در شرايطي كه بحران كمآبي به تهديدي جدي براي زيست شهروندان ايراني تبديل شده است. بازچرخاني آب به عنوان موثرترين ابزار براي پايداري منابع آبي در دستور كار دولت و كارشناسان قرار گرفته است. تهران، يكي از پرمصرفترين شهرهاي ايران، اكنون در نقطهاي حساس از ناترازي منابع و مصارف آب قرار دارد. كارشناسان هشدار ميدهند اگر روند كنوني ادامه يابد، پايداري زندگي شهري با خطر مواجه ميشود. در چنين شرايطي، توسعه تصفيهخانهها، اصلاح الگوي مصرف و استفاده از پساب تصفيه شده در صنعت و فضاي سبز ميتواند راهي براي نجات شهرهاي تشنه باشد.
گامي نو در بازچرخاني آب
با توجه به كمبود منابع آبي در پايتخت، احداث تصفيهخانههاي جديد به ضرورتي اجتنابناپذير تبديل شده است. تصفيهخانه فاضلاب رباطكريم كه ۱۲ آبانماه افتتاح شد، يكي از پروژههاي مهم دولت مسعود پزشكيان در اين زمينه است. اين مجموعه طبق گزارشهاي رسمي با ظرفيت روزانه ۲۱ هزار و ۲۸۸ مترمكعب و سرمايهگذاري حدود ۲۳۰۰ ميليارد تومان، در زميني به مساحت ۵ هكتار احداث شده و سالانه ۸ ميليون مترمكعب پساب تصفيهشده توليد ميكند كه قابليت استفاده در كشاورزي، صنعت و خدمات شهري را دارد. طبق گزارشهاي منتشر شده، تصفيهخانه رباطكريم با فناوريهاي نوين قادر است علاوه بر حذف نيترات، ميزان فسفر و سولفات را نيز تا حد قابل توجهي كاهش دهد و بدين ترتيب نقش موثري در بازچرخاني و كاهش برداشت از منابع زيرزميني ايفا كند.
هشدار پزشكيان درباره تخليه تهران
مسعود پزشكيان، رييسجمهور ايران اواخر هفته گذشته، با اشاره به بحران آب تهران هشدار داد اگر تا آذرماه باراني نبارد، ناچار به جيرهبندي آب خواهيم بود و در صورت تداوم خشكسالي بايد تهران را تخليه كنيم. طبق گزارش وزارت نيرو، رييسجمهور در ادامه اعلام كرده است، هماكنون ايران با بحرانهاي طبيعي همچون كمبود بارش و منابع آبي روبرو است و اين بحرانها ميتواند پيامدهاي جدي براي تأمين منابع آب و گاز داشته باشد. او با تاكيد بر اينكه كشور نياز به مديريت بهتر در اين حوزهها دارد، ادامه داد: اگر باران نبارد، احتمالا از آذرماه بايد در تهران آب جيرهبندي شود. به تازگي عيسي بزرگزاده، سخنگوي صنعت آب در مورد راهحل بحران آب گفته است؛ عبور از شرايط بحراني با ديپلماسي آب، بازچرخاني گسترده و اصلاح الگوي كشاورزي ممكن است، تحولاتي كه بايد همزمان در سياست، صنعت و مزرعه آغاز شود. فاطمه مهاجراني، سخنگوي دولت نيز به موضوع صرفهجویي در مصرف آب براي عبور از پاييز خشك اشاره كرده و گفته است؛ گزارشهاي سازمان هواشناسي اميدوار كننده نيست و هر چقدر هم كه بارش وجود داشته باشد جايگزين آنچه از زيرزمين برداشت شده است نميشود.
