روزنامهنگارمساله «تعطیلات دو روزه آخرهفتهها» طی سالها به گره کوری تبدیل شده که گویا ارادهای برای گشودنش وجود ندارد. طرحهای گوناگونی از سوی دستگاههای مختلف در این زمینه به مجلس یا هیات دولت میروند، برای مدت کوتاهی بررسی میشوند و در نهایت با مخالفت یک دستگاه یا چند نماینده، مسکوت باقی میمانند. در جدیدترین اتفاق اما، اردیبهشتماه گذشته بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی را که خواستار تعطیلی روز پنجشنبه در تمامی مراکز اداری و قضایی بود به هیات رئیسه مجلس تقدیم کردند. قرار است این طرح پس از بررسی در کمیسیون اجتماعی مجلس، برای تصویب به صحن علنی مجلس برود. با این همه به گفته ولیالله تیموری، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری این طرح اولین طرح درخصوص ساماندهی تعطیلات نبوده. او که خود در جریان یکی از طرحهای ساماندهی تعطیلات بوده که بخشهایی از آن به تعطیلات آخرهفته اختصاص داشته، معتقد است گره اصلی در پیشبرد موضوع تعطیلات آخرهفته، فقدان یک نهاد واحد متولی برای فراغت مردم است. به باور معاون گردشگری کشور پیش از هرچیزی مردم و مسوولان باید باور داشته باشند که ما در ایران تعطیلات زیاد نداریم و آنچه موجب این تلقی اشتباه است، نابسامانی تعطیلات در تقویم کشور است. تیموری تاکید میکند زمانی این طرح بهبار مینشیند که تبدیل به یک مطالبه عمومی شود. حرفهای معاون گردشگری کشور البته نشان میدهد سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بهعنوان یکی از نهادهای مسوول و مرتبط در این زمینه، چندان توان اجرایی ندارد. او مجلس را مهره اصلی در روند دوروزه شدن تعطیلات هفتگی، عنوان میکند. پس از گذشت ۱۰ سال از روزهایی که در دانشگاه علامه طباطبایی شاگرد او بودم، با او درباره اهمیت طرح تعطیلات دوروزه و گره اصلی در پیشرفت این طرح به گفتوگو نشستم.
اصولا ما بهعنوان متولی گردشگری کشور باید در پی این باشیم که مردم فرصتی برای سفر داشته داشته باشند. این فرصت به هر شکل که باشد مغتنم است؛ چه تعطیلات آخر هفته و چه مناسبتها. همه اینها فرصتی را ایجاد میکند که ما به سیاست اصلی خود که همانا تشویق مردم به سفر وگردشگری است، دست پیدا کنیم. بنابراین از هر طرحی که مردم طی آن بتوانند سفر کنند استقبال میکنیم؛ اما طرحی که قابلیت برنامهریزی داشته باشد برای ما اولویت خواهد داشت. گاهی ما بهصورت بیبرنامه تعطیلی ایجاد میکنیم؛ مثل اتفاقی که هرسال در زمستانها بهخاطر آلودگی هوا میافتد. مردم تا ساعات پایانی روز منتظر هستند که خبر تعطیلی فردا را بشنوند. این تعطیلی عملا قابلیت برنامهریزی ندارد؛ درحالیکه اگر از یک هفته قبل این تعطیلی اعلام شده بود، سیاستگذاران و مردم امکان برنامهریزی بهتری برای سفر داشتند.
حتما ساماندهی تعطیلات از منظرهای دیگر نیز اهمیت دارد و دستگاههای دیگری نیز باید به آن بپردازند؛ اما برای ما افزایش اوقات فراغت مردم اولویت است. اینکه تعطیلات آخرهفته تصویب و به امری روتین تبدیل شود از منظر افزایش سفرها یک امتیاز محسوب میشود و با توجه به گستردگی که دارد، دست ما را بهعنوان سیاستگذار باز میگذارد. بهجز تعطیلات آخرهفته، طرحهایی مثل تعطیلات زمستانی یا پاییزی نیز میتواند به ما فرصت برنامهریزی دهد.
تراکم سفر در یک برهه زمانی مثل نوروز عملا چالشزا است و مشکلاتی نظیر تصادفات را بهدنبال دارد. دستکم باید گفت اگرچه تعطیلاتی روتین محسوب میشود، اما زحمات زیادی دارد. با اینهمه بهدلیل وسعت ایران، برخی مقاصد با فرصت دوروزه قابل بازدید نیستند؛ بهخصوص اینکه نقاط خاصی مبدأ گردشگری گردشگران داخلی ما هستند. برای مثال اگر بخواهیم از تهران به جنوبیترین نقطه کشور برویم، این امکان وجود ندارد که در بازه زمانی دو سه روزه سفر صورت گیرد.
