متیو کرونیگ: هفته گذشته در نهایت دونالد ترامپ از کاخ سفید خارج شد و شاهد انتقال قدرت به جو بایدن بودیم.
اما اشفورد: من مراسم تحلیف را تماشا کردم، البته نه حضوری. دفتر ما در واشنگتندیسی جزء دفاتری بود که به دلیل همهگیری تعطیل نشده بود، اما به دلیل آشوب اخیر و لزوم برقراری تدابیر امنیتی، پشت حصارهای متعدد امنیتی قرار داشت. متأسفانه این انتقال قدرت مسالمتآمیز نبود، اما سرانجام مراسم تحلیفی کوچک و متناسب با وضعیت همهگیری برگزار کردیم و اکنون میتوانیم شاهد شروع کار دولت بایدن باشیم. باید اعتراف کنم این انتقال قدرت یک تسکین واقعی بود. دیگر نیمهشب با نگرانی بیدار نمیشویم تا شاهد ایجاد بحران دیگری در سیاست خارجی از سوی دونالد ترامپ باشیم. اکنون با اطمینان میتوانم سخنان بایدن و مشاورانش را بخوانم و نسبت به ایجاد هر بحران تازهای در سیاست خارجی آگاهی و آمادگی قبلی داشته باشم.
کرونیگ: من هم اطمینان دارم که میتوانیم از جو بایدن انتظار سازگاری بیشتری بین حرف و عمل داشته باشیم. دولت ترامپ در آخرین ساعات حضور خود در کاخ سفید، آخرین هدیه را هم برای تیم بایدن گذاشت و رفت. مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت ترامپ، در آخرین گام و در اقدامی مهم، اقدامات چین علیه اویغورها در استان سینکیانگ را نسلکشی و جنایت علیه بشریت اعلام کرد. البته این تصمیم درستی بود، اما خیلی دیر انجام شد.
اشفورد: دقیقا سؤال بزرگ و مهم نیز همین است که چرا در آخرین ساعات دولت این تصمیم اعلام شد؟ کاملا واضح است که چین در تلاش است تا یک اقلیت را از بین ببرد؛ حتی اگر این کار از طریق همسانسازی اجباری انجام شود و نه کشتار واقعی. بنابراین اطلاق عبارت نسلکشی ممکن است انتخاب درستی باشد، اما چرا در این چهار سال دولت ترامپ چنین کاری نکرد؟ به هر حال، آنها ادعا میکنند در همه زمینهها با حکومت چین بسیار سختگیرانه رفتار کرده بودند.
کرونیگ: درست است. قطعا نسلکشی چین در سینکیانگ به اندازه کشتارها در رواندا سریع و وحشیانه نیست، اما این برنامه نابودی روشمند و تدریجی که از سوی حکومت چین اجرا میشود، از جهاتی رعبآورتر و شرورانهتر است.
اشفورد: حق با شماست. ما درباره نادرستبودن آنچه در سینکیانگ رقم میخورد، اتفاقنظر داریم، اما جایی که ممکن است با هم اختلافنظر داشته باشیم، این است که در این مورد چه باید کرد. جای تأسف است، اما واشنگتن برای جلوگیری از این کار اقدام چندانی نمیتواند انجام دهد و ممکن است اطلاق نسلکشی به اقدامات حکومت چین در سینکیانگ، دست دولت ایالات متحده را در جای دیگری ببندد. دولت ترامپ نهتنها در این مورد، بلکه در بسیاری از موارد و در هفتههای آخر خود اقداماتی را انجام داد تا فقط کار را برای دولت بایدن دشوارتر کند.
کرونیگ: ایالات متحده قبلا اقداماتی را انجام داده است؛ از جمله اعمال تحریم علیه مقامهای چینی که در این نسلکشی مشارکت دارند. من فکر میکنم این امیدواری وجود داشت که صدور این بیانیه از سوی وزیر خارجه آمریکا، چشمبستن جهان در برابر این جنایت را دشوارتر کند و باعث ایجاد واکنش بینالمللی گستردهتری علیه چین شود.
