رویهای که دستهای از کشورها برای پذیرش توریست خارجی طی ماههای اخیر به صورت «هماهنگ» در پیش گرفتهاند از نگاه کارشناسان این حوزه، «بازی سیاسی با سفرهای خارجی» توصیف میشود که تبعات آن میتواند به شکل «تمدید و تعمیق رکود مسافرتها» در کل جهان انعکاس پیدا کند. «اکونومیست» محدودیتها و قوانین اعمال شده از سوی کشورها بهدلیل همهگیری کرونا برای سفرها را قوانینی بیاثر، غیرلیبرال و اغلب بیفایده توصیف میکند که براین اساس اکثر محدودیتهای سفر ناشی از کووید-۱۹ باید لغو شوند.
«برخورد سلیقهای مقاصد توریستی با واکسنهای در حال تزریق در جهان از بابت انتخاب یک یا دو نوع واکسن به عنوان نوع ایمن»، «انسداد کامل مسیر ورود توریست به روی مسافران برخی کشورها» و همچنین «مقررات مصلحتی خارج از قواعد شفاف برای پذیرش مسافر»، سه بازی سیاسی در بازار توریسم جهانی معرفی شده است که «اکونومیست» خواهان برچیده شدن این روند از مسیر مسافرتهای خارجی است.
اواسط قرن بیستم برای برخی از افراد با شانس همراه بوده، زیرا این دوره، عصر طلایی سفرهای هوایی بود و در آن زمانها سفرها بسیار چشمگیر و لوکس بوده و گردشگری جمعی امری ناشناخته محسوب نمیشد، اما همهگیری کرونا، سفرهای خارجی را با شدیدترین محدودیتهای ممکن همراه کرده و تنها برای افراد بسیار کمی امکان سفر فراهم شده است. جریان ورود گردشگران بینالمللی به کشورها نسبت به زمان پیش از همهگیری، ۸۵درصد کاهش یافته است و تقریبا یکسوم مرزهای جهان به روی مسافران بسته است و در بسیاری دیگر از کشورها مرزها تنها برای واکسینه شدهها یا افرادی که توانایی انجام آزمایشهای مربوط به کووید-۱۹ را دارند، باز هستند. این موضوع شاید برای کسانی که رویای بازگشت به روزهای گذشته را دارند بسیار جذاب باشد، اما برای دیگران یک آفت محسوب میشود.
پیش از همهگیری کرونا در سراسر جهان بازار گردشگری در وضعیت بسیار مطلوبی قرار داشت بهطوری که گردشگری حدود ۴/ ۴درصد از تولید ناخالص داخلی و نزدیک به ۷درصد از اشتغال در کشورهای پیشرو را شامل میشد که این میزان در نقاط توریستی همچون تایلند و کارائیب سهم بسیار بیشتری داشت. مسافران تجاری به مدیران و کارفرمایان خود در تسخیر بازارهای جدید کمک کردند و در عین حال برای بسیاری از افراد همچون نگهبانها و خدمه کابینها شغل ایجاد کردند.
دانشجویان خارجی به همکلاسیهای بومی خود یارانه میدادند و همچنین افکار و دیدگاههای متفاوتی را به دانشگاه آورده و ایدههای جدیدی را به سرزمین مادری خود بازگرداندند. در سال گذشته حدود ۲۸۰ میلیون نفر در خارج از کشور محل تولد خود زندگی میکردند، اما بسته شدن مرزها برای اغلب افراد دیدار با عزیزان خود را غیرممکن کرد و حتی برخی با پدر و مادر خود که در حال مرگ بودند از طریق واتساپ خداحافظی کردند.