بیایید بهصورتی دیگر به موضوع نگاه کنیم؛ اول اینکه ما بهعنوان دستگاهی که وظیفهاش برنامهریزی برای اوقات فراغت مردم است، قطعا با تعطیلات آخرهفته موافقیم. بیشک این یک فرصت ایدهآل است؛ اما لازمهاش این است که نهادهای تصمیمگیرنده این طرح را تصویب کنند. اما فعلا میبینیم تنگناها و سختگیریهایی وجود دارد که هنوز این امکان ایجاد نشده تا یک روز دیگر به تعطیلات آخرهفته اضافه شود. بنابراین اتفاقی که میافتد این است: از پایان تابستان تا پایان زمستان تعطیلی مناسبی وجود ندارد تا مردم بتوانند از آن برای سفر استفاده کنند و این باعث میشود همه فشار سفرها روی نوروز باشد. از اینرو به باور من، میتوان با تعریف تعطیلات زمستانی کمی از فشار سفرهای نوروزی کاست؛ اگرچه میدانیم این تعطیلات نیز باعث زحمات و هزینههای مادی و معنوی بسیاری برای دستگاههای درگیر است. باید گفت طرح تعطیلات زمستانی، یک خواست و مطالبه از سوی بخشهایی از کشور است که از نظر آب و هوایی تنها میتوانند در فصلی مانند زمستان پذیرای گردشگران باشند. بنابراین باید تاکید کنم که این طرح هم میتواند مفید باشد و هیچ مغایرتی با پیگیری تعطیلات آخرهفته ندارد.
درست است، اما این موضوع باعث سفرهای درون استانی میشود.
میتواند به این صورت باشد. اتفاقا من طرح تعطیلات دوروزه را یک طرح کامل میدانم که فراگیر خواهد بود و گستره وسیعتری در طول سال دارد و همه میتوانند از آن استفاده کنند. با این همه هنوز این دغدغه را دارم که فرصتی مثلا یک هفتهای در هر فصلی از سال ایجاد شود که به مقاصدی که کمی از کلانشهرها دور هستند نیز کمک کند.
دقیقا با شما همنظر هستم. حتما باید برای دوروزه شدن آخرهفتهها مطالبهصورت گیرد؛ اما نکته من این است که وقتی آمادگی مناسبی برای تعریف یک تعطیلات یک هفتهای در زمستان بهوجود آمده، ما از آن هم استقبال میکنیم.
بگذارید اینطور موضوع را شفاف کنم که با اضافه کردن موضوع تعطیلات دوروزه به طرح قبلی (تعطیلات زمستانی)، عملا آن را سنگینتر میکنیم و این باعث میشود نهادهای تصمیمگیر، عملا طرح را پس بزنند یا کلا آن را رد کنند؛ چون این تلقی اشتباه ایجاد میشود که قرار است کلا کشور را تعطیل کنیم!
سازمان در ابتدا طرحی با عنوان «ساماندهی تعطیلات» داشت که از سال ۹۲ به جریان افتاد که من شخصا در کمیسیونهای آن حضور داشتم و شاهد بودم که بررسیها انجام میشد. با این همه میدانم قبل از ما نیز طرحهایی وجود داشتند اما بینتیجه. به هرصورت در سال ۹۲ ما طرحی را کلید زدیم که مجموعهای از موارد را درنظر داشت؛ مثلا برخی تعطیلات یکی دو روزه را به آخرهفتهها وصل کنیم، یا یکسری از مناسبتها که چندان نیازی به تعطیل شدن ندارند را حذف و به تعطیلات دیگر اضافه کنیم، یا برای نزدیکتر شدن به تقویم دنیا موضوع تعطیلات جمعه و شنبه وجود داشت. این موضوع هم مطرح بود که عموما تعطیلات ما با مناسبتهای غمگین هستند و پیشنهاد شده بود از مناسبتهای شاد به تعطیلات اضافه شود.
بله، این موضوع مطرح بود. به هرروی این طرحی که دربارهاش صحبت میکنیم در کمیسیون اجتماعی دولت مطرح بود و بعد از چندماه پیگیری نهایتا یکسری از دستگاهها بهویژه آموزش و پرورش مخالفت کردند. استدلال آنها این بود که برنامههای ثابتی برای دانشآموزان و معلمان دارند و جابهجایی اینها لازمهاش تغییر برنامههای درسی است. وزارت علوم هم به همین شکل مخالفت کرد. در مجموع، این اظهارات مانع به ثمر رسیدن آن طرح شد. به تعبیری، از همان ابتدا وزارت آموزش و پرورش پای ثابت مخالفتها با طرحهای مختلف تعطیلات بوده است.
