سیاست نادرست و پوپولیستی انتقال گاز به تمام جغرافیای ایران و کنار گذاشتن استفاده از سبد انرژی برای بخشهای مختلف، در نهایت گریبان کشور را گرفت و نهتنها مصرف گاز در کشور را بهشدت افزایش داد، بلکه ایران را به واردات گاز از کشورهای شمالی وابسته کرد. ترکمنستان دو بار در اوایل زمستان ۸۶ و ۹۵، صادرات گاز را بهیکباره قطع کرد و باجگیری از ایران را برای افزایش نرخ گاز آغاز کرد. این اقدام سبب شد تا وزارت نفت ایران در دولت اول حسن روحانی بر آن شود که دیگر در مقابل رفتار غیرحرفهای این کشور کوتاه نیاید و وابستگی شهرهای شمالی را به گاز عشقآباد از بخش دیگری جبران کند. با این حال با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، وزارت نفت وقت معتقد بود که واردات گاز از ترکمنستان باید دوباره آغاز شود و مذاکرات در این زمینه را مجدداً احیا کرد و در نهایت سواپ گاز در برابر مازوت را بار دیگر کلید زد. اما باز هم خلف وعده ترکمنستان اتفاق افتاد. مجید چگنی، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی گاز دیروز آخرین خبر از قطع سواپ گاز را چنین بیان کرد: «به صورت موقت این سواپ فعلاً برقرار نیست و دلیل آن این است که توافق بین ترکمنستان و آذربایجان ادامه پیدا نکرد و بهطور موقت سواپ گاز ترکمنستان قطع شد. اکنون دو کشور ترکمنستان و آذربایجان در حال مذاکره با هم هستند و احتمالاً مجدداً برقرار میشود.» چگنی میزان سواپ گاز را در حال حاضر ۵ میلیون مترمکعب در روز عنوان کرد و گفت: برقراری مجدد سواپ بستگی به توافق این کشورها دارد. در هر حال ما امیدواریم توافق دو کشور انجام و سواپ گاز مجدداً برقرار شود. اکنون این سوال مطرح است که آیا ورود دوباره به این چالش، به نفع ایران بود؟ یا اینبار به نفع ایران است که همانند سال ۸۶ در زمان مرحوم کردان، در برابر خواسته عشقآباد کوتاه بیاید؟ پاسخ به این پرسش بسیار پیچیده است و به نظر میرسد خلفوعده ترکمنستان و باجخواهی آن، پتانسیل آن را دارد که بستر ناهمواری را در برابر روابط دو کشور فراهم کند.
باید در نظر داشت که ایران و ترکمنستان از دهه 1990 توافقنامههای مختلفی در زمینه صادرات و مبادله گاز داشتهاند. این توافقها به ایران اجازه میدهند که گاز ترکمنستان را به مناطق شمالی خود وارد کرده و در عوض، معادل آن را به کشورهای دیگری مانند ارمنستان یا آذربایجان صادر کند. مهمترین چالش در روابط ایران و ترکمنستان اما مربوط به اختلافات مالی است. ترکمنستان چندینبار، از جمله در سالهای اخیر، صادرات گاز به ایران را به دلیل اختلاف بر سر پرداختها متوقف کرده است. این کشور ادعا میکند که ایران بدهیهای قابل توجهی برای خرید گاز دارد، درحالیکه ایران این ادعاها را رد کرده و گاهی اوقات به دنبال بازنگری در قیمتهای گاز بوده است. قطع گاز توسط ترکمنستان تأثیرات منفی بر برخی مناطق شمالی ایران داشته است، بهویژه در فصول سرد سال. این امر نشاندهنده اهمیت انرژی بهعنوان یک ابزار سیاسی و استراتژیک در روابط بینالمللی است. دو کشور برای حل این اختلافات و بازگشت به همکاریهای انرژی، دورههای مذاکرهای را دنبال کردهاند. این مذاکرات گاهی اوقات به بازسازی روابط منجر شده است، اما مسائل مربوط به بدهیهای گذشته و قیمتگذاری همچنان مانع از دستیابی به یک توافق پایدار میشوند. به دلیل این چالشها، ضروری است که ایران منابع انرژی خود را تنوعبخشی کند تا از زیر بار سنگین سرمای زمستان تحمیلی ازسوی ترکمنستان رهایی یابد. در اینجا موضوع را از دو زاویه مورد بررسی قرار میدهیم. نگاه کارشناسان ایرانی به موضوع و نگاه طرف مقابل؛ شاید اینبار بدون قضاوت بتوانیم به موضوع نگاه کنیم.
