اقتصاد بازار: عطش دانستن،کنجکاوی برای پاسخ به یک سوال همه وهمه دلیل آن میشود که شما در جستجوی یک کتاب باشید،اینبار در فصل دوم جستجو، نه ما که کتاب به دنبال پاسخی است برای این سوال، که آیا صفحات او نقش پررنگی در زندگی مردم دارد؟
چند روز گذشته یک خبرتحت عنوان" اصفهان رتبه دوم طرح تابستانه کتاب را در اختیار دارد" توجه بسیاری را در این حوزه (کتاب) به خود جلب کرد.
در ادامه و از قول معاون فرهنگی و مطبوعاتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان گفته شده بود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور رونق بخشیدن به بازار کتاب و ترویج کتابخوانی، همزمان با آغاز تابستان تسهیلاتی را در قالب یارانه خرید کتاب از طریق کتابفروشی های سراسر کشور مستقیما به خریداران کتاب پرداخت می‌کند. زمان اجرای این طرح از ١٦ تیر تا ١٥ مرداد است که تا کنون استان اصفهان در این حوزه پیشتاز بوده و ٤٠ کتابفروشی به منظور حمایت از ناشران . کتابفروشی ها و ترویج فرهنگ مطالعه در این طرح ثبت نام کردند.
در طرح تابستانه کتاب، کتاب های عمومی از 20 درصد تخفیف و کتاب های کودک و نوجوان از 25 درصد تخفیف برخوردار می شوند.
این خبر به خودی خود میتواند در بازار کتاب یک تکانی را ایجاد کند. بی مناسبت نبود که در ادامه پرونده ویژه کتاب این استقبال را نیز به نگارش در بیاوریم اما انگار در شهر خبری نیست.
درازدحام جمعیت ودر شلوغی که مردم برای خرید کیف ،کفش و بستنی صف بسته اند مغازه های کتابفروشی خالی است. مجتمع چهار باغ قرار گرفته درخیابانی مزین شده به همین نام، دلیلی بر این ادعاست.
در طبقه پایین این مجتمع ودرهر مغازه به فراخور و متناسب با هر کالایی در زمینه معرفی آثار هنرمندان چه در زمینه سینما وادبیات آثار متنوعی یافت میشود: از پدرخوانده تا خانه عروسک ویا حتی پری در روشنایی های شهر.
از پله های ورودی مجتمع که پایین برویم کتابفروشی های مختلفی از دور مشخص است با انباشتی از کتابها و صف های جمعیت که فقط تصویر آن در تلویزیون از داخل مغازه قابل دیدن است.
برای شروع گفت وگو از وی سراغ بزرگترین مشکل اصفهان در زمینه کتاب ونشر را میگیریم،او با صراحت می گوید:
بحث توزیع، خیلی از کتابها در تهران چاپ میشود ولی بواسطه اینکه پخش مناسب و متمرکزی وجود ندارد به دست کتابفروشی های اصفهان نمیرسد ویا تاخیر دارد. مخاطب تبلیغ را شنیده، منتظر خرید آن است ولی کتاب موجود نیست.
این به نظر یکی از مهمترین معضلات صنعت نشر، خاصه شهرستانهای کوچک که با تهران فاصله دارند از جمله اصفهان میشود، باز یک بحث دیگری که هست، وقتی مقایسه میکنیم تمام کتابهایی را که در شهرستان چاپ میشود با کارهایی که در تهران، متوجه کیفیت چاپ نازل آن میشوید.
صاحب کتابفروشی در تشریح وضعیت کتابخوانی در سطح استان اصفهان ،پتانسیل این شهر را بیش از این میداند ودر ادامه می افزاید: عملا ما در حال حاضر 10 کتابفروشی در این شهر داریم که کتابهای غیر درسی میفروشند ولی آیا این تعداد برای دوملیون جمعیت کافی است؟ مسلما خیر، بیشتر از این پتانسیل هست اگر چند اتفاق بیفتد: یک برنامه مدونی برای معرفی کتاب باشد چون بخشی اعظمی از مشکل مخاطبان این است که میخواهند کتاب بخوانند ولی نمیدانند چه کتابی. کانالی نیست که این را معرفی کند حال چه از طریق رسانه یا مطبوعات جای خالی آن احساس میشود.
