کارشناسان میگویند اگر «عرضه اولیه سهام» توسط بنگاههای تولیدی افزایش پیدا کند، رونق تولید اتفاق میافتد و افراد بیشتری صاحب شغل میشوند اما درحال حاضر میزان «عرضه ثانویه» که مربوط به دست به دستشدن روزانه سهام است، به مراتب بیشتر از عرضه اولیه است که نشان میدهد بنگاههای اقتصادی هنوز بهطور کامل آماده پذیرش ریسک بازار بورس (ورود به بازار بورس) نشدهاند. در ماههای گذشته، دستیابی به رونق اقتصادی از مسیر رونق بورس، یکی از مهمترین محور برنامههای دولت دوازدهم بوده است.
حسن روحانی، رئیسجمهوری دیروز با تأکید بر اینکه دولت تلاش کرده در روندی شفاف و قانونمند، مردم سهام خود را به دست بگیرند و چرخ اقتصادی هم به تحرک بیفتد، گفت: «در شرایط خاص اقتصادی کشور، بورس نقطه امید است و موجب افزایش حضور مردم در اقتصاد شده است. باید شورایعالی و سازمان بورس مراقبت لازم را انجام دهند که این فضای مطمئن برای مردم بیش از پیش امیدآفرین باشد و باید تلاش کرد بازار بورس با قدرت به کار خود ادامه دهد.» رسیدن به رونق اقتصادی از طریق بورس هدفی است که زهرا کریمی، استاد اقتصاد دانشگاه مازندران به آن انتقاد دارد و میگوید: «نباید انتظار داشت صرفا رونق بورس منجر به رونق اقتصادی شود. در همه جای دنیا، بازار بورس از عملکرد اقتصاد تبعیت میکند، نه برعکس. اگر اقتصاد خوب عمل نکند و بیثباتیها، تغییر قوانین، تحریمها و ارتباطنداشتن با بازارهای بینالمللی تداوم داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت با رونق بورس هم رونق اقتصادی رقم بخورد.» البته کارشناسان دیگر نظر متفاوتی دارند. حسین سلیمی، کارآفرین از حضور تدریجی بنگاههای اقتصادی به بازار سهام و تمایل آنها به کسب سرمایه از طریق بورس خبر میدهد و میگوید: «درحال حاضر سازوکار بورس شفافتر شده و پول هم به اندازه کافی وجود دارد. بنابراین بهترین فرصت برای بنگاههای تولیدی این است که با صدور اوراق مشارکت، نقدینگی مورد نیاز برای طرحهای توسعهای و رونق تولید را به دست بیاورند.» محمود دودانگه، مشاور اسبق وزیر صمت هم به آینده بورس خوشبین است اما یک شرط میگذارد: «بورس میتواند منجر به تزریق منابع مالی به بنگاههای اقتصادی شود و آنها را به سمت توسعه و اشتغالزایی پیش ببرد. البته اگر شاخصها به شکل غیرشفاف رشد کند، نمیتواند منجر به رونق تولید شود اما همین که جذابیت در بازار بورس وجود داشته باشد و بتواند پساندازهای مردم را به سمت خود بکشد، درنهایت به افزایش تولید کمک خواهد کرد.»