نگاه کارشناس / ۱
دالغا خاتیناوغلو کارشناس بینالمللی انرژی تحلیل کرد:
دو سناریو برای توقف صادرات گاز ترکمنستان
ماجرای سواپ گاز از ترکمنستان به ایران سالهاست که به چالشی برای کشور بدل شده است. تاکنون دو بار ترکمنستان، در فصل سردِ زمستان، صادرات گاز به کشور را متوقف کرده است. به نظر مذاکرات دو کشور در این زمینه خوب پیش نمیرود. ترکمنستان ادعا میکند، نرخ سواپ درخواستی ایران بسیار بالاست و در طرف مقابل، ایران به پیشینه مذاکرات اشاره میکند که منطبق بر نرخ مورد توافق بود اما در میانه اجرای آن توافق، ترکمنستان زیر توافق زده و ادعا میکند، نرخ گاز باید افزایش یابد و با قطع گاز در آن مقطع که ایران با زمستانی سخت مواجه بود، ایران تنها راه را پذیرش این درخواست برای نجات جان شهروندانش میبیند؛ اتفاقی که ۹ سال بعد این فرصت را در اختیار ترکمنها قرار داد که بار دیگر ایران را تحت فشار قرار دهند، اما در بار دوم، ایران کوتاه نیامد و به هر سختیای که بود، آن زمستان سخت را از سر گذراند. اما در دولت ابراهیم رئیسی، بار دیگر ایران بهدنبال واردات گاز از ترکمنستان رفت و برای بار سوم، این امکان را به این کشور داد که در فصل سرما، زیر پای ایران را خالی کند. با این حال این زاویه نگاه، ازسوی کارشناسان ایرانی و برخی کارشناسان بینالمللی مطرح میشود. اما آیا طرف مقابل و دیگر کارشناسان بینالمللی هم همینگونه به ماجرا نگاه میکنند؟ دالغا خاتیناوغلو، کارشناس بینالمللی انرژی و مدیرمسئول بخش فارسی خبرگزاری ترندنیوز جمهوریآذربایجان، طور دیگری به ماجرا نگاه میکند. او معتقد است، ایران گرانفروشی میکند و نرخ سواپ را سهبرابر کشورهای دیگر از ترکمنستان طلب میکند که این مورد، یکی از محورهای اختلاف دو کشور است. خاتیناوغلو بهعنوان یک کارشناس از کشوری که خود ذینفع این قرارداد بهصورت غیرمستقیم قرار دارد، میگوید علت قطع گاز را از دو زاویه میتوان نگاه کرد؛ یا ایران و ترکمنستان درباره نرخ سواپ و گاز بهتوافق نرسیدهاند، یا اینکه ایران بدهیهای قبلی خود را پرداخت نکرده است. «هممیهن» نمیتواند این ادعا را تأیید را تکذیب کند، زیرا این ادعا مستلزم اظهارنظر ازسوی مراجع ایرانی در وزارت نفت است. با این همه بر آن شدیم تا از زاویه نگاه طرف مقابل نیز به موضوع نگاه کنیم. نکته آنکه خاتیناوغلو، واردات گاز را از ترکمنستان در برابر صادرات مازوت به این کشور به نفع ایران میداند و اعتقاد دارد که این اقدام میتواند منجر به کاهش جدی مصرف مازوت در ایران باشد که احتمالاً کاهش آلودگی هوا را نیز در زمستان برای ایران بهدنبال خواهد داشت.