اهميت بازچرخاني در شرايط كمآبي
بازچرخاني آب به معناي بازيافت و استفاده مجدد از آبهاي مصرفشده است. اين فرآيند از نظر بهداشتي تأثير منفي ندارد و در بسياري از كشورها به عنوان بخشي از سياستهاي حفظ محيط زيست و كاهش مصرف آب تصفيهشده اجرا ميشود. با توجه به اينكه تا سال ۱۴۲۰ جمعيت كشور از مرز ۱۰۰ ميليون نفر عبور ميكند و منابع تجديدپذير آب تا ۵۰ درصد كاهش مييابد، اهميت بازچرخاني بيش از پيش نمايان ميشود. بر اساس آمار وزارت نيرو، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آب مصرفي در منازل به فاضلاب تبديل ميشود و قابليت استفاده مجدد در كشاورزي، صنعت و حتي تغذيه سفرههاي زيرزميني را دارد. در حال حاضر نيز نزديك به يكهزار واحد صنعتي كشور سالانه حدود ۸۳۰ ميليون مترمكعب از نياز آبي خود را از طريق بازچرخاني تأمين ميكنند. محمد ارشادي، عضو شوراي راهبردي انديشكده تدبير آب، تأكيد ميكند: بازچرخاني آب بهويژه در دورههاي كمآبي، يكي از معدود ابزارهاي واقعي براي مديريت بحران در شهرهاي بزرگ ايران است. او توضيح ميدهد: وقتي از بازچرخاني سخن ميگوييم، منظور بيشتر بازچرخاني آب شرب و مصارف شهري است، نه آب كشاورزي. در كشور ما بخش كشاورزي بهدليل پراكندگي زمينها و نبود زيرساختهاي متمركز زهكشي، كمتر امكان بازچرخاني دارد؛ در حالي كه در شهرها، شبكه جمعآوري فاضلاب شهري اين فرصت را فراهم ميكند تا پس از تصفيه، آب دوباره در چرخه مصرف قرار گيرد. به گفته او، تمركز سياستگذاران در دو الي سه سال اخير بر بازچرخاني آب شرب بوده است، زيرا اين بخش قابليت جمعآوري متمركز دارد و ميتواند در زمان بحران به عنوان يك منبع جايگزين استفاده شود.
ارشادي يادآوري ميكند: مصرف آب در مناطق مختلف ايران بهشدت متفاوت است. در حالي كه ميانگين مصرف آب شهري در سطح كشور حدود ۸ تا ۹ درصد از كل منابع است، در كلانشهرهايي مانند تهران اين رقم به بيش از ۴۵ تا ۵۰ درصد ميرسد. همين تفاوت، ضرورت بازچرخاني در كلانشهرها را بيشتر ميكند.
او ميگويد: در تهران، جايي كه بيش از نيمي از مصرف آب كشور صرف مصارف شرب، بهداشت و فضاي سبز ميشود، بازچرخاني ميتواند بخشي از فشار بر منابع خام را كاهش دهد. او اشاره ميكند: كشورهاي پيشرفته اين مسير را با موفقيت پشت سر گذاشتند. در آلمان آب تا بيست بار در چرخه مصرف باقي ميماند و در ژاپن نيز هر واحد آب تا پانزده بار تصفيه و بازاستفاده ميشود. اين تجربهها نشان ميدهد كه بازچرخاني تنها راهكار فني نيست، بلكه روشي پايدار براي بقا در اقليمهاي خشك است. حجم مصرف آب و هدررفت آن در تهران چقدر است؟ ارشادي به اعداد و ارقام مصرفي تهران اشاره كرده و ميگويد: ميزان مصرف روزانه آب در پايتخت حدود يك ميليارد و ششصد تا هفتصد ميليون مترمكعب در سال است كه بخشي از اين مقدار، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد، به عنوان آب هدررفته شناخته ميشود. او توضيح ميدهد: مفهوم هدررفت از نگاه شركتهاي آب و فاضلاب با درك عمومي متفاوت است. وقتي اين شركتها آب را كالايي براي فروش در نظر ميگيرند، هر حجمي از آب كه به مصرفكننده فروخته نشود، «آب