اشفورد: اما سؤال اصلی همچنان باقی مانده است؛ چرا دولت ترامپ در آخرین روز چنین کاری کرد؟ به نظر میرسد این یک الگوی گستردهتر باشد. دولت ترامپ در هفتههای آخر خود اقدامات مختلفی را انجام داد تا فقط کار را برای دولت بایدن سختتر کند. قراردادن حوثیهای یمن در فهرست گروههای تروریستی را هم نمیتوان نادیده گرفت.
تروریستدانستن حوثیها حتی اگر اقدامی درست باشد، به دلایل بشردوستانه میتواند مشکلساز شود و پایاندادن به جنگ یمن را دشوارتر از قبل خواهد کرد. دولت ترامپ در روزهای پایانی عمر خود، دولت کوبا را دوباره در فهرست حامیان تروریسم قرار داد و حتی در روابط ایالات متحده و تایوان هم تغییراتی ایجاد کرد. تصور من این است که دولت ترامپ این کارها را تنها با هدف مجبورکردن بایدن به لغو آنها انجام داده تا بعد بتوانند از او به خاطر این کار مورد انتقاد قرار دهند.
کرونیگ: وزارت خارجه دولت ترامپ ادعا کرده علت تخصیص دیرهنگام عبارت «نسلکشی» به اقدامات حکومت چین علیه مسلمانان اویغور، زمانبربودن روند دسترسی وکلا به مدارک و مستندات بوده است. با توجه به شواهد درخور توجه جنایات چین در سینکیانگ، شاید اشاره به زمان مورد نیاز برای اثبات این نسلکشی غیرقابلتصور و بیشتر یک توجیح به نظر برسد، اما با توجه به تعریف نسلکشی در متون حقوق بینالملل، اثبات اینکه قصد حزب کمونیست چین نسلکشی در سینکیانگ بوده است، امری ساده نیست و به زمان نیاز دارد.
اما اگر انگیزه دولت ترامپ از این اقدام این بود که تیم بایدن را دچار دردسر و چالش کند، باید گفت آنها به خواسته خود نرسیدند. آنتونی بلینکن، نامزد سمت وزیر خارجه آمریکا در دولت بایدن، در جلسه استماع کنگره و در پاسخ به سؤال لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه، این اقدام را بدون مکث و تأمل، تأیید کرد و رضایت گراهام از این پاسخ نمایان بود. این موضعگیری تونی بلینکن را بهعنوان نمونهای امیدوارکننده در نظر گرفتم؛ امیدواری از این جهت که دولت بایدن در مقایسه با دولت اوباما، در قبال حکومتهای خودکامه مانند چین و روسیه، آگاهانهتر و مسئولانهتر رفتار کند.
اشفورد: من نگران درستبودن حرف شما هستم و بیشتر از آن نگران هر چیزی هستم که باعث خوشحالی لیندسی گراهام شود. واضح بگویم که پس از تجربه چهار سال قوموخویشپرستی و میداندادن به رفقا از سوی ترامپ، از دیدن بسیاری از نامزدهای خبره و واجد شرایط که به پستهای مرتبط با امنیت ملی منصوب شدهاند، هیجانزدهام. بااینحال، نگرانی من این است که توازن درون دولت بایدن منعکسکننده مباحثات داخلی در حزب دموکرات درباره سیاست خارجی نباشد. برخی منصوبان بایدن بهویژه در حوزه مسائل مرتبط با چین، افرادی حامی سیاست تهاجمی هستند. گنجاندن سامانتا پاور در کابینه، آنهم پس از چالشی که اخیرا در آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده رخ داد، باعث میشود با تردید و مکث بیشتری نظارهگر اقدامات دولت بایدن باشم. پاور در سالهای اخیر یکی از حامیان سرسخت مداخله نظامی بوده و تجربه شکست در لیبی، عراق و دیگر کشورها هم باعث تجدیدنظر او در این دیدگاهها نشده است. تنها یک سال از انتخابات درونحزبی دموکراتها میگذرد و در مباحثات و مناظرههای نامزدهای اولیه این حزب، سیاست مداخله نظامی از سوی تمام نامزدها رد شده بود.