اما طرح دوم که سال پیش به مجلس رفت، تعطیلات زمستانی بود. برای این طرح این استدلال وجود داشت که بین دو ترم تحصیلی چه در دانشگاه چه در مدارس عملا چند روز تعطیلی داریم و میتوان این تعطیلات را رسمی کرد یا به آن شکل روتین داد تا امکان برنامهریزی برای سفر ایجاد شود.
فقط درباره تعطیلات زمستانی بود و به دوروزه شدن آخرهفتهها اشاره نمیکرد. روی این طرح هم بحثها صورت گرفت؛ حتی تلویحا آموزش و پرورش هم موافقت کرد. در سیستم اداری مورد نظر نیز مطرح و اعلام شد که نیاز به مصوبه دارد. اما نهایتا انجام نشد. الان ما همچنان این موضوع را پیگیری میکنیم. به باور ما، این یک فرصت آماده است که چند روزی حتی اگر تعطیل رسمی نشود، تنها با مساعدت آموزش و پرورش و دیگر دستگاهها برای تخصیص مرخصیهای لازم به کارکنان، میتوانیم برنامهریزی بهتری برای سفرهای زمستانی داشته باشیم. بنابراین این پیشنهاد همچنان روی میز است. براساس آخرین پیگیریها قرار شده آموزش و پرورش مصوبهای را باتوجه به ملاحظات خود آماده کند تا شاید گشایشی در این زمینه ایجاد شود.
درباره خلأهای موجود در طرح تعطیلات زمستانی موافقم. اما درباره اینکه چرا طرح تعطیلات دوروزه را مستقلا پیش نبردیم باید تاکید کنم که این طرح عملا هیچگاه بهصورت طرحی مجزا برای ما مطرح نبوده. حتی آن زمان که طرح ساماندهی تعطیلات را مطرح میکردیم، موضوع تعطیلات آخرهفته یک جزء از کل آن طرح بود. الان این خودش یک طرح قابل دفاع از نظر گستردگی و عملیاتی بودن است. آن زمان که طرح تعطیلات زمستانی مطرح شد، طرح تعطیلات دوروزه چندان مطرح نبود و پیشنهادی که بهذهن ما رسید مطرح کردن تعطیلات زمستانی بود. اما همچنان تاکید میکنم اگر این طرحها را به هم گره بزنیم، در جناح مخالف این طرحها حساسیت ایجاد میشود. بنابراین بهتر است بهصورت طرحهای جداگانه مطرح شوند. چون ذهنیت غالب همچنان این است که برخی میگویند مملکت نصف و نیمهتعطیل است و ما هم قرار است بقیهاش را تعطیل کنیم. این تلقی اشتباه شاید بهخاطر طولانی بودن تعطیلات نوروز و تعطیلات تابستانی طولانی مدارس شکل گرفته باشد اما نباید بگذاریم ادامه پیدا کند یا تشدید شود.
به هر جهت بازهم باید تاکید کنم سازمان گردشگری با هر طرحی که به مردم فرصت سفر و فراغت بدهد موافق است و از آن حمایت میکند و حتی این آمادگی را دارد که برای آن هم در چارچوب این سازمان و هم در چارچوب ستاد هماهنگی خدمات سفر که ۲۲دستگاه عضو آن هستند، برنامهریزی کند. پس نظر ما درباره تعطیلات دوروزه آخرهفته کاملا مثبت است اما همه موضوعات حول این مبحث دست ما نیست.
به نظر من مشکل اصلی این است که ما در کشور دستگاه، نهاد یا سازمانی که متولی اوقات فراغت مردم باشد نداریم؛ یک دستگاه واحد که این موضوع را بهعنوان یک دغدغه و مطالبه پیگیری کند. درواقع، اینکه شرایط برای فراغت مردم بهبود پیدا کند عملا متولی ندارد.