او معتقد است: خواندن مهمتر از خرید کتاب است، وی صحبت های خود را اینگونه تکمیل میکند: خواندن منجر به خرید میشود، هر چند که طرف اعتقادی به خرید کتاب نداشته باشد، وقتی که کتاب خوان باشد بالطبع مجبور میشود تعدادی از کتابها را بخرد ، اگر واقعا افرادی باشند که فقط موافق خواندن کتاب وامانت از کتابخانه ها باشند، خیلی خوب است ولی اگر واقعا این تعداد وجود داشته باشد ومشکل دیگر این است که در این شهر 15الی 20 کتابخانه وجود دارد و زمانی که به آنها مراجعه میکنید خیلی از کتابهای جدید را ندارند زیرا متقاضی وجود ندارد.
در بین صحبت های ما دختری حدودا بیست وچند ساله برای خرید یک کتاب برای رشته خود داخل مغازه میشود،سرگردان است وهر بار سوالات مختلفی از متصدی کتاب فروشی زمان میپرسد،او به درستی کتابی را که میخواهد نمیشناسد و بعد از دقایقی از مغازه خارج میشود.
عدم آگاهی ومعرفی کتاب، جامعه را به اینجا رسانده که حتی شناخت درستی از منابع درسی خود نداشته باشند، اینها نه حرف که گلایه های اوست که قبل از سوال ما خود به آن پاسخ میدهد و عامل آن را قصور افرادی میداند که وظیفه اطلاع رسانی را دارند اما کم فروشی میکنند از جمله بعضی از اساتید دانشگاه که اطلاع کافی از حوزه نشر در رشته خود وبالطبع معرفی آن ندارند.
زمانی میتوانیم کتاب وکتابخوانی را میان مردم نهادینه کنیم که این جریان در مدارس آغاز بشود،وی درادامه و با بیان این نکته می افزاید: یک دانش آموز وقتی در مدرسه یاد بگیرد که کتاب صرفا به منزله درس نیست و هر فرد در زندگی باید با علوم،فنون وهنرهای مختلف آشنا بشود تا به او کمک کند برای بهتر زیستن، دیگر او در ادامه مسیر راه به غلط نمیرود وخود راهش را پیدا میکند ومیداند چگونه این نیاز را برآورده کند در صورتی که این نیاز از ابتدا ایجاد نمیشود.
نظر او را در باره طرح تازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرس و جو می کنیم. اوبا صراحت می گوید: باید از مسئولین پرسید که " طرح تابستانه کتاب" آیا بر اساس یک برنامه ریزی و هدف مشخص صورت گرفته است یا بر اساس نیازی که در جامعه احساس می شود؟
از این گونه طرح ها بسیار اجرا شده اما کاربردی نبوده زیرا مقطعی و گذرا هستند و نمی توان بوسیله آن یک جامعه هدف را ترسیم کرد بلکه باید فکر اساسی در مقوله کتاب و کتاب خوانی کرد. باید باور کنیم که مردم ما کتاب نمی خوانند و دلایل آن از اقتصاد تا فرهنگ بسیار زیاد است.
او در پایان صحبت های خود، تنها یک اتفاق را در بین مردم عامل میداند که آنها بپذیرند ،کتاب خوانی میتواند در زندگی بهتر کمک کند وباید این نیاز ایجاد بشودتا همه به کتاب احتیاج پیدا کنند زیرا کتاب عملا تجربه یک فرد است و زمانی که فرد تجربه بیشتری داشته باشد بالطبع زندگی بهتری خواهد داشت.
زمان عامل تاثیرگذاری برای فراموشی است، اما انگار این بار باعث بیان حرفهایی شد که نه تنها فراموش نکنیم بلکه حرفهای ناگفته ای را که فراموش کرده ایم به یادمان آورد.
پس برای تغییر هیچ گاه زمان دیر نیست کافی است تا با کمی جست وجو و واکاوی در درون خود به پرسش پاسخ هایی بپردازیم که جواب انها درسطر سطر صفحات کتاب نهفته است، شاید تمام کتابفروشی ها این شهر زمانی را برای پاسخ به سوال های شما داشته باشند؟

/جمال نوروزباقری/