کرونیگ: واقعیت این است که بایدن در انتخابات مقدماتی و انتخابات نهایی پیروز شد، نه سناتور برنی سندرز. بنابراین منطقی است که انتصابهای او در مقایسه با یک رئیسجمهور با دیدگاه چپگرا، تهاجمی و تندرو به نظر برسد.
اشفورد: اشارهای منطقی کردید، اما اگر میتوانستم یک پیشبینی و برآورد سریع داشته باشم، میتوانم بگویم که فکر نمیکنم جناح مترقی و چپگرای حزب دموکرات اجازه دهد بایدن به اندازه آنچه در دولت اوباما انجام دادند، از این مسئله دور شود. انتظار دارم که عقبنشینیهایی را در کنگره بهویژه درباره جنگ با تروریسم، یمن و فروش تسلیحات شاهد باشم. در جلسات تأیید وزرای پیشنهادی بایدن در کنگره، نکته دیگری هم مرکز توجه شما قرار گرفت؟
کرونیگ: من تحت تأثیر آنتونی بلینکن، وزیر پیشنهادی وزارت خارجه و آوریل هاینز، مدیر اطلاعات ملی قرار گرفتم. من این فرصت را داشتم که کمی با بلینکن تعامل داشته باشم. او معمولا باهوشترین فرد در هر مبحث سیاست خارجی محسوب میشود. هاینز نیز یک مقام کاملا شایسته، میانهرو و باتجربه است که وعده داده سیاسیکاری را در نهادهای اطلاعاتی برطرف کند.
اشفورد: من هم تحت تأثیر هاینز قرار گرفتم. او بهروشنی شكنجه را محکوم کرد و پاسخهای خوبی به برخی دیگر از موضوعات مورد توجه ترقیخواهان داد. اگرچه جلسات استماع بیل برنز، نامزد مدیریت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، آغاز نشده، اما از معرفی برنز برای این سمت بسیار خوشحالم. او مرد متفکری است که به دیپلماسی بهجای استفاده از زور اولویت میدهد و میتواند به سیا کمک کند تا در اقداماتی مانند ورود مجدد به توافق هستهای با ایران، نقش اساسی داشته باشد.
کرونیگ: من تا اینجا تنها با جلسات دادرسی ژنرال لوید آستین، برای وزارت دفاع کمی مشکل داشتم. در این تردیدی نیست که آستین به وضوح گزینهای عالی برای ریاست بر پنتاگون است، اما به نظر میرسد معافیتهایی که به افسران بازنشسته نظامی اجازه میداد تا تنها در شرایط «فوقالعاده» برای خدمت در سمت وزیر دفاع نامزد شوند، به یک روال تبدیل شده است (بر اساس قانون، نظامیان آمریکایی میتوانند با گذشت حداقل هفت سال پس از بازنشستگی برای سمت وزیر دفاع نامزد شوند. با توجه به اینکه کمتر از هفت سال از بازنشستگی ژنرال آستین میگذرد، او برای تأیید بهعنوان وزیر دفاع، معافیت ویژه کنگره را دریافت کرد. این معافیت برای شرایط فوقالعاده در نظر گرفته شده، اما در سالهای گذشته بارها در شرایط عادی از آن استفاده شده است).
