میشود، معترض شد.
توجیه توسل به خشونت
نظرسنجیهای قبل از انتخابات نشان داد تعداد رو به افزایشی از دموکراتها و جمهوریخواهان فکر میکنند استفاده از خشونت برای پیشبرد اهداف خود یا اعتراض به نتیجه انتخابات، حداقل «کمی توجیه» دارد. بر این اساس، بین 15 تا 20 درصد از رأیدهندگان کاملا لیبرال و کاملا محافظهکار هم فکر میکنند که توسل به «میزان زیادی از خشونت» توجیه دارد. در چنین جوی، رئیسجمهور آمریکا در تلاش برای مشروعیتبخشیدن به خود حتی در صورت شکست در انتخابات، عملا با آتش بازی میکند.
هیچ دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم در صورت پیروزی در دوره دوم ترامپ، چنین جو مسموم و دوقطبیای تلطیف شود؛ اما در آن سو هم نباید انتظار داشت پیروزی بایدن به خودی خود زخمهای عمیقی را که در سالهای اخیر بر پیکر دموکراسی آمریکا وارد شده، التیام بخشد.
در یک سیستم دوحزبی، هر دو حزب باید تلاش کنند تا دوقطبی سیاسی را کاهش و هنجارهای دموکراتیک را ترمیم کنند.
با افزایش اقدامات برای تغییر قوانین به سود خود، سرکوب اقلیت نژادی و اعمال نفوذ بر دادگاهها، حزب جمهوریخواه به تدریج این هنجارها را خدشهدار کرد و در چهار سال گذشته آنها در نتیجه «تسخیر خصمانه» این حزب از سوی ترامپ، نتوانستند این روند را اصلاح کنند و کار به جایی رسید که جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ، حزب جمهوریخواه را متهم به خالیکردن پشت ترامپ کرد.
یک نتیجه ناخوشایند انتخابات 2020 این است که به دلیل اینکه جمهوریخواهان فراتر از حد انتظار عمل کردهاند (رقابت نزدیک برای کسب اکثریت در سنا، کسب چند کرسی دیگر در مجلس نمایندگان و رقابت نزدیک برای ریاستجمهوری با وجود عملکرد منفی ترامپ در بحران کرونا)، این حزب احتمالا برای مدتی تحت طلسم پوپولیسم غیرلیبرال ترامپ باقی خواهد ماند.
بسیار دشوار است که بتوان تشبیهاتی میان وضعیت فعلی آمریکا با انحطاط دیگر دموکراسیها پیدا کرد؛ زیرا هیچ لیبرالدموکراسی ثروتمند و بالغ دیگری در مقیاس ایالات متحده دچار فروپاشی نهادی نشده است؛ اما نشانههای گسترده فروپاشی سیاسی برای محققان کاملا آشنا و هشداردهنده است. فضای دوقطبی در حال رشد، بیاعتمادی و عدم تحمل میان دو حزب اصلی، گرایش روزافزون برای تعیین وابستگیهای حزبی بهعنوان شاخصه هویتی، درهمتنیدگی وابستگیهای حزبی با هویتهای نژادی، قومی یا مذهبی و ناتوانی در حل اختلافهای حزبی که نتیجه آن میتواند عدم حل چالشهای مؤثر ملی باشد از نشانههایی است که میتواند فروپاشی سیاسی را رقم بزند.
محققان دموکراسی میدانند که چنین روندهایی در گذشته به چه سرنوشتی منتهی شدهاند؛ فروپاشی دموکراتیک اروپا در فاصله دو جنگ جهانی، آمریکای لاتین پس از جنگ جهانی دوم و اخیرا هم ظهور پوپولیستهای اقتدارگرا در کشورهایی مانند ونزوئلا و ترکیه. البته ایالات متحده در چنین انحطاط دموکراتیکی تنها نیست؛ دموکراسیهای دیرینهای مانند هند و حتی لیبرالهایی مانند اسرائیل نیز با بیماریهای مشابه دستوپنجه نرم میکنند.