این دیدگاه وجود دارد که محدودیتهای سفر کنونی قرار است از افراد بومی در برابر کووید-۱۹ محافظت کند، اما با این حال آنها در این زمینه عملکرد ضعیفی ارائه کردند. اگرچه برخی کشورها، خصوصا کشورهای جزیرهای و دیکتاتوری با اعمال شدیدترین محدودیتها موفق شدند از شیوع ویروس جلوگیری کنند که این امر حتی منجر به کاهش فشار برای تسریع روند واکسیناسیون شده است. نیوزیلند با اعمال محدودیتهای سختگیرانه اگرچه از شیوع کرونا در کشور خود جلوگیری کرد، اما در حال حاضر تنها ۲۱درصد از شهروندان بالای ۱۲ سال این کشور واکسینه شدهاند. این در حالی است که این رقم در کشوری مانند انگلیس که محدودیتهای سفر را کاهش داده نزدیک به ۷۰درصد بوده است. برای کشورهایی که معتقد به قرنطینه و انزوا هستند، بازگشایی مجدد مرزها بسیار دشوار است. بسیاری از کشورهای با مرزهای مشترک و دموکرات همچون آمریکا، برای مسافران بریتانیا و اتحادیه اروپا و نزدیکترین متحدان و شرکای تجاری خود که شرایط انزوا برای آنها امکانپذیر نبود یکسری قوانین پیچیده و غیرمنطقی اتخاذ کردند اما در مقابل، مسافران جنوب شرقی آسیا - جایی که ویروس دلتا در آن بیداد میکند- را پذیرفتهاند.
تایلند ورود گردشگران برخی از کشورها را ممنوع کرده و از سایر مسافران میخواهد به مدت دو هفته در قرنطینه باشند. برخی کشورها شروع به تسهیل ورود مسافران واکسینه کردهاند. این ایده اگرچه ایده خوبی است، اما بهطور ناقص اجرا میشود. برخی از کشورها واکسنهای تولیدی خود را به رسمیت میشناسند. بریتانیا حدود ۵ میلیون دز واکسن آسترازنکای ساخت هند را به شهروندان خود تزریق کرده است، اما از پذیرفتن هندیها با همان واکسن بدون قرنطینه امتناع میکند. این کشورها دزهایی را به دیگر کشورها اهدا کردهاند، اما افرادی که همان واکسن را استفاده میکنند معاف از محدودیتها نیستند. چین برای مدتی فقط به افرادی که واکسن چینی استفاده کرده بودند اجازه ورود به کشور خود را میداد. اکونومیست باتوجه به شرایط حاکم بر سفرهای بینالمللی سه اصل را به منظور تنظیم بازار گردشگری جهان پیشنهاد داده است. اصل اول بر این قرار است که همه مرزها بهطور پیشفرض باز شوند. البته این به آن معنا نیست که سفرها کاملا آزاد و بدون هیچگونه محدودیت باشد، بلکه محدودیتها کاهش یابد یا با هدف کاهش انواع جدید ویروس محدودیت موقتی باشد، نه آنکه تبدیل به توقف کامل آن شود.
باتوجه به اینکه انواع جدید ویروس همچون دلتا در همه کشورها وجود دارد، ایجاد محدودیتها اقدامی اضافی است و باید لغو شوند. اصل دوم این است که همه کشورها واکسنهای مورد تایید سازمان بهداشت جهانی را بپذیرند و تنها محدود به چند واکسن نباشند، زیرا تعداد کمی از مردم حق انتخاب واکسن دریافتی را دارند. بسیاری از کشورها برای فیلیپینیهایی که واکسن اسپوتنیک وی روسی را دریافت کردهاند ممنوعیت ورود ایجاد کردهاند در مقابل افرادی را که فایزر استفاده کردهاند با آغوش باز پذیرفتهاند. این امر سفر را در واقع تبدیل به قرعهکشی کرده است و این تبعیض برای افرادی که چارهای جز دریافت واکسن انتخابی دولت خود ندارند کاملا بیانصافی است. همچنین اینکه برخی از واکسنها نامعتبر یا درجه دو جلوه داده شود، تلاش جهانی برای واکسیناسیون را تضعیف میکند.
مورد سوم اطمینان از شفافیت قوانین و جهانی بودن آن است. در بسیاری از موارد مشاهده میشود که مصلحتهای سیاسی بر علم پیشی میگیرد و مثلا کشورهای غربی از یکدیگر حمایت میکنند و این در حالی است که بقیه کشورهای جهان را دور نگه میدارند. این امر میتواند منجر به بیاعتمادی کشورها به یکدیگر شود. در مجموع میتوان گفت حق جابهجایی و سفر یکی از ارزشمندترین آزادیها است و تنها زمانی باید محدود شود که محدودیتها بهوضوح جان افراد را نجات دهند، اما بهمحض ایمن بودن باید مجددا احیا شود و این امر در زمان کنونی کاملا احساس میشود.