شما در جریان علت قطع گاز ترکمنستان و مذاکرات برای سواپ گاز به ایران هستید؟
ترکمنستان قبلاً هم در چندین مورد صادرات گاز به ایران را متوقف کرده بود، مورد آخر ژانویه 2017 بود. بهخاطر اینکه ایران برای بیشتر از یک دهه بدهی دو میلیارد دلاریاش را به ترکمنستان پرداخت نکرده بود که نهایتاً ترکمنستان علیه ایران به دیوان دادرسی بینالمللی شکایت کرد و ایران محکوم به پرداخت دو میلیارد دلار شد. ایران تابستان سال قبل اصل بدهی ترکمنستان را پرداخت کرد، اما خسارات و جریمه را ظاهراً پرداخت نکرده است. یک علت میتواند این باشد. علت دوم اینکه چون آذربایجان و ترکمنستان طی هفته گذشته واکنشی به رفع سواپ گاز نشان ندادهاند، این است که ترکمنستان مشکل فنی در تأمین گاز ندارد و احتمالاً ایران در مورد حق سواپ گازی ترکمنستان به آذربایجان یا الان بیشتر از یک سال است که ترکمنستان و عراق برای سواپ گاز از طریق ایران مذاکره میکنند و به نظرم ایران با این کشورها برای حق سواپ به نتیجه نمیرسد، چون حق سواپ 15درصدی خیلی بالاست. مثلاً آذربایجان گازش را از طریق گرجستان و ترکیه به اروپا صادر میکند و این کشورها فقط پنج درصد حق ترانزیت برمیدارند، اما ایران سه برابر حق سواپ طلب میکند. از طرف دیگر جمهوری آذربایجان چندان نیازی به سواپ گاز ندارد، یعنی از تابستان سال قبل تولید گاز از میدان گازی آبشرون را آغاز کردهایم و سالی 5/1میلیارد مترمکعب تولید گاز این میدان است دقیقاً به میزانی که سواپ میشود. یعنی الان گاز بیشتری داریم که به اروپا بدهیم. قیمتهای گاز در بازار اروپا الان 350 دلار برای هر هزار مترمکعب گاز است که خیلی نازل است و سواپ چندان صرفه اقتصادی ندارد. در واقع قیمت گاز در بازار اروپا حدود یکسوم زمستان یا پاییز سال قبل است. در مورد صادرات گاز ترکمنستان به ایران طبق آماری که از اسناد وزارت نفت دارم، ایران در پنج ماه ابتدایی امسال روزانه بیشتر از شش میلیون مترمکعب گاز از ترکمنستان خریداری کرده است. این درحالی است که قبل از سال 2017، ایران روزانه 30 میلیون مترمکعب دریافت میکرد. ایران طی ماههای گذشته مذاکراتی با ترکمنستان داشت که قرارداد 30 میلیون مترمکعب تحویل گاز را احیا کند، اما ترکمنستان زیر بار نرفته و احتمالاً ایران یا بدهیهای قبل را کاملاً پرداخت نکرده یا در مورد قیمت گاز به توافق نمیرسند. ایران به این گاز نیاز دارد. طبق آمارهای بهار و تابستان که ایران کسری گاز چندانی ندارد باز هم روزانه 24 میلیون لیتر مازوت در کشور سوزانده شده است. هر مترمکعب گاز برابر یک لیتر مازوت است؛ ترکمنستان به ایران شش میلیون مترمکعب گاز داده، به این معنی که ایران روزانه شش میلیون لیتر مازوت کمتری مصرف کرده است. آمارها هم نشان میدهد که ایران در بهار و تابستان، مصرف مازوت را به مدد گاز ترکمنستان 19 درصد کاهش داده است.
این یعنی شما از نظر فنی، واردات گاز از ترکمنستان را به نفع ایران میدانید؟
به این نکته باید توجه کرد که هر مترمکعب گازی که ترکمنستان تحویل ایران میدهد، به معنی مصرف یک لیتر مازوت کمتر است. یعنی اگر قرارداد قبلی که 10 میلیارد مترمکعب تحویل گاز ترکمنستان به ایران بود را احیا کنند، به معنی مصرف 10 میلیارد لیتر مازوت و گازوئیل کمتر در ایران است که رقم بسیار بزرگی است. مصرف مازوت ایران اکنون سالی 7 تا 8 میلیارد لیتر است. تصور کنید با 10 میلیارد لیتر، مصرف مازوت و گازوئیل ایران چقدر کاهش خواهد یافت.
از دید شما بهعنوان یک کارشناس بینالمللی انرژی، ایران در این مذاکره کوتاه میآید؟
احتمالاً ایران از موضع قبلی خود یعنی حق سواپ 15 درصدی منصرف خواهد شد. در این صورت ممکن است ترکمنستان به این شرط که گازش از طریق ایران به آذربایجان و عراق سواپ شود. حتی ترکمنستان هفته گذشته با ترکیه در مورد صادرات گاز مذاکره میکرد. اگر ایران از حق سواپ عقبنشینی کند، این احتمال وجود دارد که ترکمنستان ترغیب شود صادرات گاز به ایران را ادامه دهد. اینها نشان میدهد هنوز ایران از مواضع خودش عقبنشینی نکرده، البته این احتمال است. احتمال بزرگتر اینکه ایران نمیتواند پول گاز خریداریشده از ترکمنستان را تسویه کند، چون تحت تحریم است و از طریق شبکه بانکی نمیتواند دلار به ترکمنستان تحویل بدهد. ترکمنستان هم گاز و نفتش را با دلار صادر میکند.