اشفورد: بله این یک مشکل است و به نظرم این معافیتها هم بهزودی به روالی عادی تبدیل خواهند شد. من از نامزدی آستین برای وزارت دفاع هیجانزده نبودم، اما خوشحالم که او وزیر دفاع آمریکا شد؛ زیرا گمان میکنم یکی از دلایل انتخاب او، سابقه همکاریاش با بایدن در برنامه خروج نظامیان آمریکایی از عراق در دولت اوباما بود. همانطورکه خود بایدن تأکید کرده، او و آستین تعهدی مشترک دارند که به دیپلماتها و کارشناسان توسعه اجازه دهند تا هدایت سیاست خارجی را بر عهده داشته باشند و استفاده از زور، آخرین راه چاره باشد. این تغییری خوشایند است. اگر بایدن به دنبال وزیر دفاعی بود که بتواند با خیال راحت و بدون چالش و مخالفت، اجرای خواستهها و سیاستهایش را به او محول کند، نمیتوانست فردی بهتر از ژنرال آستین پیدا کند. من همچنین به مقاله اخیر مگ گلیفورد درباره آستین اشاره میکنم. او در آن اشاره کرده بود که نامزدی آستین برای جامعه آفریقایی- آمریکاییها و سایر اقلیتهایی که در نهادهای نظامی به آمریکا خدمت میکنند، اهمیت بسیار زیادی دارد. شرمآور است که با طرحکردن سؤالات و تردیدهای نظامی، یک انتخاب تاریخی را زیر سؤال ببریم.
کرونیگ: این جلسات کنگره و فرمانهای اجرائی بایدن همچنین درباره برخی از اولویتها و سیاستهای دولت او آگاهی بیشتری به ما داده است. من از تصمیم بایدن برای ورود مجدد به سازمان بهداشت جهانی حمایت میکنم. ایالات متحده به تأسیس سازمان بهداشت جهانی کمک کرد و لازم است دوباره این کار را بکند. سازمان بهداشت جهانی باید اصلاح شود، اما اگر واشنگتن خود را کنار بکشد، راه را برای نفوذ بیشتر چین بر این سازمان هموار میکند. بازگشت به توافقنامه اقلیمی پاریس هم به تعاملات جهانی ایالات متحده کمک میکند؛ حتی اگر این توافق تأثیر چندانی بر حل بحران تغییرات اقلیمی نداشته باشد. کاهش انتشار گازهای گلخانهای در ایالات متحده سریعتر از چین و اروپا بود، درحالیکه چین و کشورهای اروپایی همچنان عضو این توافقنامه هستند و ایالات متحده از آن خارج شده بود.
اشفورد: بایدن تاکنون دقیقا همان کارهایی را انجام داد که از قبل پیشبینی شده بود؛ ورود مجدد به همه معاهدات و سازمانهایی که ترامپ سعی در ترک آنها داشت. من با شما درباره توافق پاریس و بحث بر سر اثربخشی آن موافقم، اما برخی دیگر از سیاستها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. برای مثال، حدس میزنم شما مخالف تصمیم بایدن برای تمدید پنجساله پیمان استارت با روسیه هستید؟
کرونیگ: بله، فکر میکنم این یک اشتباه بزرگ است. تقریبا تمام سلاحهای هستهای آمریکا با پیمان جدید استارت محدود شدهاند، درحالیكه این محدودیتها تنها حدود نیمی از تسلیحات هستهای روسیه را شامل میشود. در پیمان استارت جدید که بایدن قصد تمدید آن را دارد، دست ایالات متحده بسته شده است، درحالیکه روسیه میتواند همچنان به ساخت سلاحهای هستهای عجیب مانند پهپادهای آبی مسلح به سلاح هستهای و تسلیحات هستهای برای میدان جنگ بپردازد که در این پیمان مرکز توجه قرار نگرفته است.
