بازار سهام در هفته گذشته شاهد فضایی پرجنب و جوش نسبت به دو ماه گذشته بود به نحوی که با رشد ۵/ ۲ درصدی شاخص بورس، عقربه دماسنج بازار سهام در میانه کانال ۵/ ۱ میلیون واحدی جا خوش کرد. نکته قابلتوجه در معاملات این دوره، جمعآوری بخش مهمی از صفهای فروش در نمادهای کوچکتر بود به نحوی که تعداد نمادهای صف فروش در پایان دادوستدهای روز چهارشنبه به کمترین میزان از زمان شروع افت بازار در ۱۹ مرداد ماه رسید.
به این ترتیب، پس از یک دوره توفانی افت ۲۵ درصدی شاخص و رشد ۳۰ درصدی ارز در بازار آزاد، بار دیگر تعادل نسبی بین ارزش و قیمت بخش مهمی از سهام پس از رشد هیجانی قبلی برقرار شده است. با این حال، به دلیل عدمپایداری متغیرهای حاکم بر ارزشگذاری شامل نرخ ارز و قیمتهای جهانی (که تحتتاثیر انتخابات آمریکا هستند) نمیتوان از پایداری شرایط سخن گفت و احتمالا دورهای پرنوسان پیش روی بازار سرمایه است.
از همان ابتدای هفته گذشته تغییر روندی در معاملات سهام صنایع مختلف قابل رصد بود که میتواند با برخی چشماندازهای سیاسی مرتبط باشد. ریشه این تغییرات به یک تجربه تاریخی بازمیگردد که عمدتا در رفتار بازار سهام بعد از گشایش سیاست خارجی در سال ۹۲ خلاصه میشود. بر این مبنا، صنایعی همچون خودروسازی، صنایع مصرفی (غذایی، لاستیک، شوینده)، بانکداری و برخی تک سهمها، واکنش مثبت معناداری را به اخبار گشایشهای سیاسی ولو بهصورت کوتاهمدت در سالهای ۹۳ و ۹۴ نشان دادند. در این میان، صنایعی همچون داروسازی نیز نه تنها از جو مزبور پیروی کرده بلکه از منظر سودآوری شرایط رو به رشدی داشتند.
یک اتفاق مهم در آن مقطع، اجرای سیاست تک نرخی کردن ارز بود به نحوی که با ایجاد منابع جدید، عملا حذف ارز ترجیحی و کاهش نرخ آزاد و یکسان شدن قیمتها رقم خورد. در حال حاضر نیز به نظر میرسد بخشی از معاملهگران، با الگوگیری از تجارب گذشته در حال تنظیم پوزیشنهای معاملاتی بر پایه احتمالات انتخابات پیش رو در آمریکا هستند. براین اساس، این انتظار وجود دارد که در صورت پیروزی نامزد دموکرات در انتخابات و تحقق وعده وی مبنی بر بازگشت به برجام، گشایشهایی ایجاد شود که بر اساس آن هم امکان تک نرخی شدن ارز فراهم شود و هم برخی صنایع غیرصادراتی، از فضای رونق احتمالی اقتصاد و امکان جذب منابع جدید بهرهمند شوند؛ مفروضاتی که به نظر میرسد مبنای برخی تحرکات متقاضیان سهام در برخی صنایع شده است.
انتشار اطلاعات اخیر تجارت غیرنفتی خارجی پیام مهمی برای فعالان ارز و سهام دارد. بر این اساس، در شهریور ماه صادرات با ۲۱ درصد رشد به ۷/ ۲ میلیارد دلار و واردات با ۱۰ درصد افزایش نسبت به مرداد ماه به ۱/ ۳ میلیارد دلار رسیده است. به این ترتیب، تراز منفی ۶۰۰ میلیون دلاری مرداد ماه به ۴۰۰ میلیون دلار در شهریور بالغ شده است. در مجموع در شش ماه اول سال نیز تراز تجاری کشور معادل منفی ۲/ ۳ میلیارد دلار است که هر چند از تراز منفی ۳ میلیارد دلاری ۶ ماه اول سال ۹۸ ضعیفتر است اما به لحاظ ابعاد، با ورود بخش کوچکی از منابع مسدود شده یا ترمیم فروش نفت، امکان ایجاد تعادل تجاری وجود دارد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که میانگین نرخ ارز آزاد در شهریور ماه معادل ۲۵ هزار تومان بوده که به معنای رشد تقریبا ۲۰ درصدی قیمت فعلی نسبت به میانگین مزبور است. نسبت به زمستان گذشته هم قیمت ارز بیش از دو برابر شده است. با نرخهای کنونی، به قول یکی از اقتصاددانان داخلی، یک نوع مزیت مطلق صادراتی و ترجیح کامل مصرف تولیدات داخلی ایجاد شده است.