از دست رفته» تلقي ميشود. اما در واقع بخش زيادي از اين آب دوباره به سفرههاي زيرزميني بر ميگردد و وارد چرخه طبيعي آب ميشود. او تأكيد ميكند: ديدگاه كالايي به آب، به مرور ساختار مديريتي را تغيير ميدهد. وقتي آب صرفا به عنوان كالايي فروختني ديده ميشود، رابطه شهروند و دولت به رابطه فروشنده و مشتري تقليل مييابد؛ در حالي كه آب بايد به عنوان يك حق عمومي و منبع حياتي مديريت شود. ارشادي با بيان اينكه بخش قابل توجهي از آب تهران در تابستان صرف كولرهاي آبي ميشود، ميگويد: حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از آب مصرفي در اين دوره به خنككنندهها اختصاص دارد. همچنين بين ۱۰ تا ۱۵ درصد از كل مصرف سالانه براي آبياري فضاي سبز شهري به كار ميرود. او توضيح ميدهد: اگر همين دو بخش بتوانند از آب بازچرخاني استفاده كنند، بخش زيادي از فشار از روي منابع خام برداشته ميشود. در حال حاضر تنها حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ ميليون مترمكعب از آب مصرفي تهران پس از تصفيه قابل استفاده مجدد است. اما پتانسيل افزايش آن تا ۸۰۰ ميليون مترمكعب وجود دارد. تصفيهخانههاي جنوب تهران، از جمله رباطكريم و فيروز بهرام، سهم عمدهاي در اين فرآيند دارند. به گفته ارشادي، طرحهاي موجود توان توليد سالانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ ميليون مترمكعب پساب تصفيه شده را دارند. در صورت تكميل شبكههاي جمعآوري فاضلاب، اين مقدار ميتواند تا سه برابر افزايش يابد. او معتقد است؛ در شرايط كنوني بايد به سمت تصفيهخانههاي محلي و غيرمتمركز رفت تا هر منطقه بتواند پساب خود را بازتصفيه كند و در فضاي سبز همان ناحيه به كار گيرد. در غير اين صورت، تمركز بيش از حد در جنوب تهران ميتواند خود به بحران زيستمحيطي جديدي منجر شود. ارشادي هشدار ميدهد: اگر فاضلاب شهرها بهصورت متمركز جمعآوري و از منطقه خارج شود، سطح آبهاي زيرزميني تهران بهشدت افت ميكند و اين پديده خطر فرونشست زمين را تشديد خواهد كرد.
طرح طالقان؛ تنها جابهجايي بحران آبي است
يكي از راهحلهاي چالش آب مورد نياز تهران، طرح انتقال آب از طالقان است. ارشادي در ادامه در واكنش به طرح انتقال آب از طالقان به تهران ميگويد: اين پروژه تأثير چنداني بر حل بحران ندارد. حجم آب منتقلشده كمتر از بيست ميليون مترمكعب در سال است و نميتواند كمبود تهران را جبران كند. از ديد او، اين طرحها بيشتر جنبه موقتي دارند و در واقع نوعي جابهجايي بحران از منطقهاي به منطقه ديگر محسوب ميشوند و انتقال آب از حوضهاي به حوضه ديگر، تنها منابع كشاورزي مناطق مبدأ را تضعيف ميكند و عدالت آبي را زير سوال ميبرد. در نهايت، چنين طرحهايي به جاي حل مساله، موجب گسترش نابرابري بين مناطق ميشود. ارشادي شرايط كنوني آب در تهران را بسيار بحراني توصيف كرده و ادامه ميدهد: اگر تا آذرماه بارندگي مناسبي رخ ندهد، احتمال جيرهبندي آب در تهران بسيار بالاست. حتي اگر باران ببارد و امسال بحران موقتا رفع شود، سال آينده بحران شديدتري در پيش است، زيرا ساختار مصرف و توسعه شهري تغييري نكرده است. او ريشه بحران را