پنجم مهر ماه «الهام علي اف»، در سخناني عجيب و غريب و مداخلهجويانه از آنچه ورود غيرقانوني كاميونهاي ايراني به منطقه قرهباغ خوانده انتقاد كرده بود. او گفته بود كه اگر رانندگان ترانزيتي ايران ميخواهند از قرهباغ عبور كنند بايد ماليات بدهند. اين در حالي است كه سفارت ايران در باكو عنوان كرده بود كه «فعاليت اين كاميونها عمدتا بهطور غيرقانوني بوده» و اگر قرار باشد كاميونهاي ايراني در منطقه قرهباغ تردد كنند «بايد به تماميت ارضي آذربايجان احترام بگذارند.»
اشاره الهام علي اف به جاده «گوريس قاپان» است. اين جاده مسير 21 كيلومتري اصلي ترانزيت كالا از ايران به ارمنستان بوده و پس از جنگ آذربايجان و ارمنستان و تصرف قرهباغ توسط نيروهاي آذربايجان، حالا جاده ترانزيتي نيز در اختيار باكو است. حالا اين كشور ميگويد براي عبور از اين 21 كيلومتر، رانندگان ايراني بايد 130 دلار عوارض بدهند. در يك ماه گذشته برخي رانندگان چنين پولي نداشتند (يا اصلا نخواستند) كه به پليس آذربايجان بدهند. رانندگان ميگويند كه تا همين يك ماه پيش كه جاده در دست نيروهاي ارمنستان بود بدون پرداخت پول از آن عبور ميكردند. اما رانندگاني كه پول پرداخت نكردند دستگير شده و ايران نيز خواهان آزادي آنهاست.
فارغ از رخدادهاي ترانزيتي كه در يك ماه گذشته به دليل هجوم نيروهاي آذربايجان به قرهباغ رخ داده، به نظر ميرسد كه اينها نوك كوه يخ اتفاقاتي است كه در حال رخ دادن است و شرايط براي ايران نگرانكنندهتر از اينهاست.
پيمان مودت و پيامدها
براي داشتن تصويري بهتر از سناريو چيده شده براي ايران، بايد به بيش از 80 سال پيش يعني زمان انعقاد پيمان مودت در كاخ سعدآباد بازگشت. اين پيمان بين كشورهاي ايران، افغانستان، تركيه و عراق بسته شد. چهار كشوري كه فقط ايران با تمام آنها مرز مشترك داشت. اين پيمان، دشت نااميد در شرق، كوههاي آرارات در شمال غربي و اروندرود در جنوب ايران را جدا كرد. البته طرفين اين معاهده با يكديگر پيمان بستند كه هيچگاه به خاك هم تعرض نكنند. هر چند اين پيمان هم روي كاغذ بود و مثلا عراق بارها از خط تالوگ تعيين شده براي مرز ايران قصور كرد و سرانجام كار را به جنگ كشاند. اما نكته مهمتر، قرارداد متممي بود كه در زمان آتاتورك با ايران بسته شد. اين قرارداد تكهاي بسيار كوچك از خاك ايران را به تركيه ضميمه ميكرد. اين تكه كوچك شايد اصلا اندازهاش به چشم هم نيايد. اما براي تركها بسيار مهم بود، چراكه با همين تكه خاك كوچك اما استراتژيك از نظر جغرافياي اقتصادي، به ايالت آذرينشين نخجوان دسترسي مستقيم و آزادانه پيدا ميكردند.
دالان لاچين و گذرگاه جهان ترك
پس از جنگ اخير بر سر قرهباغ، نيروهاي آذربايجان شهر استراتژيك لاچين را تصرف كردند. اين خبر بازتاب وسيعي در رسانههاي تركيهاي داشت و از آن به عنوان يك رويداد تاريخي ياد شد. اما چرا؟ اين شهر و دالان استراتژيك آن نزديك به 30 سال است كه در اشغال ارمنستان بود و با تصرف آن، حالا تركها به اصليترين شريان ترانزيتي قفقاز دست پيدا كرده بودند. نشريات تركيهاي با عبارت «جهان ترك» به استقبال اين رويداد رفتند، چراكه به اعتقاد آنها، ارمنستان دقيقا، در نقطه انقطاع خاكي ميان تركيه و آذربايجان قرار گرفته و با تحولات صورت گرفته، حالا اين منطقه، فضاي جديد ترانزيتي براي آنكارا ايجاد خواهد كرد. به اين دليل كه تركيه از اين به بعد ناچار نخواهد بود كه براي انتقال كالا و انسان به آسياي ميانه، از راهآهن تركيه-گرجستان يا از خاك ايران استفاده كند. شواهد نشان ميدهد كه حالا تركيه و جمهوري آذربايجان، از ايجاد امكان اتصال مستقيم خاكي و بينيازي از عبور كالا و انسان از خاك ايران، خشنود هستند.
