در حالی که نرخ بهره بینبانکی طی هفتههای گذشته از مرز ۲۱ درصد نیز عبور کرده بود اما اکنون دو هفته است که این نرخ در مسیر کاهشی قرار گرفته و به کانال ۲۰ درصد بازگشته است. با این حال با وجود آثار مثبتی که کاهش نرخ بهره بینبانکی برای بازار سرمایه خواهد داشت، اما واکنش بازار به این روند مثبت نبوده است و پس از خروج کامل سرمایههایی که در دوره رونق سال ۹۹ وارد بورس شده بودند حالا سهامداران قدیمی نیز به جرگه فروشندگان پیوستهاند. آمارها نشان میدهد از ۲۰ مرداد ۹۹ تا پایان دادوستدهای روز چهارشنبه(۲۲ دیماه) بیش از ۹۸هزار و ۷۲۰میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شده که ۳هزار و ۲۳۷میلیارد تومان بیشتر از سرمایهای است که در ۵ ماه نخست سال ۹۹ به تالار شیشهای وارد شده بود.
اغلب تحلیلگران بر این باورند که بازار سرمایه طی ۵/۱ سال گذشته اصلاح مناسبی انجام داده است و در حال حاضر بسیاری از سهمها در سطح ارزندگی قرار گرفتهاند. در این میان طی هفتههای اخیر نرخ بهره بینبانکی و نرخ بازدهی اوراق دولتی نیز که به عنوان متغیرهای مهم در روند معاملات بازار سرمایه شناخته میشدند، در مسیر کاهشی قرار گرفتهاند. از سوی دیگر طی هفتههای گذشته ستاد اقتصادی دولت هم ۱۰ بند حمایتی را همراستا با بودجه ۱۴۰۱ برای بهبود وضعیت بورس تصویب کرد که پیشبینی میشد بتواند بازار را به حرکت درآورد. اگرچه این مصوبات توانست شاخص کل را برای چند روز سبز نگه دارد، اما طی دو هفته اخیر بازار مجددا به مسیر نزولی بازگشته و به نظر میرسد هیچکدام از این متغیرهای مثبت نتوانستهاند اثر ملموسی در ترمیم بیاعتمادی سهامداران برجا بگذارند.
در حالی که نرخ بهره بینبانکی طی هفتههای گذشته از مرز ۲۱ درصد نیز عبور کرده بود اما اکنون دو هفته است که این نرخ در مسیر کاهشی قرار گرفته و به کانال ۲۰ درصد بازگشته است. نرخ بهره بینبانکی برای بازار سرمایه از اهمیت بالایی برخوردار است و کارشناسان بر این باورند که نوسانات این نرخ به سرعت آثار خود را در هزینههای تولید شرکتها و به تبع آن، روند سرمایهگذاری در بورس نشان میدهد. طی ماههای گذشته روند افزایشی این نرخ، همواره به عنوان تهدیدی برای معاملات بازار قلمداد میشد و نمودارها حاکی از روند متضاد شاخصهای بازار سرمایه و نرخ بهره بینبانکی بوده است؛ به نحوی که در اغلب مقاطع، حرکت صعودی نرخ بهره بینبانکی، تحرک شاخصهای بازار به سمت پایین را در پی داشته است. انتقادها از روند افزایشی نرخ بهره بینبانکی در نهایت توانست توجه ستاد اقتصادی دولت را به خود جلب کند، به نحوی که تعدیل نرخ بهره بینبانکی تا سقف ۲۰ درصد به عنوان یکی از بندهای بسته ۱۰گانه حمایت دولت از بازار سرمایه تصویب شد. با این حال با وجود آثار مثبتی که کاهش نرخ بهره بینبانکی برای بازار سرمایه خواهد داشت، اما واکنش بازار به این روند مثبت نبوده است و طی هفتههای گذشته شاخصهای بازار سرمایه غالبا کاهشی بودهاند. کارشناسان بازار سرمایه بر این باورند که در حال حاضر معاملهگران با ابهامات زیادی برای ورود به دادوستدها روبهرو هستند و رشد بورس نیازمند محرکهای قویتر و بیشتری است.
سیگنال های مثبت بی فایده!
در کنار کاهش نرخ بهره بینبانکی و کاهش عرضه و فروش اوراق دولتی در بازار سرمایه، سیگنالهای مثبت دیگری هم به بازار ارسال میشود. تثبیت نرخ دلار در کانالهای بالای ۲۶ هزار تومان، کاهش ملموس و امیدوارکننده نرخ ارز نیمایی و آزاد، افزایش قیمت جهانی نفت و دیگر کامودیتیها یا ثبات آنها در کانالهای بالای مورد انتظار و بندهای حمایتی بودجه ۱۴۰۱ از جمله سیگنالهای مثبتی است که بازار سرمایه از متغیرهای اقتصادی دریافت میکند. این سیگنالها به ویژه با اصلاح یک سال و نیم گذشته و رسیدن سهمها به سطح ارزندگی تقویت میشوند. سازمان بورس نیز طی هفتههای اخیر تلاش کرده است با تغییر برخی ریزساختارهای معاملاتی، مسیر دادوستدها را هموار کند. با این حال اما بازار سرمایه هنوز در مسیر نزولی گام برمیدارد و هیچ گونه واکنش مثبتی به تحولات پیرامونی خود نشان نداده است، به نحوی که حتی روز گذشته هم با وجود اعلام کاهش نرخ بهره بینبانکی، شاخصهای بازار سرمایه منفی بود و ارزش معاملات خرد نیز به کمترین میزان خود طی هشت ماه اخیر رسید. گفته میشود بازار همچنان از عدم اعتماد رنج میبرد و از همین رو نقدینگی تازه به عنوان موتورمحرکه بازار تمایلی برای ورود به معاملات ندارد. بدین ترتیب به نظر میرسد در صورتی که ابهامات سیاسی و بودجهای همچنان باقی باشند و بازار نتواند اعتماد ازدسترفته را بازیابد، وضعیت بورس به همین منوال ادامه خواهد داشت.