همینطور است. از این رو باید بگویم در شرایط موجود تعطیلات دوروزه باید تبدیل به مطالبه عمومی شود. تمام این بحثها برای بهبود اوضاع مردم است و نفع یا ضرر نهایی از این موضوعات را مردم میبرند. باید این موضوع جا بیفتد که تعطیلات به این صورت لازم است و ادارات ما فقط از این منظر نگاه نکنند که کارمندان باید ۱۷۵ ساعت در ماه کار کنند، بدون توجه به اینکه آیا اساسا کاری وجود دارد یا خیر. وقتی نگاه میکنیم میبینیم بیشتر قوانینی که وجود دارد برای پایبند کردن مردم در محیط کار و ترک محیط خانواده و سفر است. پس باید بیش از هرچیز مردم این حق را مطالبه کنند که باید اوقات فراغت سامانیافتهای داشته باشند. وقتی این مطالبه عمومی شود، براساس آن دستگاهها مجبور میشوند با یکدیگر هماهنگ شوند و ناخودآگاه تمام دستگاههای مرتبط درگیر ماجرا خواهند شد. اما اگر این مطالبه عمومی نشده باشد، برخی دستگاههای درگیر شاید لزوم مساله را درک نکنند و موضوع را تقلیل دهند. حتی تشکلها و نهادهای مردمنهاد نیز باید ورود و این موضوع را مطالبه کنند؛ حتی تشکلهایی که به امور خانوادهها میپردازند چرا که این موضوع فرصتی برای کنار خانواده بودن ایجاد میکند.
بله، این نگاه نیز وجود دارد اما به باور من دقیقا در چنین شرایطی است که ما بیشتر به تعطیلات و فراغت و زمانی برای رهایی از مشکلات اقتصادی نیاز داریم. اینکه من در صحبتها و مصاحبههایم این پیغامها را میفرستم و بر گردشگری بهعنوان عاملی برای ایجاد روحیه نشاط تاکید میکنم، ناشی از احساس این نیاز است که مردم باید بیشتر اوقات فراغت داشته باشند؛ آن هم در شرایطی که این حجم از درگیریهای ذهنی و کاری متوجه آنها است. با این همه، اگر من بهعنوان متولی بخواهم مدام اهمیت گردشگری در نشاط اجتماعی را گوشزد کنم و از نهادهای مسوول بخواهم به این موضوع توجه کنند، شاید حساسیت برانگیز باشد اما اگر این مطالبه از سوی مردم نیز صورت گیرد، بیشک مسوولان مجبور خواهند شد به صدای آنها گوش دهند. پس باید این موضوع شفاف شود که ما تعطیلات زیادی نسبت به متوسط جهانی نداریم.
من شخصا چنین مطالعهای نداشتهام که بتوانم یک طرح مشخص را به شما بگویم اما این پتانسیل وجود دارد که روی این موضوع کار شود که ایدهآل ساماندهی تعطیلات در کشور ما چه میتواند باشد؛ تعطیلات پایان هفته، تعطیلات زمستانی، تعطیلات استانی یا حتی مجموعهای از این طرحها قابل پیگیری است. اما این با تصمیم اداری در یک سازمان عملی نخواهد شد؛ بلکه باید گروهی فراسازمانی و با درنظر گرفتن تمام مصالح و مشکلات روی این موضوع مطالعاتی انجام دهند و طرح ایدهآل را استخراج کنند.
ما این کار را انجام دادیم و یکسری پیگیریها هم صورت دادیم اما همچنان به بنبست میخوریم. از اینرو، به باور من باید مجلس، دستگاه یا گروهی را برای مطالعه و بررسی یک الگوی مناسب مکلف کند. به این ترتیب، هم انجام این بررسیها تضمینشده خواهد بود و هم نتایج بهدست آمده، باید عملیاتی شوند. درحالیکه اگر چنین کاری را ما بهعنوان سازمان میراث فرهنگی بدون آنکه مجلس ما را مکلف کرده باشد انجام دهیم، تضمینی برای استفاده از آن نتایج وجود نخواهد داشت. به این ترتیب، ما بودجه خود را صرف کاری میکنیم که عملا ضمانت اجرا و بهکارگیری ندارد. بنابراین تاکید میکنم مسیر اصلی مجلس است. در این خصوص مرکز پژوهشهای مجلس نیز بهعنوان بازوی پژوهشی میتواند بسیار کمککننده باشد.
هم موافق دارد و هم مخالف و متاسفانه هنوز تعداد نمایندگانی که فکر میکنند تعطیلات در ایران زیاد است، غالب است. بنابراین نخست باید این تلقی اشتباه را تغییر داد.
کاملا با شما موافقم که تعطیلات ما هم نسبت به سایر کشورهای دنیا زیاد نیست؛ حتی از بسیاری از کشورها تعطیلات کمتری داریم. اما این موضوع باید با همکاری رسانهها و سازمان ما بهعنوان نهاد مسوول، اطلاعرسانی شود و مردم را در این زمینه آگاه کنیم. اتفاقا سازمان میراث فرهنگی مقایسهای میان کشورهای مختلف از نظر میزان و شکل پراکنش انجام داد که میتوان از نتایج این گزارش و امثال آن، برای از بین بردن این تصور اشتباه که تعطیلات ایران زیاد است، استفاده کرد. طرح تعطیلات دوروزه هم انصافا بسیار قوی بوده اما نتوانسته نهایی شود.