چلونگرطبق تایید سازمان بهداشت جهانی بیماری کووید 19 به مرحله پاندمی (دنیاگیری) رسیده و اکنون تمامی کشورهای جهان با بیش از 2/1 میلیون مبتلا و 65 هزار مرگ درگیر این بیماری هستند. از دو ماه پیش همزمان با نااطمینانی و بحران نقدینگی در بازارها، آشفتگی آغاز شد و از 19 فوریه تا 20 مارس 2020 بورس های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان بیش از 30% افت کردند. در همین مدت، 4 بار مکانیزم فیوز در بورس های آمریکا فعال شد و جهت جلوگیری از سقوط بیش از 7% معاملات برای 15 دقیقه معلق شدند، اتفاقی که طی دهه ها کم سابقه بود.

شمار افراد درخواست کننده بیمه بیکاری در آمریکا، طی دو هفته منتهی به 9 فروردین به رقم بی سابقه 10 میلیون نفر با نرخ 13% رسیده و پیش بینی می شود اگر همین روند ادامه داشته باشد تا تابستان نرخ بیکاری به 33% با 50 میلیون نفر بیکار می رسد، یعنی بسیار بالاتر از بحران بزرگ دهه30 که 25% بود.

PMI  (شاخص مدیران خرید) در کشورهای صنعتی به جز چین حکایت از اول، سقوط تقاضا و دوم، افول قیمت ها دارد و این کاهش در صنعت خدمات بسیار بیشتر از سایر صنایع بوده و طبیعتا نرخ بیکاری در صنعت خدمات نیز بسیار بیشتر از سایر صنایع می باشد.PMI  در امریکا ماه مارس 1.5% افت کرد و به رقم 49.5% رسید، PMI   منطقه یورو هم با افت 4.4% به 44.8% رسید، در آلمان لوکوموتیو اتحادیه اروپا شاخص با افت 2.3% به 45.7% رسیده.

اما اوضاع در چین متفاوت است چراکه توانسته ویروس کرونا را کنترل کند و هفته های اخیر تعداد بسیار ناچیزی به شمار مبتلایان جدیدش افزوده شده؛ بر همین اساس PMI   بخش تولیدی در ماه مارس با رشد 17 درصدی نسبت به ماه فوریه 52% رسید و PMI   بخش غیرتولیدی نیز از 30% فوریه به 52% در مارس رسید. اما با این حال همچنان تقاضا داخلی چین و تقاضای صادراتی از چین بسیار ضعیف است و اوضاع همانند مواقع رکودی می باشد. اکنون به توصیه دولت های امریکایی و اروپایی بیش از 90% مردم در این کشورها خانه نشین شده اند و در مجموع 4 میلیارد نفر اکنون درسراسرجهان قرنطینه خانگی هستند.

وضعیت پاندمی

در امریکا و اروپا

وضعیت پاندمی ویروس کرونا در امریکا، اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و انگلیس بسیار بحرانی می باشد به نحوی که بیش از 90% مبتلایان جهان در این 5 کشور می باشد و تخمین زده می شود تاکنون به ناچار بیش از 15% بودجه سالانه خود را در بخش بهداشت و درمان صرف کرده باشند و این رقم در حال افزایش است.

از اول  دسامبر 2019 و با شدت گرفتن جنگ نفتی روسیه ، عربستان و آمریکا تا اول مارس 2020 قیمت نفت 65% افت داشت و به 20 دلار رسید. آخرین بار در سال 1999 نفت به 20 دلار در هر بشکه رسیده بود و پس از آن طی 21 سال گذشته هیچ گاه به این میزان افت نکرده بود. در حال حاضر بحران نقدینگی تبدیل به بحران مالی شده و بعد از بحران مالی، بحران اقتصادی ظهور خواهد کرد. به همین جهت همه دولت ها در تلاشند از ظهور بحران در اقتصادها جلوگیری کنند:

در 15 مارس فدرال رزرو نرخ بهره را به صفر کاهش داد، پس از آنکه این اقدام نتوانسته از افت و آشفتگی بورس ها جلوگیری کند، فدرال رزرو طرح (QE) 700 میلیارد دلاری اجرا کرد. آن هم از شدت آشفتگی کم نکرد و در 23 مارس بزرگترین لایحه محرک اقتصادی تاریخ با 2 تریلیون دلار به تصویب رسید.