در سبك توسعه چند دهه اخير ميبيند؛ سبكي كه بر مصرف بيمحاباي منابع طبيعي استوار است و توضيح ميدهد: طبيعت ايران ذاتا كمآب است و تمدن ايراني همواره بر پايه سازگاري با كمآبي شكل گرفته، اما توسعه مدرن بدون توجه به اين واقعيت پيش رفته است. ارشادي ميگويد: تهران مانند شهري است كه بر دهانه آتشفشان نشسته است؛ هر لحظه ممكن است واكنش طبيعت فاجعهآميز شود. او هشدار ميدهد: اگر روند كنوني ادامه يابد، افت سطح آبهاي زيرزميني و فرونشست زمين به سطحي ميرسد كه ساختمانها ترك ميخورند و گسلها فعال ميشوند. او باور دارد: مديريت آب تنها با تغيير نگاه شهري و حكمراني اصلاح ميشود. بخش زيادي از مصرف آب در دست شهرداريهاست، اما ماموريت آنها همچنان حفظ فضاي سبز به سبك اروپايي است؛ الگويي كه با اقليم خشك تهران سازگار نيست. در حالي كه در بسياري از كشورها طراحي فضاي سبز بر پايه گياهان بومي و كمآب انجام ميشود، در تهران هنوز الگوي چمن و درختان پرمصرف رايج است. ارشادي همچنين به ناهماهنگي ميان نهادهاي متولي اشاره كرده و ميافزايد: شركتهاي آب و فاضلاب براي حفظ درآمد خود از مشتركان پرمصرف، انگيزهاي براي محدودسازي مصرف آنها ندارند، زيرا بخش عمده درآمدشان از همين طبقه تأمين ميشود. اين تناقض ساختاري سبب ميشود سياستهاي كاهش مصرف بهدرستي اجرا نشود. ارشادي تأكيد ميكند: بحران آب تهران محدود به يك سال يا يك دوره خشكسالي نيست. حتي اگر بارشها بهبود يابد، بدون تغيير در سبك زندگي، الگوي توسعه و شيوه حكمراني، بحران بازميگردد. او ميگويد: طبيعت در برابر رفتار انساني سكوت نميكند و «جيغ طبيعت» همان فرونشستها، تركها و بحرانهايي است كه هر سال شديدتر ميشود. به باور او، تنها راه برونرفت از اين چرخه، كاهش بار جمعيتي تهران، بازنگري در مدل توسعه شهري و گسترش سامانههاي بازچرخاني محلي است. اگر مديريت شهري و سياستهاي كلان كشور به اين سمت نرود، تهران در آستانه بحراني قرار ميگيرد كه نه با بارش كوتاهمدت و نه با طرحهاي انتقال آب قابل حل نيست.
بازچرخاني در كشاورزي پتانسيل بالا، بهرهوري پايين
در شرايط فعلي يكي از چالشهاي كشور تامين آب كشاورزي است. زيرا روند بازچرخاني آب در اراضي كشاورزي ايران تقريبا غير ممكن است. عضو شوراي راهبردي انديشكده تدبير آب در اين باره ميگويد: كشاورزي در ايران حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از كل آب كشور را مصرف ميكند، اما بهدليل پراكندگي اراضي و نبود سامانههاي متمركز زهكشي، بازچرخاني در اين بخش بسيار دشوار است. ارشادي به عنوان نمونه به استان خوزستان اشاره كرده و ميگويد: پساب نيشكرها يكي از منابع اصلي آلودگي رودخانه كارون است. حجم بالاي پساب صنعتي و كشاورزي كه بدون تصفيه به رودخانه ميريزد، موجب افت شديد كيفيت آب در پاييندست اهواز شده است. به گفته او، اگر مجتمعهاي بزرگ كشاورزي بتوانند سامانههاي جمعآوري و تصفيه محلي ايجاد كنند، امكان بازچرخاني در اين بخش بهمراتب بيشتر ميشود. با اين حال، تمركز كنوني سياستهاي دولت بر بازچرخاني فاضلاب شهري است كه هم قابليت كنترل بيشتري دارد و هم سريعتر نتيجه ميدهد.