در سالهای آتی فکر میکنید ایران میتواند با ترکمنستان یا آذربایجان یا روسیه برای واردات گاز به توافق برسد؟
هیچ خط لولهای که مستقیماً گاز روسیه را به ایران از طریق آذربایجان یا ترکمنستان وصل کند، وجود ندارد. تنها گزینه این است که روسیه گازش را به آذربایجان بدهد و آذربایجان گازش را تحویل ایران بدهد. یا روسیه به ترکمنستان گاز بدهد و ترکمنستان از گاز خودش به ایران بدهد، یعنی عملیات سواپ انجام شود. مشکل اینجاست که ایران هم باید برای گاز روسیه پول پرداخت کند و هم حق سواپ ترکمنستان و آذربایجان را بدهد. مشکل دیگر اینکه روسیه با ترکمنستان برای تصاحب بازار گاز چین و برخی کشورهای آسیای مرکزی در رقابت است. روسیه با آذربایجان هم برای تصاحب بازارهای ترکیه و اروپا (برخی کشورهای اروپا که جزو اتحادیه اروپا نیستند و تحریمهای اتحادیه اروپا را هم اعمال نمیکنند) در رقابت است. اینها با هم در رقابت هستند و به نظر نمیرسد این گزینه بتواند عملیاتی شود.
پس قراردادهای صادرات گاز به ترکیه و عراق چه میشود؟
ایران، گاز ترکمنستان را به جای گاز خودش به عراق سواپ خواهد کرد. اگر دقت کنید ایران از بهار سال جاری، واردات گاز از ترکمنستان را هم آغاز کرده و در تابستان حدود 8 میلیون مترمکعب در روز واردات گاز از ترکمنستان داشت. این روند در زمستان احتمالاً افزایش داشته باشد. از سال آینده به نظر میرسد ترکمنستان حدود 9 میلیارد مترمکعب گاز تحویل ایران بدهد که ایران همین میزان را به عراق تحویل دهد. در واقع فقط ایران میتواند ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز به ترکیه صادر کند و تقریباً به همین میزان را برای صادرات به عراق، از ترکمنستان وارد کند تا به تعهد خود عمل کرده باشد. به این ترتیب تراز صادرات گاز ایران صفر خواهد شد. ازسویی بخش ایرانی پارسجنوبی از سال جاری وارد نیمه دوم عمر خود شده است. در حال حاضر فشار بخش ایرانی میدان پارسجنوبی 210 بار فشار میدان بود که با ورود به نیمه دوم عمر این میدان، هر سال 7 اتمسفر از آن کاسته میشود و به این ترتیب تولید گاز ایران هر سال، 10 میلیارد مترمکعب کاهش خواهد داشت، چون 75 درصد تولید گاز ایران از پارسجنوبی است که قطر سالها قبل توانسته با نصب سکوهای 20 هزار تنی با کمپرسورهای عظیم، بخش مربوط به خود را فشارافزایی کرده و تولیدش را حفظ کند و اکنون هم تولیدش را افزایش میدهد، اما ایران با سکوهای معمولی 1500 تنی فعلاً تولید را ادامه میدهد. به بیانی دیگر سال 2024 وضعیت صادرات گاز ایران بسیار چالشبرانگیز خواهد بود و احتمالاً کمکم ایران به واردکننده گاز تبدیل میشود.
