با اینکه کاخ سفید درباره امارات اصرار داشت مذاکرات تا اعلام نهایی محرمانه باشد و حتی ائتلاف «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل هم در جریان قرار نگرفت اما درباره بحرین دیگر چنین اصراری وجود نداشت. اسرائیل و بحرین بیش از دو دهه است که رابطه پنهانی دارند؛ درحالیكه هیچیک از طرفین روابط دیپلماتیک با هم نداشتند و بیشتر تماسهای آنها از طریق گفتوگوهای پنهانی در پشت صحنه بود. بااینحال مذاکرات منجر به بیانیه مشترک درباره برقراری روابط کامل دیپلماتیک فقط 29 روز به طول انجامید تا بحرین پس از اردن، مصر و امارات، چهارمین کشور جهان عرب باشد که به عادیسازی روابط با اسرائیل میپردازد.
با اینکه امارات شاید نام بزرگتری در جهان عرب باشد اما در سالهای اخیر بحرین هم تلاش کرده نقش پررنگتری در جهان عرب و تحولات منطقه ایفا کند. ایالات متحده اصرار داشت بهجای یک کشور، دو کشور همزمان اعلام عادیسازی رابطه با اسرائیل کنند تا پیامی اثرگذارتر در خاورمیانه داشته باشند اما امارات پیشدستی کرد و یخ رابطه اعراب و اسرائیل را آب کرد. بااینحال بحرین نقشی اساسی در پیشبرد طرح صلح دونالد ترامپ برای خاورمیانه داشت. این کشور سال گذشته میزبان کنفرانس منامه بود که در آن از بخشهای اقتصادی طرح صلح ترامپ رونمایی شد.
موقعیت عربستان
این پادشاهی کوچک در خلیج فارس از حدود یک دهه پیش و پس از رویآوردن به عربستان برای نجات از ناآرامیهای بهار عربی، استقلال خود را تا حد زیادی از دست داد؛ بنابراین تصمیم این کشور برای عادیسازی رابطه با اسرائیل مهمترین سرنخی است که نشان میدهد عربستان سعودی اثرگذارترین قدرت سیاسی جهان عرب قصد حرکت در همین مسیر را دارد، البته با مقیاس زمانی آهستهتر.
پس از ناآرامیهای بهار عربی در بحرین، حاکمان بحرین از نیروهای نظامی عربستان برای سرکوب مخالفان کمک گرفتند و امروز بحرین در سراسر منطقه بهعنوان کشوری وابسته به دربار سلطنتی عربستان در نظر گرفته میشود. از طرف دیگر، حاکمان بحرین که میزبان یک پایگاه بزرگ دریایی آمریکا در خلیج فارس هستند، در دو دهه رابطه پنهانی خود با اسرائیل در حقیقت بیصدا فریاد میزدند که خواهان روابط نزدیکتر با اسرائیل هستند.
«برنارد هیکل»، استاد مطالعات عربستان در دانشگاه پرینستون به نیویورکتایمز میگوید: «بحرین در صورت مخالفت ریاض هرگز نمیتوانست این گام را بردارد. نشانههایی آشکار وجود دارد که عربستان سعودی هم در همان مسیر حرکت میکند. عربستان سعودی بدون شک جایزه نهایی تلاش چندینساله اسرائیل برای به رسمیت شناختهشدن از سوی کشورهای عربی اطراف خود است. این پادشاهی با ذخایر گسترده نفتی و اماکن زیارتی اسلامی، بانفوذترین کشور جهان عرب است».
تصمیم اخیر بحرین ضربه دیگری هم به فلسطینیانی خواهد بود که همچنان به مبارزه با اسرائیل میپردازند. «خالد الگندی» عضو ارشد مؤسسه خاورمیانه و مشاور پیشین رهبران فلسطینی گفت: «در 75 سال گذشته، عربستان سعودی مهمترین حامی فلسطینیها در میان کشورهای عربی بوده است. این حمایت به آغاز اتحاد سعودی و آمریکایی در جنگ جهانی دوم برمیگردد و در سالهای اخیر سعودیها بارها از درخواستهای کشورهای عربی برای جلوگیری از روابط دیپلماتیک با اسرائیل حمایت کردهاند، مگر اینکه کشور مستقل فلسطینی را در امتداد مرزهای تاریخی بپذیرد، چشماندازی که تحقق آن بسیار بعید به نظر میرسد. حال اگر سعودیها بدون دریافت هیچ امتیاز معناداری برای فلسطینیها به سمت عادیشدن رابطه خود با اسرائیل پیش بروند، پس میتوان با اطمینان فرض کرد که هیچ انگیزهای برای حرکت اسرائیل به سمت راهحل تشكیل دو دولت یا پایاندادن به اشغال وجود نخواهد داشت، چراکه دیگر هیچ اهرم فشاری وجود نخواهد داشت و همه رابطهای عادی با اسرائیل برقرار کردهاند».
پیمانهای تبلیغاتی
چراغ سبز عربستان به عادیسازی رابطه بحرین با اسرائیل یک موضوع است و برداشتن همان قدم از سوی عربستان موضوعی دیگر است که بعید به نظر میرسد در کوتاهمدت گشایشی درخورتوجه حاصل شود. یکی از مقامهای دولت ترامپ که خواستار افشانشدن نامش شد، میگوید «با وجود اصرارهای دولت ترامپ برای متقاعدکردن عربستان به بهرسمیتشناختن اسرائیل، این کشور به دلیل اختلافهای فاحش سیاسی راه زیادی تا انجام چنین اقدامی دارد».
«گرگوری گاوز»، محقق عربستان سعودی در دانشگاه «ایانداِم» تگزاس هم میگوید: «بحرین را نمیتوان یک کشور پادشاهی دانست. این کشور در واقع جیرهخوار عربستان است و حتی شأنی پایینتر از شخص پادشاه عربستان دارد. من فکر میکنم که برای شخصی از نسل پادشاه عربستان، ایده عادیسازی رابطه با اسرائیل غیرقابلتصور است؛ اما به نظر میرسد «محمد بنسلمان»، ولیعهد جوان این كشور، قصد ورود به این مسیر را داشته باشد». از طرف دیگر اصرار دولت ترامپ به اعلام چنین توافقهایی در آستانه انتخابات آمریکا حاکی از آن است که ترامپ میخواهد از این موضوعات در کمپین انتخاباتی خود و نیز در مناظرهها استفاده کند تا ناکامیهایش در سیاست خارجی جبران شود. این موفقیتهای ملموس در سیاست خارجی پس از شکستهایی بزرگ در سیاست خارجی ازجمله در برنامه محکوم به صلح خاورمیانه، پایاندادن به جاهطلبیهای هستهای کره شمالی، تغییر رفتار غارتگرانه چین و برنامه هستهای ایران محسوب میشود.