سرعتگیر رشد بورس
پرندیس کوثری کارشناس بازار سرمایه به تاثیر عمیق بیاعتمادی سهامداران بر روند رکودی بازار سرمایه اشاره کرد و در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «برای بررسی علت رکود بازار باید به دوران عقب بازگشت، زمانی که رشدهای بیرویه و غیرمنطقی باعث خدشهدار شدن اعتماد سهامداران شد. اگر با افرادی که در ماههای مرداد و شهریور سال ۱۳۹۹ وارد بورس شدند صحبت کنیم کاملا متوجه میشویم که اکنون تمام این افراد از بورس فراری هستند و این ترس به صورت دومینویی ادامه داشته است، به نحوی که افرادی که چند ماه آخر سال ۹۹ وارد بازار شدهاند همه را از بازار فراری میدهند و به دیگران هم توصیه میکنند که به هیچ عنوان وارد بازار سرمایه نشوند.» کوثری تصریح کرد: «در تمام این ۱۶ سالی که من در بورس فعالیت داشتهام بالا و پایینهای زیادی را در بازار دیدهام ولی هیچگاه چنین روندی که امروزه با آن در بازار سرمایه مواجه هستیم را ندیده بودم.» کارشناس بازار سرمایه عنوان کرد: «شاهد تورم زیادی در سطح جامعه بودهایم، اما در مقابل، بازار سرمایه نزولی بوده و ارزش سهام کاهش یافته است.» وی میافزاید: «بیارزش بودن سهمها در حالی است که تولید و فروش شرکتها هیچ مشکلی ندارند و گزارشهای خوبی هم ارائه میدهند.» کوثری در رابطه با عوامل تشدید بیاعتمادی در میان سهامداران اضافه کرد: «از سوی دیگر به وعدههایی هم که دادهاند عمل نکردهاند و از همین رو دیگر هیچ وعدهای هم کاری را از پیش نمیبرد و تاثیری ندارد.» کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: «فکر نمیکنم کسی نسبت به ارزندگی سهام شک داشته باشد، در حال حاضر قیمت سهمها به گونهای نیست که برای سرمایهگذاری ارزنده نباشند، اما تصمیمهای شتابزده، نادرست و غیرکارشناسی تکرارشونده در واقع کمک به ادامه ریزش ناشی از عدم اعتماد بوده است.»
بورس را نمیشود ساده کرد!
پیمان مولوی، کارشناس اقتصادی در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: وقتی در سال ۱۳۹۸ در انتهای سال دیگر کسی نمانده بود تا در صف دعوت مردم به بورس قرار نگیرد و همه از هم پیشی میگرفتند، معلوم بود آن سادهسازی کارش را میکند و بسیاری از افراد در سطوح مختلف بدون درک ریسک و لاجرم مدیریت ریسک در حال سادهسازی بازار سرمایه هستند. بورس را نمیشود ساده کرد. بورس اصولا پیچیده بوده و از همه مهمتر ریسک سیستماتیک جزو لاینفک آن است؛ چه خوب بود دولتها از سادهسازی و سادهانگاری این اکوسیستم دست برمیداشتند، مثلا حذف دامنه نوسان یا اقتصاد دستوری و بخشنامهای و قیمتگذاری که خود از مظاهر سادهسازی اکوسیستم اقتصاد است. اگر دامنه نوسانی در مرداد ۱۳۹۹ نبود ما تا امروز شاهد این همه جنگ اعصاب نبودیم و البته میتوانستیم شاهد بازیابی طبیعی بازار سرمایه باشیم. این کارشناس اقتصادی اضافه کرد: در تحلیل وضعیت کنونی بورس آنچه که نباید از آن غافل شویم این است که عدمتناسب در بازدهی یک بازار به مرور توسط بازارهای موازی جبران میشود. تا زمانی که سادهسازیهای خطرناک در اقتصاد ایران ادامه دارد و رویکرد سیستمی به اکوسیستم نداریم، شاهد اقتصادی ذینفعانه خواهیم بود. نتیجه این امر هم چیزی نیست جز اینکه برخی از این سادهسازیها منفعت میبرند و مانند تخصیص ارز ۴۲۰۰، قیمتگذاری دستوری سیمان و فولاد و مرغ با تکیه بر شعارهای حمایتی، از این نگاه یاد شده به بازار سرمایه برای خود منافعی دست و پا خواهند کرد. مولوی ادامه داد: مشکل اصلی اما این است که با دخالت در یک بازار، مکانیزمهای عادی حاکم بر اقتصاد دچار خدشه میشود. این به آن معناست که برای بازگرداندن شرایط به حالت عادی باید از سایر بازارها نیز حمایت شود. سادهسازی مساله و تصمیمگیری بر اساس آن در نهایت منجر به عدمتعادل در اکوسیستم و بازارها میشود. البته اینکه میگوییم بازار باید کار خودش را انجام دهد به این معنا نیست که دولت نقشی برای سیاستگذاری ندارد. بلکه به این معناست که سیاستگذاری دولت باید با هدف رشد اقتصادی باشد.