فاطمه احمدی، موزهدار و عضو هیات اجرایی کمیته بینالمللی موزههای دانشگاهی، در رابطه با عرف عکاسی تبلیغاتی در موزهها و محوطههای تاریخی معتقد است: شکی نیست در هیچ کجای دنیا امکان عکاسی حرفهای برای تمام بازدیدکنندگان میسر نیست. اما در صورتی که این شیوه عکاسی به سود موزه و محوطه تاریخی باشد و بتواند در معرفی آن نقش مثبتی داشته باشد و شان آن را حفظ کند مانند طرحهای پژوهشی و حتی تبلیغاتی با موافقت مدیر موزه این مسئله مشکلی ندارد. احمدی ادامه داد: هرچند این کار در ایران عرف نیست اما در بسیاری از موزهها و محوطههای تاریخی جهان تحت شرایط و ضوابطی خاص و مشخص و با امضاء تفاهم نامه میان مدیر موزه و گروه عکاسی کاملا رایج است. در ایران نیز از آنجایی که این مسئله در حال رواج است و بهتر است به جای اینکه جلو آن ایستادگی کنیم وزارت میراثفرهنگی ضوابط درست و شفافی را برای آن در نظر بگیرد. فراموش نکنیم این اتفاق در رونق موزهها و محوطههای تاریخی ما نقش موثری دارد و میتواند باعث آشتی عامه مردم جامعه با فضاهای فرهنگی کشور شود.
آسیب شناسی از
عکاسی نادرست
مهندس علی محمد فصیحی نائینی، مرمتگر و کارشناس ارشد میراثفرهنگی با اشاره به اینکه عکاسی در بناهای تاریخی، نقش موثری در خاطرهسازی و مستندنگاری از این بناها دارد، این موضوع را از دو حیث فردی و اجتماعی مهم و قابل بررسی توصیف کرد و گفت: ایجاد تعامل میان فرد و یا افراد جامعه با آثار و ابنیه تاریخی، نقش مهمی در حفاظت و مرمت آثار تاریخی داشته و از اینحیث مهم و ارزشمند است و چنانچه این تعامل، درست شکل بگیرد، میتواند نقش بسیار مثبت و موثری در حفظ آثار تاریخی داشته و در واقع می تواند تکمیل کننده کار مرمتگران باشد. از این رو عکاسی نیز یکی از روشهای متداول و موثر در ایجاد این تعامل است. وی ادامه داد: همچنین از آنجایی که فرایند عکاسی در چند سال گذشته به واسطه پیشرفت دوربینهای تلفن همراه دچار تحول شده است، موبایلگرافی در کنارعکاسی حرفهای بسیار رواج یافته است و با توسعه و همهگیر شدن شبکههای اجتماعی که مکانی برای انتشار تصاویر گرفته شده با موبایل است، عکاسی در ابنیه تاریخی به معرفی هرچه بیشتر این امکان و رونق گردشگری کمک شایانی میکند.
این مرمتگر ابنیه تاریخی در ارتباط با تاثیرات مخرب این عکاسی نیز گفت: با این وجود نباید از آسیبهایی که عکاسی نادرست در اماکن و ابنیه تاریخی میتواند به آثار ما وارد کند غافل شد. این موضوع از دو منظر قابل بررسی است. منظر اول در ارتباط با عکاسی حرفهای و تجهیزات مورد استفاده در این شیوه از عکاسی است. بخصوص در ارتباط با استفاده از نور فلش. هرچند که میزان مخرب بودن این موضوع به طور قطع هنوز در دنیا ثابت نشده است اما آنچه مسلم است نور بنفش که از فلش ساطع میشود میتواند برای برخی از آثار ما مضر باشد که همواره این مورد به عکاسان و بازدیدکنندگان از آثار تاریخی تذکر داده می شود. همچنین از آنجایی که این نوع عکاسی، هیجان و ماجراجویی را با خود به همراه دارد ممکن است برخی از گردشگران و بازدیدکندگان با ورود به برخی از بخشهایی که استحکام لازم را دارا نیستند، موجب آسیب وارد آمدن به خود و بناهای تاریخی شوند.
