رشد شاخص كل ناشي از ورود نقدينگي و اعمال بسته حمايتي است كه عمدتا در نمادهاي بزرگ و موثر در شاخص كل ديده ميشود، اما ساير بخشهاي بازار، به ويژه شركتهاي كوچك و بازار پايه، همچنان در صف فروش قرار دارند و اين روش حمايتي به صورت يكنواخت توزيع نشده است. همچنين، وضعيت صندوقهاي اهرمي پيچيده است و دامنه نوسان قبلي اجازه ايجاد تعادل نميداد كه موجب تشديد فشار فروش شده بود.
در كنار اين مسائل، خروج پول حقيقي از بازار ادامه دارد، هرچند موج اصلي فروش سنگين تا حدي فروكش كرده و تعادل نسبي در رفتار معاملهگران برقرار شده است. اين وضعيت، همراه با نوسانات نرخ ارز و نگرانيهاي ژئوپليتيك، به افزايش بياعتمادي سرمايهگذاران دامن زده و بازار را در شرايط شكنندهاي قرار داده است.
خروج سرمايه حقيقي ريسك و آسيبهاي بازار
فردين آقابزرگي، كارشناس بازار سرمايه اعلام ميكند: رشد شاخص كل ناشي از ورود نقدينگي و اعمال بسته حمايتي است كه در نمادهاي بزرگ و موثر در شاخص كل خود را نشان ميدهد.
او تاكيد ميكند: يكي از ايرادات اين روند آن است كه ساير بخشهاي بازار از اين حمايت بيبهره ميمانند. بسياري از شركتها بهويژه در بازار پايه و فرابورس همچنان در صف فروش قرار دارند و اين روش جمعآوري سهام، موثر عمل نميكند.
آقابزرگي تصريح ميكند: منابع اين بسته بايد بهصورت متعادل و منصفانه در كل بازار توزيع شود، چراكه نمادهاي كوچك دچار مشكل هستند. او وضعيت صندوقهاي اهرمي را پيچيدهتر توصيف ميكند و ميگويد دامنه نوسان اين صندوقها اجازه ايجاد تعادل نميدهد.
به گفته وي، مديران اين صندوقها بايد در سياستهاي خود بازنگري كنند، چراكه در شرايط افزايش تقاضا، اقدام به صدور واحد ميكنند كه موجب بر هم خوردن تعادل بازار ميشود.
او تاكيد ميكند: عملكرد ضعيف صندوقهاي اهرمي به فضاي پنيك در بازار دامن زده و انتظار دارد عملكرد مديران براي جبران اين وضعيت بهبود يابد تا شاهد متعادل شدن وضعيت اين صندوقها باشيم.
آقابزرگي همچنين ميگويد: بخشي از پول حقيقي از بازار خارج شده، اما موج اصلي فروش كه صفهاي سنگين را شكل داده بود تا حد زيادي پايان يافته است.
از نظر او، در شرايط كنوني، تعادل نسبي در رفتار معاملهگران برقرار است، چراكه عمده سرمايهگذاراني كه قصد خروج داشتهاند، اقدام كردهاند.
آقابزرگي خاطرنشان ميكند: در صورتي كه رويداد سياسي خاصي رخ ندهد، احتمال ادامه روند بهبود وجود دارد، اما در غير اين صورت، ممكن است موج جديدي از فروش پول حقيقي رخ بدهد.
اين كارشناس بازار سرمايه وضعيت نرخ ارز را نيز تحليل ميكند و ميگويد: اكنون دلار آزاد در محدوده ۸۹ تا ۹۰ هزار تومان و دلار توافقي حدود ۶۹ تا ۷۰ هزار تومان قرار دارد. او پيشنهاد ميكند براي كنترل اين اختلاف، دولت با افزايش نرخ دلار توافقي و كاهش نرخ دلار آزاد، گپ قيمتي ميان دو نرخ را كه اكنون حدود ۱۵درصد است، كاهش دهد. بهزعم او، اين فاصله بهتر است به ۱۰درصد برسد تا شرايط بازار ارز نيز به تعادل برسد.
آقابزرگي در ادامه ميافزايد: خروج سرمايه حقيقي از بازار پديدهاي است كه براساس آمار و اطلاعات رسمي قابل رديابي است.
او اشاره ميكند: در شرايط ثبات بازار، اين خروجها معمولا با ورود مجدد به صندوقهاي درآمد ثابت يا طلا همراه است، اما در شرايط بحراني مانند جنگ، اين خروجها شديدتر و عقلايي است.
او يادآور ميشود: در دوره ماقبل از جنگ ۱۲ روزه، تعطيلي غيركارشناسي و طولاني بورس، واهمهاي جديد به بازار وارد كرده و ريسك ديگري را رقم زده است. به گفته آقابزرگي، در هفته منتهي به ۱۱ تير ماه، طي پنج روز كاري، حدود ۲۳ هزار ميليارد تومان سرمايه حقيقي از بازار خارج شده كه تنها در روز چهارشنبه ۱۳ هزار ميليارد تومان آن ثبت شده است.