بازچرخاني آب در دولتهاي گذشته
انوش نوري اسفندياري، عضو شوراي راهبردي انديشكده تدبير آب ايران در مورد بازچرخاني آب به اعتماد ميگويد: در شرايطي كه ايران با خشكساليهاي پيدرپي، افت سفرههاي زيرزميني و افزايش مصرف در بخشهاي شهري و صنعتي روبرو است، بازچرخاني آب به يكي از حياتيترين راهكارهاي مديريت منابع تبديل شده است. نوري اسفندياري در ادامه تأكيد ميكند: بحران كمآبي ديگر در حد هشدار نيست، بلكه به واقعيتي روزمره براي ميليونها شهرنشين تبديل شده است، البته اين مساله در دولتهاي گذشته نيز مطرح بوده است. او توضيح ميدهد: افتتاح تصفيهخانههايي مانند پروژه اخير در رباطكريم نشانه توجه به اين موضوع است، اما هنوز نميتوان گفت كشور وارد مرحلهاي از مديريت پايدار منابع آبي شده است. به گفته او، بازچرخاني نيازمند برنامهريزي جامع، مشاركت شهرداريها، صنايع و نهادهاي آبرسان است تا بتواند نقش واقعي خود را ايفا كند. اسفندياري ميگويد: صنايع كشور بزرگترين مصرفكنندگان و در عين حال بزرگترين توليدكنندگان پساب هستند، اما هنوز استفاده موثري از اين ظرفيت صورت نميگيرد. او تأكيد ميكند: بسياري از واحدهاي توليدي، از صنايع غذايي گرفته تا فلزي و شيميايي، حجم زيادي پساب توليد ميكنند كه قابليت تصفيه و استفاده مجدد را دارد. با اين حال، در نبود مقررات الزامآور و حمايت مالي مشخص، بيشتر اين پسابها بدون تصفيه كافي به محيط زيست برميگردد و موجب آلودگي خاك و منابع آب سطحي ميشود. اسفندياري معتقد است؛ اگر سياستگذاران، بازچرخاني را جزیي از الزامات زيستمحيطي صنعت تعريف كنند، ميتوانند از اتلاف ميليونها مترمكعب آب جلوگيري كنند. به باور اين كارشناس حوزه آب، اجراي طرحهاي بازچرخاني در ابتدا هزينهبر است، اما در بلندمدت به يكي از سودآورترين بخشهاي سرمايهگذاري صنعتي تبديل ميشود. كارخانهها بايد تصفيه و بازاستفاده از آب را در محاسبات اقتصادي خود لحاظ كنند، نه به عنوان هزينه اضافي، بلكه به عنوان سرمايهاي براي پايداري توليد. او تأكيد ميكند: صنايع بزرگ با نصب سامانههاي بازچرخاني ميتوانند مصرف آب تازه را تا نيمي از ميزان فعلي كاهش دهند و هزينههاي تأمين و دفع پساب را نيز پايين بياورند.
به گفته او، اين مدل در كشورهاي توسعهيافته بهويژه در شرق آسيا به استاندارد صنعتي تبديل شده و ايران هم ميتواند از تجربه آنها بهره بگيرد. اسفندياري يادآور ميشود: هر مترمكعب آبي كه از طريق بازچرخاني بازيابي ميشود، معادل همان مقدار از برداشت از منابع زيرزميني جلوگيري ميكند. او ميگويد بخش زيادي از كمبود آب تهران ناشي از فشار بيش از اندازه بر سفرههاي زيرزميني است و در صورتي كه بازچرخاني در مقياس شهري توسعه يابد، ميتوان اين فشار را تا حد قابل توجهي كاهش داد. به گفته او، منابع آبي تهران هرچند متنوع هستند، اما در سالهاي اخير بهدليل كاهش بارشها و رشد مصرف، آسيبپذيرتر از هميشه شدهاند و بدون بازچرخاني و استفاده از پساب تصفيهشده، تأمين آب پايدار براي كلانشهرها غيرممكن است.