بورس رونق دارد، یعنی چه؟
رشد شاخص کل در ادبیات این روزهای اقتصاد ایران به رونق بورس معنا شده است اما فاکتورهای دیگری هم برای این مهم لازم است. محمود دودانگه، مشاور اسبق وزیر صمت به «شهروند» میگوید: «بنگاههای مختلف میتوانند برای تأمین مالی خودشان از طریق سازوکارهای بورس اقدام کنند و طرحهای توسعهایشان را به سرانجام برسانند. هر اندازه بازار بورس عمق بیشتری داشته باشد و از ضریب نفوذ بیشتری هم برخوردار باشد، میتوان انتظار داشت که اتکای بنگاههای تولیدی به منابع بانکی کمتر شود و عملا مردمیشدن اقتصاد رقم بخورد. البته باید نهاد مجریکننده قوانین یعنی سازمان بورس تلاش کند که سازوکار شفاف برای عرضه و تقاضا ایجاد شود و به این طریق از ایجاد حبابهایی که بعضا ممکن است رخ بدهد، جلوگیری کند.» حسین سلیمی، عضو سابق هیأت نمایندگان اتاق تهران هم با بیان اینکه شاخص کل در یکسالونیم گذشته نزدیک به ٥ برابر رشد کرده و حجم معاملات هم رشد قابل توجهی داشته است، به «شهروند» میگوید: «این آمارها نشان میدهد که مشارکت مردم بالا بوده و نقدینگی به جای اینکه به سمت بازارهای غیرمولد برود، در بازار سهام متمرکز شده است. افرادی که سهام خریدهاند، سود بردهاند و کسانی هم که وارد بورس نشدهاند، از اثرات ضدتورمی آن نفع دیدهاند. در واقع تنها تأثیری که بورس روی زندگی مردم میگذارد، این است که نقدینگی سرگردان را به سمت خود هدایت میکند؛ چون اگر این اتفاق نیفتد، تورم رشد میکند و کالاهای مختلف گران میشود.» زهرا کریمی، استاد اقتصاد دانشگاه مازندران اما معتقد است رونق بورس منوط به رونق اقتصادی است: «اگر بیثباتی در بازارهای مختلف، تغییر مداوم قوانین، تحریمها و مشکلات ارتباط با بازارهای مالی ادامه پیدا کند، رونق بورس هم نمیتواند چندان به رونق اقتصادی منجر شود؛ چون توسعه اقتصادی منوط به فاکتورهای مختلفی است و بورس از وضع اقتصاد تأثیر میگیرد، نه برعکس.»
حضور گسترده مردم؛ مفید یا مضر؟
حدود ٤٩میلیون نفر در ایران سهام عدالت دارند و دولت تأکید دارد که این عدد به معنای مشارکت مناسب مردم در اقتصاد است. دیروز حسن روحانی گفت: «از افتخارات کشور این است درحالی که کرونا با همراهی مردم مدیریت شده، بورس با مشارکت مردم رونق گرفته است. باید با روشهای مناسب مانع آن شویم. عدهای که در کمین سهام مردم و تصرف صندلیهای مدیریتی هستند، بتوانند این سهام را با ارزش کمتر خریداری کنند.» حضور میلیونی شهروندان در بورس و گسیل نقدینگی بالا نیازمند آگاهی از سازوکار بورس است که رئیسجمهوری هم بر آن تأکید دارد: «وزارت اقتصاد و سازمان بورس باید جوانب و ضوابط مدیریت این سهام را به شکل دقیق مشخص کنند. نحوه اطلاعرسانی و آموزش به مردم درباره مالکیت و تعامل در این زمینه ازجمله واگذاری، نگهداری و اطلاعرسانی درباره میزان سود و شرکتهای مرتبط با این سهام بسیار مهم است.» برخی کارشناسان معتقدند حضور گسترده مردم به نفع بورس است اما برخی دیگر هشدار میدهند که این اتفاق میتواند منجر به حبابی شدن شاخص شود. زهرا کریمی میگوید: «فعلا شاخصها مثبت است و تقریبا هرکس سهام خریده، سود کرده است اما باید توجه داشته باشیم خیلی از افرادی که وارد بازار سهام شدهاند به انگیزه کسب سود بالا آمدهاند درحالیکه با سازوکار بازار سهام آشنایی ندارند. خطر بورس این است که ناگهان مردم احساس کنند سهام در بازار گران شده و ممکن است قیمتها پایین بیاید و آنها باید پولشان را نجات بدهند. تجربه سایر کشورهای توسعه یافته هم نشان میدهد وقتی استقبال زیادی از بورس میشود، حباب شکل میگیرد و درنهایت میترکد. معتقدم شاخصهای بورس ما واقعی نیست و متورم شده است. مثلا سهام کارخانهای که «A» تومان هم نمیارزد، اکنون ١٠ برابر شده است.» محمود دودانگه اما نظر دیگری دارد: «اول اینکه ضریب نفوذ بازار سرمایه در بین مردم افزایش پیدا کرده که اتفاق خوبی است. دوم اینکه دولت در چارچوب مشخص، بنگاههای خودش را عرضه میکند که این هم اتفاق مثبتی است چون هم دولت سبک میشود هم مردم سهیم میشوند. نکته سوم اینکه اگر رشدهای نامتناسب و بدون ضابطه و حبابی داشته باشیم، ممکن است بعضی از سهامها آسیب ببینند. خصوصا افرادی که بدون اطلاع و تخصص لازم وارد شدهاند. رشدی که اکنون اتفاق افتاده در برخی سهامها هیجانی و در بخشی دیگر منطقی است بنابراین خیلی مهم است که سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر جلوی رفتارهای هیجانی را بگیرد.»