او تاكيد ميكند: برخلاف گذشته، اين منابع عمدتا به سمت سپردههاي بانكي و بازار طلا و ارز هدايت شدهاند. آقابزرگي ميگويد: اين رفتار به دليل تصور شكلگرفته از اين بازارها به عنوان «بازارهاي امن» رخ داده، بازاري كه بهزعم سرمايهگذاران، از مداخلات دستوري و توقف معاملات مصون است.
او اين وضعيت را آسيبزا ميداند و هشدار ميدهد كه نتايج منفي آن در آينده بر اقتصاد و بازار سرمايه هويدا خواهد شد.
آقابزرگي در ادامه ميافزايد كه بازار مسكن نيز به دليل ريسكهاي ژئوپليتيك و نبود امكان پيشبيني آينده دچار ركود شده است.
او ميگويد: يكي از دلايلي كه بورس در دوره اخير با ذهنيت امنيتي مديريت ميشود، همين نوسانات شديد قيمتي است كه در معرض ديد عموم قرار دارد و ممكن است واكنشهاي منفي ايجاد كند.
وي هشدار ميدهد: مسدود كردن مسير خروج سرمايه تنها به تشديد بحران ميانجامد. به گفته او، در بازار مسكن نيز معاملات محدود و در مواردي با كاهش ۲۰ تا ۳۰درصدي قيمتها انجام شده، هرچند حجم آن ناچيز بوده است.
او با ابراز نگراني از خروج كلي سرمايه از كشور ميگويد: مهمترين تهديد كنوني، فرار سرمايه به بيرون از مرزهاست، نه جابهجايي ميان بازارهاي داخلي.
آقابزرگي خاطرنشان ميكند: در سالهاي اخير، تشكيل سرمايه در كشور روندي منفي داشته و با بحرانهايي از اين دست، خروج سرمايه با تبديل ريال به ارز يا رمزارز و انتقال به خارج، بيش از پيش محتمل ميشود.
آقابزرگي نتيجه ميگيرد كه مسوولان به جاي توسل به توقف معاملات يا اقدامات دستوري، بايد از ابزارهاي نوين كنترل ريسك مانند آپشنها و ابزار مشتقه براي مديريت بازار استفاده كنند. در غير اين صورت، خروج سرمايه از كشور به يك روند مخرب براي اقتصاد ملي تبديل خواهد شد.
نگاه دوم
درباره سرنوشت سرمايههاي خروجي بورس تهران در دوره پساجنگ هلن عصمتپناه، مدرس دانشگاه و تحليلگر مالي ميگويد: سرنوشت سرمايههاي خارج شده از بورس تهران در دوره پساجنگ، عمدتا و در ابتدا با جذب محدود به سمت بازارهاي طلا و ارز، باتوجه به افزايش قيمت دلار و طلا، حركت ميكند. باتوجه به صفهاي خريد در صندوقهاي طلا، بخشي از نقدينگي به سمت اين صندوقها ميرود كه كمريسكترين گزينه سرمايهگذاري محسوب ميشوند. افزايش تقاضا براي سكه فيزيكي، به ويژه در سايزهاي كوچك به دليل سطح درآمدي مردم و نياز به نقدشوندگي سريع، چون ربع و نيمسكه، رشد چشمگيري دارد.
از طرفي، كاهش نسبي تمايل به طلاي فيزيكي به دليل ريسكهاي نگهداري چون خطر سرقت، تقلبي بودن محصولات و ديگر مشكلات نگهداري فيزيكي محسوس است كه بسياري از سرمايهگذاران را در اين شرايط به سمت روشهاي غيرفيزيكي مانند صندوقهاي طلا سوق ميدهد. در كل، رفتار تركيبي سرمايهگذاران اغلب به سمت سكههاي كوچك و صندوقهاي طلا براي نقدينگيهاي خرد و طلاي فيزيكي براي سرمايههاي بلندمدت است.
از نگاه عصمتپناه ورود نقدينگي به بازار دلار نيز به دلايلي چون افت قيمت دلار و اختلال در فعاليت بنگاههاي اقتصادي با كاهش مواجه ميشود. دليل جذب محدود سرمايه به سمت بازارهاي طلا، سكه و دلار اين است كه در شرايط بحراني، اين بازارها نيز با ريسك نقدشوندگي روبهرو هستند و نميتوانند حجم عظيم خروجي نقدينگي از بورس را كامل جذب كنند.
بخشي از اين سرمايههاي مردمي نيز با رفتار هيجاني، بدون مقصد مشخص، همراه با فروشهاي اضطراري بدون برنامه و با هدف نگهداري نقدينگي لازم، راكد ميماند، چراكه بسياري از سرمايهگذاران ترجيح ميدهند در اين شرايط پول نقد نگهداري كنند و هيچ بازار جايگزيني در شرايط كنوني براي آنها كاملا امن تلقي نميشود.