بانک مرکزی چین در سه ماه گذشته سه بار به صندوق های سرمایه گذاری کمک کرده، در بسته های 8000، 5500، 4000 میلیارد یوانی، از طرف دیگر 1 تریلیون یوان در عملیات بازار باز سرمایه گذاری کرده و چند تریلیون یوان نیز با نرخ بهره پایین جهت اختصاص به صاحبان کسب و کار تخصیص داده است. بانک مرکزی اروپا در 12مارس برنامه خرید دارایی ها با 120 میلیارد یورو را اجرا کرد و پس از یک هفته 750 میلیارد یورو به آن طرح افزود. انگلیس در 17 مارس خبر از یک برنامه 330 میلیارد پوندی داد که 20 میلیارد پوند آن برای حمایت از مشاغل خرد بود و آلمان نیز در 23 مارس بسته 1.2 تریلیون یورویی مصوب کرد.

با درک آنچه در شرایط فعلی روی داده، می توان

نتیجه گرفت، رکود شدیدی درکوتاه مدت خواهیم داشت

 

اگر بخواهیم تاثیر پاندمی ویروس کرونا و شوک کاهش قیمت نفت را بر اقتصاد و احتمال ایجاد رکود اقتصادی را تحلیل کنیم باید آسیب پذیری ذاتی سیستم اقتصادی مالی را آنالیز کنیم. در بین اقتصاددانان دو دیدگاه وجود دارد: یکی آنکه اکنون پس از گذشت دهه ها و کسب تجربه از بحران های اقتصادی، اصول اقتصاد بخصوص در کشورهای پیشرفته بسیار پایدارتر شده و سرمایه و نقدینگی در سیستم بانکی خوب است. اگر این دیدگاه درست باشد، بحران و رکود اقتصادی بزرگی نخواهیم داشت. برنانکه رئیس پیشین فدرال رزرو اخیرا در مصاحبه ای اعلام کرده: من فکر می کنم سلامت عمومی مهم ترین موضوع است. اگر سلامت عمومی را تامین کنیم راه حل مشکلات اقتصادی را می دانیم، سیاست پولی و مالی کار خود را انجام می دهند و ما با رکودی به بزرگی رکود دهه 30 مواجه نخواهیم شد.

گروه دیگر از اقتصاددانان نگران انتقال بحران مالی به اقتصاد و ظهور بحران اقتصادی هستند. در حال حاضر شاخص بورسها، نرخ بیکاری و قیمت کامودیتی ها، همگی نشان از ظهور مشکل در اقتصاد می دهند. این دسته از اقتصاددانان با بررسی بحران اقتصادی دهه 30 روند امروز را با دوران پیش از آن بحران مطابق می دانند. بر این اساس می گویند پیش از بحران 1929 بازار سهام دوران رونق طولانی مدتی داشت که در زمان حال نیز از بحران اقتصادی 2008 تا 2020 بازار 11 سال رشد مداوم داشته که منجر به تشکیل حباب شده، کاهش نرخ بهره و مداخلات پی در پی فدرال رزرو در بازار و افزایش نرخ بیکاری همگی شبیه به دوران پیش از بحران اقتصادی دهه 30 هستند.

چه پیش خواهد آمد؟

اکنون ما در مرحله نبرد انسان با ویروس هستیم و همه مردم جهان تاثیر و هزینه های این نبرد را در زندگی های خود در حال مشاهده هستند.

سرنوشت آینده بشر به سیاست های کلان و هماهنگی کشورها بستگی دارد. در چند سال گذشته سیاست های پوپولیستی و عوام فریبانه در آمریکا و برخی دیگر کشورها منجر به عقب راندن جهانی شدن و همبستگی در کشورها شده و بسیاری از پیمان های تجاری بین کشورها از بین رفته، حال باید ببینیم همبستگی شکننده جهانی در مقابله با ویروس کرونا چطور عمل می کند. به گفته برنانکه( هیچ چیز کار نخواهد کرد، اقدامات فدرال رزرو و اقدامات مالی هیچ کدام کمکی نخواهند کرد تا آنکه اول سلامت عمومی تامین شود و مسئله ویروس کرونا حل گردد.

در واقع اوضاع کنونی برخلاف بحران مالی که مشکلات در سیستم بانکی اقتصاد را آلوده می سازد، این بار مشکل ویروس کروناست که سیستم بانکی را آلوده ساخته و مشکل حال حاضر ناشی از ترس و احساس وحشت در جوامع است، چیزی شبیه به یک طوفان عظیم یا یک زلزله بزرگ) به نظر می رسد آشفتگی مالی و رکود اقتصادی در نیمه اول سال 2020 حتمی است و آنچه حائز اهمیت است زمان و کنترل پاندمی ویروس کرونا و تاثیر اقتصادی آن بر نیمه دوم سال 2020 می باشد.