نگاه کارشناس / ۲
خسارت اعتماد
رضا وثوقی
کارشناس روابط بینالملل
از گذرگاه مرزی باجگیران که راه میافتی به سوی دشت شمالی آن، از همان ابتدا و چند متر آنسوتر از مقرهای مرزی ترکمنستان، بر جادهای آسفالته، با کیفیتی نسبتاً خوب خواهی راند که تا ورودی عشقآباد یعنی 35 کیلومتر آنسوتر ادامه دارد. این همان جادهای است که با تصمیم دولت مرحوم هاشمی، در سالهای نخست استقلال ترکمنستان و با هزینه و پیمانکاری ایران ساخته و تا سالیان دراز پس از آن یکی از باکیفیتترین مسیرهای تردد در کشور ترکمنستان و نمادی عیان از دوستی و اعتماد متقابل دو کشور بود. جاده عشقآباد اما با گذر سالها، رقیبانی جدی در عرصه روابط سیاسی و اقتصادی یافت از جمله دو مسیر واردات گاز، یکی ورودی به منطقه سرخس و دیگری خط لوله کریچه به کردکوی ایران که هر دو خط برای واردات گاز ایران از ترکمنستان احداث شدند. اولین پرسشی که در ذهن شکل میگیرد چرایی واردات گاز از سوی ایران بهرغم دارا بودن ذخایر انبوه گاز است. پاسخ اما در یک جمله گویا نهفته است: «جبر جغرافیایی». ایران اگرچه بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد، اما شمایل جغرافیایی کشور و پراکندگی ذخایر گازی ما در نواحی جنوب و جنوبغرب بهگونهای است که برای تأمین گاز مصرفی در ناحیه شمال- شمالشرق ایران باید گاز را از فاصلهای 1800 کیلومتری به آنجا منتقل کرد، بدیهی است چنین کاری مخاطرات متعدد از جمله افت شدید فشار گاز، احداث خط لوله در مسیرهای سختگذر و تجهیز کمپرسورهای پرهزینه در مسیر عبور خط لوله را میطلبد. پس واردات گاز از ترکمنستان، سیاستی منطقی برای تأمین گاز نواحی سردسیر شمال- شمالشرق ایران از نزدیکترین منبع دردسترس آن بود. بهتدریج واردات گاز ایران از این کشور به روزانه 10میلیون مترمکعب رسید و بعدها روزانه 5 میلیون مترمکعب نیز تحت قرارداد سوآپ دریافت و مابهازای آن گاز در ناحیه شمالغرب ایران به کشور آذربایجان تحویل میدادیم.
زمستان 86 (8 دیماه)، همزمان با ورود توده هوای سرد و بارش کمسابقه برف در محدوده وسیعی از ایران، ترکمنستان با طرح ادعای ضرورت بازبینی در قیمت گاز، شریان گاز صادراتی خود را به ایران قطع کرد. شبکه گاز ایران دچار بزرگترین چالش تاریخی خود شد. گاز در بخش وسیعی از نواحی شمال، شمالشرق و شمالغرب کشور از نفس افتاد. بارش برف وسیع حتی جریان توزیع سوخت مایع جایگزین را هم با اختلال مواجه کرد. دو روز بعد از قطع گاز مرحوم کردان، قائممقام وقت وزیر نفت در سفری فوری به عشقآباد، نرخ ادعایی ترکمنها (40 دلار بهازای هر هزارمتر مکعب) را پذیرفت. امروز که 16 سال از آن اتفاق میگذرد، شاید قضاوت پیرامون آن تصمیم کار منطقی به نظر نیاید. ایران در آن روزها در آستانه شرایط اضطراری ملی قرار داشت و بیم به مخاطره افتادن جان شمار زیادی از شهروندان گرفتار در برف و سرما میرفت. اما همینقدر میتوان گفت که کوتاه آمدن در برابر ادعای قیمتی ترکمنها در بدترین شرایط آب و هوایی، به معنای پذیرش روش غیرحرفهای این کشور در رسیدن به خواستههایش و مجال دادن در تکرار آن بود. کاری که 9 سال بعد در دیماه 1395 هم تکرار شد و اینبار ترکمنستان به استناد برخی قراردادهای گازی منطقهای خواستار اعمال نرخ 360 دلار به ازای هر هزارمتر مکعب در قرارداد خود با ایران بود. با این وجود و بهرغم تلاش وزارت نفت وقت، برای بازماندن جاده مذاکره با عشقآباد و چانهزنی بر سر روش پرداخت بخشی از مبلغ ادعایی ترکمنها، بهصورت اقساط یا تهاتر با خدمات فنی مهندسی ایرانی، اما آنگونه که از منابع دست اول مطلع شدم، شرکت ترکمنگاز درحالیکه هیئت مذاکرهکننده ایرانی به تازگی عشقآباد را ترک کرده و در تهران مشغول جمعبندی توافقهای احتمالی بودند، در ظهر روز 11 دیماه 1395 و ازطریق ارسال یک نامه از طریق نمابر به اطلاع ایران رساند که از ساعاتی دیگر گاز وارداتی به ایران را به یکچهارم میزان قبلی کاهش و بهتدریج آن را نیز قطع خواهد کرد.