پساب در كشاورزي؛ فرصت يا تهديد؟
اسفندياري استفاده از پساب در كشاورزي را مشروط به كنترل دقيق كيفيت ميداند و توضيح ميدهد: اگر پساب حاوي فلزات سنگين يا تركيبات سمي باشد، ميتواند خاك و محصولات را آلوده كند، بهويژه در محصولاتي كه بهصورت تازه مصرف ميشوند. در مقابل، اگر تصفيه بهدرستي انجام شود، استفاده از پساب در آبياري فضاي سبز شهري و حتي برخي زمينهاي كشاورزي كاملا ممكن است.
او ميگويد: در تهران نيز برنامهاي براي آبياري فضاي سبز با آب بازيافتي در حال اجرا است كه در صورت تداوم، سالانه صدها ميليون مترمكعب آب تازه را آزاد ميكند و به مصرف شهري برميگرداند. اين كارشناس حوزه آب ميگويد: بزرگترين مانع در گسترش طرحهاي بازچرخاني، اختلاف بر سر قيمت آب تصفيهشده است. در تهران، بخشي از اختلاف ميان شهرداري و شركت آب و فاضلاب به نرخ خريد آب بازيافتي برميگردد. به گفته او، اگر اين اختلافها حل شود، ميتوان بخش بزرگي از فضاي سبز شهر را با پساب تصفيهشده آبياري كرد و از مصرف آب شرب در اين بخش جلوگيري كرد. او تأكيد ميكند: بيش از ۷۰۰ شهرداري در كشور ميتوانند با اجراي چنين طرحهايي، از برداشت مستقيم آب از منابع زيرزميني بكاهند. تنها در تهران، اجراي كامل طرح بازچرخاني ميتواند سالانه بيش از ۱۵۰ ميليون مترمكعب آب تازه را براي مصارف حياتي آزاد كند.
تهران به نقطه تخليه نرسيده
از نگاه اغلب تحليلگران تهران اكنون در مرحله حساسي از كمبود آب قرار دارد و بر اساس آخرين برآوردها، اين شهر با حدود ۲۵ درصد كسري آب روزانه مواجه است و اگر تا پايان پاييز بارندگي موثري رخ ندهد، مديريت شهري ناگزير ميشود به تصميمهاي اضطراري روي آورد. اسفندياري با تاييد اين وضعيت ميگويد؛ تهران هنوز به نقطه تخليه يا بحران غيرقابل بازگشت نرسيده است، زيرا از منابع متعددي براي تأمين آب بهره ميبرد، اما اگر روند فعلي ادامه يابد، پايداري اين منابع در خطر قرار ميگيرد. به باور او، راه چاره نه در حفر چاههاي جديد، بلكه در بازچرخاني و مديريت تقاضا نهفته است. اسفندياري بر اين باور است كه آب در قرن حاضر جاي نفت را به عنوان كالاي استراتژيك جهان ميگيرد و كشورهايي موفق خواهند بود كه در بازيافت و بازچرخاني آب پيشرو شوند. او تأكيد ميكند: ايران با موقعيت خشك و نيمهخشك خود ناگزير است از هر قطره آب استفاده بهينه كند، بازچرخاني نه تنها راهكاري براي مقابله با كمآبي، بلكه ابزاري براي توسعه پايدار و حفظ امنيت غذايي و صنعتي كشور است و اگر نهادهاي تصميمگير، شهرداريها و صنايع در يك برنامه منسجم همكاري كنند، ميتوان بخش مهمي از بحران آب تهران و ديگر كلانشهرها را مهار كرد و از ورود كشور به مرحله بحراني جلوگيري كرد.