درک ما از اقتصاد بر اساس آموخته های گذشته و درس هایی است که در بحران ها آموخته ایم، پس بر اساس درک خود عمل می کنیم و پاسخ می دهیم؛ اما اقتصاد ممکن است مطابق درک ما عمل نکند و یک (قوی سیاه) باشد اما آن عملکرد به خودی خود برای اقتصاد طبیعی است! بنابرین با درک اکنون می توان نتیجه گرفت رکود شدیدی خواهیم داشت؛ اما کوتاه مدت.

وضعیت اقتصادی ایران

در ماه های آینده

بدلیل ارتباط محدود اقتصاد ایران با بازارهای دنیا تاثیر آشفتگی و بحران مالی بوجود آمده بسیار کمتر از کشورهای با اقتصاد باز خواهد بود اما از طریق صادرات و واردات با بازارهای جهانی در ارتباط هستیم و از طرف دیگر تا همینجا همه گیری ویروس کرونا باعث بیماری 55 هزار نفر و مرگ 3400 نفر شده، تعطیلی سراسری در کل کشور و صرف  20 درصد بودجه سال 1399 جهت مقابله با ویروس کرونا شده است. از طرف دیگرکاهش، بهای نفت و محصولات پتروشیمی در کنار محدودیت های فروش به جهت تحریم ها درآمدهای نفتی کشور را به شدت کاهش داده، همزمان ، رکود اقتصادی در جهان و کاهش رشد اقتصادی دیگر کشورها قیمت مواد معدنی و صنعتی را بشدت کاهش داده که این موضوع کاهش درآمدهای ارزی دولت را تشدید می کند.

بر اساس گفته سازمان برنامه و بودجه 40% از منابع عمومی کشور در سال 1399 درآمدهای مالیاتی است که با وجود تعطیلی های گسترده طی هفته های اخیر و کندی اقتصاد بعید به نظر می رسد انتظار دولت در بخش مالیات ستانی محقق گردد.

در همه جای دنیا بخش خدمات بیشترین آسیب را از ویروس کرونا دیده اند، در ایران %45 از GDP   متعلق به این بخش  است و 50% جمعیت شاغل کشور نیز در بخش خدمات فعالیت می کنند. یعنی 12.2 میلیون نفر، با در نظر گرفتن اعتبار 5 هزار میلیارد تومانی دولت به صندوق بیمه بیکاری برای حمایت از کارگران بیکار شده و تعمیم نرخ بیکاری 10% سایر کشورها در نتیجه پاندمی ویروس کرونا، 500 هزار بیکار جدید خواهیم داشت. همزمان با بحران مالی 2008 بسیاری از کارشناسان کشور عنوان می کردند بدلیل عدم تعامل با بازار های جهان ما از بحران مصون خواهیم ماند اما در پاییز 1387 این اشتباه مشخص شد و بازارهای کشور دومینویی یکی پس از دیگری دچار بحران شدند.

در اینجا با بررسی آن اتفاقات و تعمیم به شرایط کنونی سعی می کنیم ماه های آینده را پیش بینی کنیم اما همانطور که قبلا نیز ذکر شد اقتصاد بر اساس طبیعت خود عمل خواهد کرد و ممکن است آینده برخلاف درک ما یک (قو سیاه ) باشد.

تاثیر بحران مالی جهان

بر بورس کشور

افت 30% در بورس های معتبر جهان در فاصله 19 فوریه تا 20 مارس 2020 عددی نیست که بشود به سادگی از آن گذشت و قابل تعمیم به بورس اوراق بهادار تهران نباشد. تاثیر پذیری بازار مالی در کشورهایی که تعامل با بقیه بازارهای جهان ندارند متفاوت است و با وفقه چند ماهه اتفاق می افتد. آشفتگی بازار های مالی جهان، افت شدید تقاضا و تولید، کاهش قیمت جهانی بسیاری از کالاها بخصوص محصولات فلزی، پتروشیمی و معدنی که عمده تولیدکنندگان آن در بورس هستند خبر از کاهش تقاضا در بازارهای داخلی و خارجی، کاهش فروش، کاهش قیمت و کاهش سودآوری برای آنها دارد.

در ابتدای سال 1387 و همزمان با بحران مالی 2008 در سایر کشورها که همراه با کاهش شاخص ها در بورس بود، بورس تهران به رشد خود ادامه می داد و رکوردهای جدیدی می زد اما درست شش ماه بعد از شروع بحران در سایز کشورها، شاخص بورس تهران نزولی شد و از 14 هزار واحد در اردیبهشت 87 به 8500 واحد در آبان 87 سقوط کرد و به اعداد و ارقام 5 سال قبل خود رسید. در آن زمان مشکل بزرگ دیگر کاهش حجم معاملات بود که با افت شاخص معاملات به حداقل رسید و رکود بازار تشدید شد. بحران مالی با بحران نقدینگی آغاز می شود و منجر به کاهش فعالیت های اقتصادی، کاهش در قیمت ها، کاهش سود شرکت ها و گاه زیان دهی و حتی ورشکستگی می شود.