در آن زمستان سخت، صنعت نفت و گاز ایران بهسرعت با تغییر آرایش خطوط لوله و بهرهبرداری از چند اتصال جریانی که از تابستان قبل پیشبینی و احداث شده بود (بخشی از خط لوله دامغان – کیاسر به نکا)، همزمان با فشار به مخازن برای برداشت حداکثری، قطع فوری گاز صنایع و نیروگاهها، توزیع سوخت مایع در برخی شهرهای مناطق شمالشرق و اعمال صرفهجویی حداکثری در شهرها و حتی پذیرش افت فشار برخی شهرهای در مسیر، اگرچه به سختی اما در نهایت توانست بحران به وجود آمده را مدیریت کند. در پراهمیتترین بخش ماجرا، پیامی که از رویداد سال 95 از تهران به عشقآباد مخابره شد، این بود که «دیگر کوتاه نمیآییم».
مقامات وقت، آشکارا ترکمنستان را به زیرپانهادن رفتار حرفهای متهم کرده و تأکید کردند که از این پس واردات گاز از ترکمنستان را تنها درصورتی ادامه خواهیم داد که توجیه ممتاز اقتصادی داشته باشد، در غیر این صورت ایران با احداث خطوط لوله جریانی و تغییر مسیرهای انتقال گاز، از این پس نیاز راهبردی به واردات گاز از همسایه شمالشرقیاش ندارد. این روند تا برآمدن دولت رئیسی بر همان سیاق ادامه یافت. دولت که جابهجا شد، اما زمزمه آغاز واردات گاز از ترکمنستان و نیز افزایش حجم سوآپ گاز میان ترکمنستان و آذربایجان در قامت یک «هدف بزرگ» تبلیغ و توافق برسر آن به جشنوارهای از نمایش دستاورد عظیم دولت تازهبرآمده بدل شد؛ بیآنکه کسی به یاد بیاورد ترکمنها پیشتر دو بار نهایت بیاخلاقی تجاری خود را با گرفتار کردن شهروندان ایرانی در تله سرمای زمستانی نشان داده بودند. دولت تازه با دستاورد خود «عشق» میکرد و رسانههای هوادار دولت از سود سالانه 2 میلیارد دلاری واردات گاز ایران از ترکمنستان گزارش مینوشتند. جاده عشقآباد بار دیگر به مسیری برای اعتماد یکطرفه ایران به تأمین گاز نواحی شمال و شمالشرق تبدیل شد.
ذکر این واقعیت هم مهم است که طی چندسال اخیر با رشد روزافزون تقاضای مصرف خانگی در فصول سرد سال و بهموازات کاهش برداشت از مخزن پارسجنوبی به دلیل افت فشار طبیعی مخزن، دریافت حجم مختصری از گاز از ترکمنستان (معادل حجم سابق یعنی روزانه 15 میلیون مترمکعب) میتواند از نظر فنی موجه تلقی شود، اما هر توجیه فنی و اقتصادی درصورتی پذیرفتنی است که عمل به تعهدات و عدم تکرار رفتار مسبوقبهسابقه عشقآباد تضمین شود.
حالا و در شرایطی که کشور دوباره با جبهه هوای سرد مواجه شده، خبر قطع شریان گاز وارداتی از ترکمنستان (مابهازای سوآپ) این نگرانی را ایجاد کرده است که رفتار ترکمنها و باجخواهی در اوج گرفتاری همسایه تکرار شده است. خاصه آنکه دولت هم در زمینه توافق مجدد با ترکمنستان برای واردات گاز، تبلیغ زیادی کرد و حالا احتمالاً میخواهد به هر قیمتی از دستاوردش در افکار عمومی محافظت کند؛ حتی با پذیرفتن مطالبه ترکمنها.
همه این گرفتاریها از زمانی آغاز شد که بدون توجه به «جبر جغرافیایی» برای همه ایران، نسخه مصرف انرژی واحدی را نوشتند؛ طراحانی که سه دهه قبل برای همه ایران مصرف گاز را تجویز کردند، در محتملترین حالت، با جغرافیای ایران آشنایی نداشتند. دولتها یکی پس از دیگری تحت فشار افکار عمومی و مطالبات محلی، گازرسانی به همه کشور را بهمثابه «خدمت» نظام به ملت جا انداختند، خطای محاسباتی را ادامه دادند و برای تغییر سبد انرژی نواحی دور از منبع در کشور هیچ کاری نکردند. حالا و از این پس، نسلهای ایرانیان باید هزینه آن خطاها را با زمستانهای سرد و بیاخلاقی فروشندگان گاز بپردازند.