بر اساس تصمیم هیات مدیره سازمان بورس و طبق مصوبه شورای عالی بورس، مقرر شده بود که از بیست و پنجم اردیبهشت سال جاری، دامنه نوسان سهام مجددا متقارن و مثبت و منفی ۵ درصد باشد. در همین حال در این مصوبه تاکید شده بود که حداقل ارزش مبنا در حجم مبنا برای تمام شرکت‌های حاضر در بورس و بازار اول و دوم فرابورس به ۵/۱ میلیارد تومان و برای سهام حاضر در بازار پایه تابلوهای زرد، نارنجی و قرمز به ترتیب یک میلیارد تومان، ۵۰۰ و ۳۵۰ میلیون سهم تغییر کند. بر این مبنا، این مصوبه در واقع باعث کاهش حجم مبنای سهام با ارزش حجم مبنای کمتر از ۵ میلیارد تومان شد. این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که بیش از سه چهارم نمادهای بازار در صفوف فروش قفل شده گرفتار بودند و عدم اصلاح قیمتی آنها، دورنمای روشنی از معاملات را ترسیم نمی‌کرد. با این حال اما از ابتدای خرداد و در نتیجه اجرای این دو بند از مصوبه سازمان بورس، از تعداد و ارزش صف‌های فروش بازار کاسته شده و بسیاری از نمادهای کوچک و متوسط با طی یک دوره اصلاحی قیمت و رسیدن به سطح ارزندگی مجددا به عرصه معاملات بازگشته‌اند. بررسی روند شاخص‌های کل، فرابورس و هم‌وزن نیز نشان از همین گشایش دارد. این در حالی است که بازدهی شاخص‌های فرابورس و هم‌وزن گاه از بازدهی شاخص کل نیز پیشی‌گرفته‌اند. به نظر می‌رسد اکنون بسیاری از نمادهای کوچک به نقدشوندگی نزدیک شده‌اند. با این حال اما صف‌های فروش زیادی همچنان در بازار باقی است که اصلاح قیمتی مناسبی نداشته‌اند. در همین حال همچنان نمی‌توان از تاثیر معاملات شاخص‌سازها بر معاملات نمادهای کوچک‌تر غافل شد.
با این حال اما به نظر می‌رسد طی ماه‌های اخیر معامله‌گران به منطق درست‌تری در دادوستدها دست‌یافته و از خرید و فروش‌های توده‌واری فاصله گرفته‌اند. طی هفته‌های اخیر رشد معاملات در نمادهای کوچک و متوسط بازار، بازگشت شاخص فرابورس به کانال ۱۸ هزار واحدی را به دنبال داشته و شاخص هم‌وزن نیز توانسته است با رکوردشکنی قله ۴۰۰ هزار واحدی را مجددا فتح کند.
کاهش حجم مبنا؛ موتور محرکه نمادهای کوچک
حسن کاظم‌زاده*- پیش از اجرایی شدن تصمیم‌سازمان بورس در اواخر اردیبهشت مبنی بر کاهش حجم مبنا، زمانی که خبر موثر مثبت یا منفی به طور خاص درباره سهم‌های کوچک‌تر گروه‌های مختلف بازار منتشر می‌شد به این دلیل که کف حجم مبنا برای آنها عدد بالاتری در نظر گرفته شده بود دیرتر تعدیل می‌شدند؛ به نحوی که به عنوان مثال این نمادها صف خرید می‌شدند اما عرضه نبود و در نتیجه دیرتر رشد می‌کرد یا در مقابل در زمان صف فروش هم، همین روند قفل شدن رخ می‌داد. طی مدت اخیر اما سهم‌های کوچکی که در نتیجه انتشار خبر یا هر دلیل دیگری مورد توجه بازار قرار گرفته‌اند، معمولا با سرعت بالاتری رشد می‌کنند و به قیمت ارزنده و مناسب می‌رسند. بر همین اساس می‌توان گفت اصلاح قیمتی درصد بالایی از نمادهای بازار به گونه‌ای بوده است که قیمت‌ها چه از منظر تکنیکالی و چه از منظر بنیادین به محدوده ارزندگی و جذابیت رسیده‌اند و از همین رو مورد توجه قرار می‌گیرند.