به عبارت دیگر، از یکسو صادرات طیف وسیعی از تولیدات داخلی جذابیت زیادی پیدا کرده و از سوی دیگر، برای مصرفکنندگان ایرانی نیز خرید کالای داخلی نسبت به خارجی توجیه بسیار بیشتری به لحاظ قیمتی دارد. این وضعیت در کنار برخی انعطافهای بانک مرکزی در زمینه اجازه فروش ارز به نرخ آزاد و رفع تعهدات در سال قبل در شبکه صرافی موجب میشود تا از طرفی، پتانسیل افزایش صادرات و ارزآوری در کوتاهمدت بیشتر شود و از طرف دیگر، انگیزه عرضه منابع انباشته صادرکنندگان نیز بیشتر شود. به این ترتیب، فارغ از سمت و سوی تحولات سیاسی، این انتظار وجود دارد که با رونق صادرات و کاهش واردات، شرایط عرضه ارز در پاییز سالجاری بهبود یابد؛ اتفاقی که میتواند نوید بخش مهار افزایش بیمحابای ارز و تعادل بیشتر بازار در نرخهای کنونی ناشی از تعادل طبیعی نیروهای عرضه و تقاضا باشد. از منظر شرکتهای بورسی هم تثبیت ارز در سطوح فعلی یک پاییز رویایی را رقم خواهد زد هر چند تاثیر آن بر قیمتهای سهام منوط به چشمانداز آتی رفتار این متغیر مهم است.
در هفته گذشته، همگام با بستری شدن و سپس ترخیص رئیسجمهور فعلی آمریکا از بیمارستان، بازارهای جهانی شاهد نوسانات با اهمیتی بودند. بر این اساس با اعلام خبر بیماری، اکثر بازارها واکنش منفی نشان دادند و با بهبود وی، بازارهای ریسکپذیر روند مثبتی در روز سهشنبه یافتند. این در حالی است که در نظرسنجیهای اخیر فاصله دو کاندیدا به ارقام دو رقمی (به درصد) رسیده و حتی بعد از اعلام خبر بیماری، فاصله مزبور افزایش یافته است. تناقض واکنش بازارها با خروجی نظرسنجیها نشان میدهد که سرمایهگذاران در سطح جهانی بیشتر متمایل به انتخاب ترامپ هستند و صرفا تداوم حضور او در مبارزات انتخاباتی را به معنی احتمال بالای برد او ارزیابی میکنند. منشأ این داوری شاید شرایط مشابه نظرسنجیها در سال ۲۰۱۶ در زمینه پیشتازی رقیب دموکرات و در نهایت انتخاب ترامپ باشد. در ایران نیز نظرسنجیهای غیررسمی اینترنتی در سطح کارشناسان بازار سرمایه و خارج از آن نشان میدهد که بیش از ۶۰ درصد مخاطبان، پیشبینی انتخاب مجدد ترامپ را دارند. جمعبندی این فضا نشان میدهد که به هر دلیل، اجماع اکثریت سرمایهگذاران جهانی و ایران در حال حاضر وزنه احتمالات را برخلاف همه نظرسنجیها به انتخاب مجدد ترامپ در ماه آینده میدهند؛ شرایطی که موجب میشود تا در صورت عدمتحقق این انتظار و انتخاب نماینده دموکرات، نوسانات پر دامنهای در کوتاهمدت ناشی از تطبیق قیمتها با مفروضات جدید پیش روی بازارهای داخلی و خارجی باشد.