دالان «زنگزور» و ادعاهاي جديد
بلافاصله پس از تصرف قرهباغ، اينبارآقاي علي اف به عنوان «متكلم وحده» باكو، در همايشي با عنوان «نگاه نو به قفقاز جنوبي؛ توسعه و همكاري پس از مناقشه» بر لزوم بازگشت به دالان «زنگزور» تاكيد كرد. اين يكي، طرح مشترك تركيه و آذربايجان براي ايجاد يك دالان ترانزيتي است كه در خاك ارمنستان و مرز ايران با اين كشور ارايه شده است. علي اف در همان همايش با لحني تهديدآميز گفته بود: «ما دالان زنگزور را اجرا خواهيم كرد، ارمنستان بخواهد يا نخواهد. اگر بخواهد، آسانتر حل خواهد شد و اگر نخواهد با زور حل خواهيم كرد».
با توجه به سابقه جنگ ميان آذربايجان و ارمنستان، به نظر ميرسد كه اين اظهارات چندان هم تهديد نباشد. اما اگر اين دالان راهاندازي شود چه اتفاقي ميافتد؟ در اين صورت ايران و ارمنستان ديگر مرزي نخواهند داشت! در جريان جنگ اخير، نيروهاي آذربايجان به سمت اين دالان نيز حركت كردند. اما هشدار نيروهاي نظامي ايران مبني بر دستكاري مرزها منجر به عقبنشيني آنها شد.
البته در جريان وقوع اين اتفاقات، سخنگوي وزارت خارجه ارمنستان در پاسخ به ادعاي ارضي رييسجمهور آذربايجان، ضمن محكوم كردن ادعاهاي الهام علي اف، مواضع وي را منافي صلح و آرامش در منطقه عنوان كرد. اما به نظر ميرسد كه اين مرز براي ايران حتي مهمتر از ارمنستان باشد. ايران در حال حاضر سه راه ترانزيتي اصلي با اروپا و اوراسيا دارد. اولي همان مسير ترانزيتي پر رفت و آمد از راه تركيه است. مسير دوم از خاك آذربايجان ميگذرد و سومي همين مسير ارمنستان. بنابراين اگر دالان زنگزور ايجاد شود، ابتكار عمل به دست آنكارا و باكو خواهد افتاد تا با قطع دسترسي مسير زميني ترانزيتي ايران، ارتباط تهران با اروپا را محدود كنند. در واقع، ژئوپليتيك منطقه قفقاز به ايجاد شدن يا نشدن همين دالان زنگزور بستگي مستقيمي دارد. تا زماني كه راه ايران و ارمنستان و به بيان ديگر ايران و اروپا باز باشد، نه تركيه و نه آذربايجان قادر به بستن و امتياز گرفتن از جادهها و مسيرهاي ترانزيتي نيستند، چراكه ايران در محاصره نخواهد بود و قطعا فشاري را نيز حس نخواهد كرد. اما با ايجاد اين دالان، شرايط براي ترانزيت به اروپا و اتصال به بازارهاي جهاني بسيار سخت خواهد شد.
دولت ارمنستان به دليل تمايل بيشتر به غرب، از حمايتهاي كمتري نزد روسيه، به عنوان پدرخوانده كشورهاي مشتركالمنافع برخوردار است. بنابراين اينكه اين دولت را در موضع ضعف بدانيم چندان هم بيراه نيست. قدرت گرفتن طالبان در شرق، اتحاد پاكستان و تركيه و آذربايجان در غرب، در ميانه نبود يك كشور تنظيمگر اين روابط يعني روسيه به نفع ايران كه با تحريمهاي شديد اقتصادي دست و پنجه نرم ميكند، نخواهد بود.