بورس تهران در ابتدای بحران مالی 2008 از سایر بورس ها هیچ تاثیری نگرفت اما به تدریج و با آشکار شدن ابعاد بحران و رسیدن موج اتفاقات به اقتصاد کشور، بورس تهران نیز با افت شدید مواجه شد. هم اکنون هم به نظر می رسد بحران مالی با یک تاخیر سه تا شش ماهه بازار سرمایه کشور را متاثر کند.

تاثیر بحران مالی جهان

بر کسب و کار در کشور

بحران مالی جهان، کاهش عرضه، کاهش تقاضا، رشد بیکاری در جهان، کاهش قیمت نفت و محصولات مشتقه، کاهش قیمت فلزات، کاهش قیمت محصولات کشاورزی و دامی، محدودیت های صادرات و واردات و بسته شدن برخی مرزها از ترس ویروس کرونا، کند شدن و افزایش هزینه حمل و نقل و کسری بودجه دولت همگی خبر از تهدیدها و فرصت هایی است که طی ماه های آینده برای صاحبان کسب و کار بوجود خواهد آمد.

کاهش قیمت جهانی اکثر مواد اولیه و ترس جوامع از ویروس کرونا و کاهش فعالیت های اقتصادی خبر از رکود و مشکل نقدینگی در تمام جهان می دهد که صاحبان کسب و کار در کشور ما نیز از این آسیب در امان نخواهند ماند. بدلیل محدودیت های اعمال شده ناشی از فاصله گذاری اجتماعی در تمام جهان در طرف عرضه با مشکل تولید و کمبود کالا مواجه شده ایم، درسمت تقاضا نیز با کاهش شدید تقاضا مواجه هستیم و به طور کلی نظام عرضه و تقاضا در کل دنیا مختل شده اما کاهش تقاضا بسیار بیشتر از کاهش در عرضه بوده و بدلیل آنکه تولید کنندگان با مشکل فروش مواجه گشته اند و از طرف دیگر کاهش تقاضا و کاهش قیمت مواد اولیه تولید منجر به کاهش قیمت در محصولات تولیدی شده، تولید کنندگان و صاحبان کالا را یا مجور به عدم فروش و نگهداری کالا در انبار ها می کند که این امر ریسک های زیادی همچون خرابی کالا و کاهش قیمت بیشتر در آینده دارد و یا مجبور خواهد شد کالای خود را با سود پایین و یا حتی با ضرر به فروش برسانند. از طرف دیگر کاهش قیمت مواد اولیه ممکن است برای تولید کنندگان فرصتی باشد جهت افزایش سود و فروش بیشتر با قیمت های پایین تر اما این موضوع به مدیریت موجودی مواد اولیه گران از سنوات پیشین و جایگزینی آن با مواد اولیه ارزان تر دارد. همچنین جریان نقدینگی نیز بسیار حائز اهمیت است چرا که در صورت بروز بحران نقدینگی در کشور، فروش و ادامه فعالیت کسب و کارها تنها با هوشمندی امکان پذیر خواهد بود. صادر کنندگان و واردکنندگان نیز ماه های آینده با چالش های زیادی مواجه خواهند بود.

کاهش قیمت کالاها در سطح جهان قیمت محصولات صادراتی را بر حسب دلار کاهش خواهد داد اما از طرف دیگر بدلیل افزایش نرخ دلار در مقابل ریال، شاید در نگاه اول اوضاع صادرکننده خوب به نظر برسد اما این افزایش نرخ دلار جبران کاهش قیمت جهانی را نخواهد کرد و صادرات بتدریج کاهش می یاد. از طرف دیگر بدلیل کاهش درآمدهای ارزی، واردات بیش از سال گذشته با محدودیت مواجه خواهد شد.

به نظر می رسد رکود اقتصادی در پیش داشته باشیم که ناشی از کاهش تقاضا در داخل و در محصولات صادراتی کشور خواهد بود و حفظ کسب و کارها نیازمند هوشمندی، دقت و خلاقیت است. در این نوشته سعی کردیم با واقع بینی شرایط را تحلیل کنیم چرا که بدبینی و یا خوش بینی غیرواقعی ممکن است صدمات جبران ناپذیری وارد کند. به آینده و روشنی فردا اعتماد داشته باشیم . امیدوارانه حرکت کنیم و لحظه ای امیدمان را از دست ندهیم، حتی اگر این روزها اندوه و دلواپسی از فردا، شما را فرا گرفته اعتماد به وعده الهی فراموشمان نشود. با دشواری آسانی است، آری ، با دشواری آسانی است.