توافق دوطرفهای میان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات وجود دارد که بر اساس آن واشنگتن باید محدودیتهایی را برای تمام سلاحهای هستهای روسیه ایجاد کند. اگر بایدن این پیمان را تنها برای یک یا دو سال تمدید کند، میتواند فشار را بر روسیه حفظ کند تا درباره محدودیتهای جدید برای سلاحهای دیگر مذاکره کند، اما اگر توافقنامهای برای تمدید مدت پنجساله این پیمان به امضا برسد، دیگر روسیه هیچ انگیزهای برای موافقت با محدودیتهای جدید نخواهد داشت. این ممکن است اولین و آخرین توافق کنترل تسلیحاتی در دوره ریاستجمهوری بایدن باشد.
اشفورد: به نظر میرسد شما همیشه میخواهید با صرف هزینهای نهچندان زیاد، به کاملترینها دست پیدا کنید. بله، معاهدات کنونی کنترل تسلیحات مشکلاتی دارند، از جمله این واقعیت که اکثر آنها بیش از اندازه بر معیارهای کمیتی و عددی تمرکز میکنند و سؤالات و نگرانیهای کیفی مانند سلاحهای عجیبوغریب که شما ذکر کردید، در اولویت قرار نمیگیرند. این معاهدات ناقص هستند، اما این نقص آنها را بدون ارزش و بیاعتبار نمیکند. امضای توافق تمدید پنجساله پیمان استارت به ایالات متحده این امکان را میدهد تا درباره سایر محدودیتهای کنترل تسلیحات با روسیه گفتوگو کند، درحالیکه از منافع معاهده موجود هم بهره میبرد.
کرونیگ: افرادی هستند که مخالف هرگونه کنترل و محدودیت تسلیحاتی هستند، چون اعتقاد دارند ایالات متحده نباید خود را در معامله با یک دشمن غیرقابلاعتماد، محدود کند. در این میان، برخی دیگر هم هستند که فکر میکنند کنترل تسلیحات صرفنظر از شرایط موجود و به خودی خود، یک فضیلت محسوب میشود؛ زیرا نشاندهنده همکاری بین کشورهای متخاصم است.
من در میانه این دو دیدگاه قرار دارم و از کنترل تسلیحات در صورت تناسب با منافع ایالات متحده حمایت میکنم، اما فکر نمیکنم اعطای مزیت کمّی هستهای به روسیه برای نیمدهه آینده، توافق خوبی برای واشنگتن باشد.
اشفورد: هیچکس به آنها چیزی اعطا نمیکند. آنها کشوری با یک حکومت هستند که تولید این سلاحها را انتخاب کرده است. ما باید با جهان همانطورکه هست کنار بیاییم و درباره اینکه دقیقا میخواهیم همه چیز در جهان کامل مدنظر ما چگونه باشد، بحث نکنیم.
این به آن معناست که ایالات متحده باید سعی کند موقعیت خود را در مقابل روسیه -در زمینه کنترل تسلیحات و سایر موارد- بهبود ببخشد و درعینحال از وخیمترشدن رابطه جلوگیری کند.
کرونیگ: آمریکاییها را هم یک دولت نمایندگی میکند. هیچکس تیم بایدن را برای تمدید آنچه به یک توافق یکطرفه تبدیل شده، تحت فشار نگذاشته است. بهبود رابطه فقط مسئولیت ایالات متحده نیست. پوتین دقیقا چه کاری انجام داده تا رابطه دو کشور را بهتر کند؟
اشفورد: من ترجیح میدهم در موقعیتی قرار داشته باشم که برخی توافقنامههای کنترل تسلیحات با تمام کاستیها و نواقص، پابرجا بمانند، اما دوباره زندگی در شرایط غرب وحشی را تجربه نکنم. از این گذشته، فراموش نکنیم که کنترل تسلیحات از کجا ناشی شد؛ ابرقدرتها چنان نگران بحرانهای هستهای پس از برلین و کوبا بودند که در نهایت به این جمعبندی رسیدند که توافق به نفع همه است. من فکر میکنم دولت بایدن بهسادگی از این منطق پیروی میکند تا نتیجه واضح خود را بگیرد.