او ميگويد: از طرفي، پس از جنگ به دليل حملات هكري به سيستمهاي برخي بانكها، اعتماد افراد به سپردههاي بانكي نيز كاهش مييابد. بنابراين، هرچند در حال حاضر استراتژي درستي اتخاذ ميكنند اما بهتر است به ميزان حياتي، نقدينگي نگه دارند.
در اين ميان، به وضوح مشاهده ميشود كه شاهد عدم جذب نقدينگي در بازارهايي چون بازار مسكن هستيم، چراكه باتوجه به ركود و نقدشوندگي پايين، جذابيتي براي سرمايههاي كوتاهمدت ندارد و اين ركود فعلا ادامهدار است و حداقل تا زمان افزايش بهره تسهيلات مسكن، خبري از رونق آن نخواهد بود.
بنابراين براي افرادي كه تاكنون به دليل تورم نتوانستهاند سقف بالاي سر تهيه كنند، فرصت خريد خانه با متراژهاي پايين در مناطق متعادل قيمتي فراهم ميشود.
به گفته عصمتپناه، همچنين، بازار خودرو نيز اگرچه به عنوان بازار موازي شناخته ميشود، اما محدوديتهاي نقدشوندگي مشابه مسكن را دارد و در شرايط بحران جذاب نيست.
باتوجه به ركود بازار مسكن و محدوديت ساير بازارها، دو راه احتمالي ديگر براي جذب نقدينگي مطرح است: بازارهاي جهاني كاموديتيها مانند نفت و فلزات اساسي كه قيمتشان بر اقتصاد ايران تاثير مستقيم دارد، اما دسترسي به آنها براي سرمايهگذاران خرد دشوار است و ديگري، سرمايهگذاري در صندوقهاي درآمد ثابت، مختلط و سهامي. اگرچه اين صندوقها در بحران اخير خود با خروج نقدينگي مواجه شدهاند، اما در صورت بازگشت ثبات ميتوانند گزينههايي براي سرمايههاي محافظهكار باشند.
او ميافزايد: حجم قابلتوجهي از سرمايهها هنوز در حالت انتظار، به صورت نقدينگي مازاد و راكد باقي ميماند و به دليل بياعتمادي، وارد هيچ بازاري نميشود.
هر چند در صورت بهبود فضاي ژئوپليتيك و بازگشت مشروط به ثبات، بازار بورس سهام ميتواند به عنوان جذابترين بازار براي بازگشت سرمايهها مطرح شود، زيرا بسياري از سهام در پايينترين سطوح ارزشي خود قرار دارند.
به باور او اينجاست كه نقش حياتي دولت براي بازگرداندن اعتماد سرمايهگذاران از طريق اقداماتي چون تزريق نقدينگي توسط بازارگردانها، شفافسازي سياستهاي اقتصادي و اصلاح ساختار بازار سرمايه پررنگ ميشود.
اين تحليلگر بازار سرمايه ميافزايد: البته سياستهاي دولتي جهت حمايت از بازار بورس سهام تهران با تزريق منابع و بسته تثبيت براي جمع كردن صفوف فروش و بازگرداندن اعتماد سرمايهگذاران اتخاذ ميشود كه هر چند با مهار فروشهاي هيجاني از سقوط شاخص بورس جلوگيري ميكند، كمي ترس را از سهامداران دور ميكند، به ثبات داخلي بازار كمك ميكند و از فرار سرمايهها به نوعي جلوگيري ميكند، اما با توجه به فرسودگي بياعتمادي سهامداران به بازاري كه مدتهاست با تضعيف مولفههاي اقتصادي و عدم حمايت از صنايع مولد تضعيف شده و اكنون ريسك سيستماتيك بلاتكليفي از وضعيت جنگ هم به آن اضافه ميشود و از طرفي حمايت ديرهنگام از بازار، اثر اين سياستها را كمرنگ ميكند.
از نگاه عصمتپناه درصد بالايي از فروشها ناشي از عدم اطمينان به ثبات سياسي است كه در صورت تثبيت آتشبس و كاهش تنشها، احتمال بازگشت سرمايه به بورس وجود دارد.
اين روزها حساسيت به اخبار بالاست و هرگونه اخبار بدون پشتوانه ميتواند موجب خروج بيشتر سرمايه از بازار شود؛ لذا از سرمايهگذاران درخواست ميشود اخبار را از رسانههاي معتبر پيگيري كنند.
رفتار سرمايهها بيش از آنكه تابع بازدهي بازارها باشد، تابع ريسكهاي سيستماتيك و فضاي سياسي است. تا زماني كه اين ريسك مديريت نشود، جريان سرمايه به سمت بازارهاي موازي نيز محدود و موقتي خواهد بود.