تأثیر رشد بورس چه بوده است؟
جلوگیری از ورود نقدینگی سرگردان به بازارهای غیرمولد، تنها اتفاق قابل توجهی است که این روزها با رشد شاخص کل به دست آمده است. کریمی میگوید: «حرکت نقدینگی به سمت بورس باعث میشود پولهای مردم جذب بازارهای دیگر نشود. اکنون بورس ظاهرا بیخطر است چون عدهای مدام با هم معامله میکنند و سهامشان درحال رشد است. بنابراین تاحدودی جلوی ورود نقدینگی به بازارهای غیرمولد گرفته میشود. البته التهاب در بازارهای مسکن و طلا نشان میدهد که بخشی از نقدینگی در این بازارها متمرکز شده است. درحال حاضر کمآسیبترین بازار اقتصاد ایران در ظاهر بورس است چون روی زندگی مردم تأثیر نمیگذارد. این درحالی است که وقتی قیمت طلا و مسکن گران میشود، همه وحشت میکنند چون بهطور سنتی روی این بازارها حساس هستند.» دودانگه هم میگوید: «بازارها در کنار هم رشد میکنند. وقتی نرخ نهادههای تولید افزایش پیدا میکند و قیمت ارز بیشتر میشود، طبیعتا یک بنگاه تولیدی برای ساخته شدن به منابع بالایی احتیاج پیدا میکند. اگر رونق بورس تداوم داشته باشد، این بنگاهها میتوانند منابع مالیشان را از این طریق به دست بیاورند و درنهایت تولید ملی رشد کند.»
نقدینگی بورس به سمت تولید رفته است؟
حرکت نقدینگی بورس به سمت تولید، مهمترین اتفاقی است که باید رقم بخورد تا توسعه اقتصادی شکل بگیرد. به اعتقاد زهرا کریمی، این اتفاق فعلا رخ نداده است: «بورس یکی از ابزارهای هدایت پساندازها به بنگاههاست اما اکنون در کل حجم بازار ثانویه با اولیه قابل قیاس نیست و عرضه اولیه خیلی پایین است.» حسین سلیمی، کارآفرین اما از حضور تدریجی بنگاههای اقتصادی در بورس و فروش اوراق مشارکت خبر میدهد و میگوید: «اکنون بهترین فرصت برای بنگاههای تولید است که با صدور اوراق مشارکت از طریق بازار سهام تأمین مالی کنند. الان، هم پول به اندازه کافی وجود دارد و هم شفافیت بیشتر شده است. البته سختگیریهای قانونی وجود دارد اما تسهیل شده است. بنگاههای اقتصادی درحال حرکت به سمت بورس هستند و این اتفاق میتواند به افزایش تولید منجر شود.» دولت بر رونق بورس تأکید دارد و کارشناسان هم معتقدند که جذب نقدینگی سرگردان از طریق بازار سرمایه، جلوی افزایش تورم و گرانی را میگیرد. این هدف اما همه آنچیزی نیست که مسئولان در آینده بورس میبینند؛ رشد تولید ملی، مهمترین اتفاقی است که باید رقم بخورد.