فصیحی همچنین در رابطه با استفاده امکان تاریخی به عنوان لوکیشن سریالها و فیلمهای تلویزیونی گفت: این موضوع هم مانند عکاسی میتواند دارای بار مثبت و منفی باشد. شکی نیست که ساخت فیلم مستند از اماکن تاریخی و مستندسازی بافتهای تاریخی در معرفی به عنوان چشم انداز فرهنگی و جاذبه های گردشگری نقش موثری دارد، همچنین با مراجعه به مستندهای ساخته شده در گذشته، با هدف بازسازی آثار، می توان به این فیلم ها استناد نمود که از حیث، موضوع دارای اهمیت می باشد.
ثبت سواری
از کول شیرسنگی
گاهی باور آن آزار دهنده است؛ اما همه ما بارها دیدهایم که برخی از هموطنانمان سوار بر آثار تاریخی مثل شیرسنگی شده و با خوشحالی عکس میگیرند یا اینکه با رنگ و اسپره اسم خود را روی آثار تاریخی مینویسند و بعد با آن عکس میگیرند. ده نفره میپرند روی سر ستونها تخت جمشید و بعد عکس می گیرند! این فاجعه است. حسن غفاری، عکاس تخصصی میراث فرهنگی که بسیاری از نادیدههای ایران را ثبت کرده، امروز شکایتش از مردمی است که برای عکاسی به مراکز میراث فرهنگی و طبیعی ایران سفر میکنند اما هنگام عکاسی به آثار و طبیعت صدمه میزنند. او معتقد است که عکاسی قوانین خاص خود را دارد و عکاسی ناآگاهانه به گنجینههای ملی آسیبهای جدی وارد میکند.
غفاری میگوید، ما آزاد نیستیم که هر گونه رفتاری را با میراث تاریخی و طبیعی خودمان داشته باشیم و رعایت نکردن این قوانین باعث میشود که صدمات اساسی به تاریخ ما وارد و حتی امکان عکاسی برای عکاسان حرفهای که همه عمر و جان و عشقشان میراث است، سخت شود. غفاری که کارشناسی ارشد عکاسی از دانشگاه هنر تهران را دارد، بر مسئله و اهمیت آموزش تاکید میکند و تمام حرفش این است که ما در فضای شهری هم که زندگی میکنیم، حق نداریم هر جایی که دلمان خواست ماشین خود را پارک کنیم. بلکه باید به یکسری قوانین پایبند باشیم. البته پیش از آن باید این قوانین آموزش داده شده و آگاهی رسانی شود. این عکاس مستند اجتماعی با اینکه از اعضای انجمن عکاسان میراث فرهنگی است و بسیار به نقش این انجمن در کمک به عکاسان این حوزه تاکید دارد اما با این وجود می گوید: اعضای انجمن عکاسان بسیار حرفهای و زبده بوده و تا کنون کتابهای نفیسی در این حوزه منتشر کرده اند اما متاسفانه به دلیل اینکه بیتوجهی به آثار تاریخی وجود دارد و عکاسی از این تخریبها باعث زیر سوال رفتن مسئول مربوطه میشود، از عکاسی حرفهای ممانعت به عمل میآید که خود درد بزرگی است.»
بدون تردید نمیتوان منکر این موضوع شد که دولت بهتنهایی قادر به حفظ، احیا و دادن کاربری به این تعداد بنای تاریخی نبوده و باید از سرمایه مردم در حفظ و احیای بناهای تاریخی استفاده کرد؛ چون منابع مالی لازم برای تملک، مرمت و نگهداری تعداد وسیع بناهای تاریخی موجود در اقصی نقاط کشور تناسبی با ردیف بودجه تخصیصی به وزارت میراث فرهنگی ندارد. بنابراین نمیتوان توقع داشت که این مجموعه در چنین مواردی خود راسا مالکیت این بناهای تاریخی با ماهیت معنوی را احصا کند، اما حداقل انتظار موجود از این وزارتخانه نوبنیان، حمایتهای معنوی برای حفاظت از این بناهای ارزشمند و یادگاران تاریخ ایران فردای ماست.
ماندانا خرم/ هفته نامه نوسان