در همین حال به دلیل افت قیمت سهام در دوره اصلاح، از قدرت فروشندگان کاسته شده است؛ این روند افت قیمت‌ها همچنین در ادامه، منجر به انصراف عرضه‌کنندگان از فروش سهام می‌شود. در مقابل از آنجا که نرخ سهم برای خریدار در محدوده جذاب قرار گرفته است، سمت تقاضا تقویت می‌شود. از همین رو می‌توان گفت که روند کاهش حجم و ارزش صف‌های فروش طی هفته‌های اخیر جنبه هیجانی نداشته است. در طول این مدت بعضا این اتفاق رخ داده است که صفوف فروش برخی گروه‌هایی که برای مدت طولانی در سمت عرضه گرفتار بوده و اصلاح قیمتی کرده‌اند جمع می‌شد و بازمی‌گشتند؛ اما در همین حال همچنان یک سری از سهم‌ها با رویکردی منفی روی تابلو قرارداشتند؛ بر این اساس نمی‌توان ادعا کرد که کاهش صف‌های فروش ناشی از یک هیجان و رفتار توده واری بوده است؛ بلکه این روند به همان اصلاح و ارزنده شدن قیمت‌ها بازمی‌گردد. اما برای باقیمانده صف‌های فروش قفل شده چه باید کرد؟ تاکنون کاهش حجم مبنا در دستور کار قرار داشته که نتیجه آن نیز شتاب گرفتن افت و اصلاح قیمتی بوده است. از سوی دیگر در قانون گره معاملاتی اصلاحاتی صورت گرفت که نتیجه‌بخش بود. البته این امکان وجود داشت که اصلاحات بیشتری در این حوزه صورت گیرد؛ به عنوان مثال زمانی که سهم‌ها به گره می‌روند حجم مبنای آنها باز هم کاهش یابد. در همین حال نیز اگر نمادی برای برگزاری مجمع یا هر دلیل دیگری بسته شده بود، بدون دامنه بازگشایی می‌شد. همه این موارد در کنار هم سبب شده است که سرعت اصلاح قیمتی نمادهای قفل شده افزایش یابد. حال می‌توان امیدوار بود در راستای حل مشکل قفل شدگی صفوف فروش دیگر نمادها، همین سیاست‌ها تداوم داشته باشد. البته لازم است در این میان اگر نمادی شرایط خاصی دارد، بازارگردان یا متولی مشخصی برای آن در نظر گرفته شود تا دست‌کم در یک قیمت معین، خریدار داشته باشد و بدون برنامه‌ریزی دامنه نوسان آن باز نشود. با وجود وضوح مسیر طی شده برای بازشدن قفل صف‌های فروش طی مدت اخیر اما نمی‌توان صنعت به صنعت و گروه به گروه، تغییر شرایط نمادهای کوچک و متوسط را برای هفته‌های آینده پیش‌بینی کرد. مثلا ممکن است در صنعت قند و شکر نمادی وجود داشته باشد که زودتر اصلاح کند و به سطوح جذاب برسد و متعادل شود اما نماد دیگری در همین گروه صنعتی موجود باشد که هنوز مهیای این روند نباشد؛ کما اینکه می‌بینیم در صنعتی نمادی وجود دارد که اصلاح قیمتی آن انجام شده و حتی پس از تجربه ریزش، بازدهی مثبتی نیز داشته است اما در مقابل، نمادی نیز وجود دارد که همچنان دچار صف فروش قفل شده است. در واقع اما به نظر می‌رسد این روند ادامه خواهد یافت و نمادها فارغ از اینکه در کدام گروه قرار دارند به تدریج مسیر اصلاح و ارزندگی را طی خواهند کرد.
* تحلیلگر بازار سرمایه