رشد ۱۷درصدي هفتگي بورس
شوک ارزي و به تبع آن افزايش قيمت طلا و سکه بورس با تأخير بر قيمت داراييهاي ديگر مانند زمين و ساختمان و ارزش اسمي شرکتها و سهام، اثر ميگذارد. در فاصله اندکي پس از افزايش قيمت ارز، طلا نيز با ارز هماهنگ شد و پس از چند ماه قيمت زمين و ساختمان و سهام هم بالا رفت و در نيمه سال ۱۳۹۸، با حدود سه برابر افزايش بازارهاي ارز، طلا و املاک و سهام با يکديگر به تعادل رسيدند. از دي ۱۳۹۸ تاکنون ارزش بورس با شيب بسيار تندي از قيمت داراييهاي ديگر پيشی گرفته است. در ۷۵ روز کاري دوره ۲۱ دي ۱۳۹۸ تا نهم ارديبهشت ۱۳۹۹، قيمت دلار و مسکن بين ۱۰ تا ۲۰ درصد بالا رفته؛ اما ارزش جاري بازار بورس ۲.۳۵ برابر شده است که البته حداکثر ۱۰ درصد آن مربوط به عرضههاي جديد ميشود. در اين ۷۵ روز کاري هر هفته ۱۰ درصد و از ابتداي سال تا ۹ ارديبهشت هر هفته ۱۷ درصد شاخص بورس تهران رشد داشته است. در روز ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، نسبت ارزش جاري بورس اوراق بهادار تهران به توليد ناخالص داخلي (شاخص وارن بافت) و حجم نقدينگي به بيش از ۱۱۰ درصد بالغ شد. در اين روز ارزش دلاري بورس تهران به بيش از ۲۰۰ ميليارد دلار صعود کرد که ۲.۴ برابر ميانگين سال ۱۳۹۶ است.
بهراستي با وجود «تحريمها، تنشهاي سياسي، اقتصادي و جنگي، کرونا، بيثباتي اقتصاد کلان، رشد اقتصادي منفي، نرخ تشکيل سرمايه منفي، رکود تورمي، تعطيلي بخش مهمي از کسبوکارها و ...» چه رویدادی در اقتصاد ايران اتفاق افتاده است که بازار سرمايه ايران در روندي معکوس با اقتصاد ايران و جهان چنين روند رشد شتاباني را طي ميکند.
حباب داراييها در بورس تهران
در دوره شوک ارزي (مهر ۱۳۹۶ تا ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹)، تحولات مهم بورس اوراق بهادار تهران (با در نظر داشتن عرضههاي جديد) نسبت به اقتصاد، بازارها و داراييها نشان ميدهد تا چه ميزان بازار سرمايه دچار حباب داراييها شده است: ۱- نسبت رشد ارزش جاري بازار بورس تهران به رشد قيمت دلار: ۱۳۵ درصد. ۲- نسبت رشد ارزش جاري بازار بورس تهران به رشد قيمت مسکن تهران: ۱۳۹ درصد. ۳- افزايش نسبت ارزش جاري بازار بورس تهران به توليد ناخالص داخلي: ۳۵۸ درصد. ۴- افزايش نسبت ارزش جاري بازار بورس تهران به حجم نقدينگي: ۳۲۷ درصد. ۵- افزايش نسبت ارزش جاري بازار بورس تهران به شاخص قيمت کالاها و خدمات: ۲۷۱ درصد. ۶- نسبت رشد شاخص بورس تهران به شاخص جهاني بورسها (با تعديل دلار): ۱۵۱ درصد. ۷- نسبت رشد شاخص بورس تهران به شاخص بورس آمريکا (با تعديل دلار): ۱۱۵ درصد. ۸- نسبت رشد شاخص بورس تهران به شاخص بورس بورسا-استانبول (با تعديل دلار): ۲۵۸ درصد. ۹- جلوافتادن شاخص بورس تهران (با تعديل دلار) از قيمت طلا به ميزان ۷۶ درصد با وجود عقبافتادن شاخص جهاني بورسها از قيمت طلا به ميزان منفي ۱۲ درصد. ۱۰- نزديکي شاخص وارن بافت کل بازار سرمايه ايران به بازار سرمايه بسيار قدرتمند آمريکا (با سهم ۴۵ درصد از ارزش بازار سرمايه جهان و سهم اين کشور از ۲۴ درصد اقتصاد جهان)
برای افکار عمومي توجيه ميشود که عرضههاي جديد يا کشف ارزش ذاتي شرکتهاي بورسي (آن هم پس از گذشت سالها) موجب افزايش 9برابري ارزش جاري بورس شده است؛ هرچند عرضههاي جديد تأثير دارد؛ اما سهم کمي در انفجار شاخصها دارد. چنانکه بزرگترين عرضه تاريخي در بورس (سهام شستا) فقط ۲.۲ درصد بر ارزش جاري بورس تأثير گذاشته است. روند نزولي و ميزان پايين سرمايهگذاري در 10 سال اخير (دو تحريم پيدرپي با فاصله کم) موجب شده که بخش درخورتوجهي از بنگاههاي صنعتي و اقتصادي بورسي به ميزان درخورتوجهي مستهلک و حتي از نظر فناوري از رده خارج شوند و در نتيجه ارزش ذاتي آنها پايين بيايد. با وجود اثر محدود عرضههاي جديد، عوامل متعددي از قبيل (۱) نااطمينانيها و تنشها و ريسکهاي بالاي اقتصادي-سياسي (۲) تحريمها (۳) کرونا و رکود شديد اقتصاد جهاني و داخلي (۴) افت قيمت فروش محصولات بنگاههاي غالب ارزش بورس و (۵) کاهش درخورتوجه سوددهي بنگاه بورسي در سال جاري، عوامل تأثيرگذار بر روي کاهش جدي شاخص بورس در سال جاري هستند؛ باوجوداین ارزش دلاري بورس ۲.۳۵ برابر شده است. با توجه به 10 نکته یادشده و لحاظکردن عرضههاي جديد، حدود ۵۰ درصد از ارزش بورس تهران شامل حباب است که ارزش آن در حدود هزارو 500 هزار ميليارد تومان (معادل ۶۰ درصد حجم نقدينگي) برآورد ميشود.
اقتصاد سفتهبازانه
کينز، اقتصاددان برجسته قرن بيستم، ميگويد «ميتوان شرايطي را تصور کرد که سفتهبازان مانند حبابهاي قيمت، زياني براي جريان پايدار کسبوکارها نداشته باشند؛ اما وضعيت زماني حاد ميشود که کسبوکارها بدل به حبابي روي گرداب سفتهبازي شوند. زماني که توسعه سرمايه يک کشور محصول جانبي فعاليت يک سفتهبازی باشد، اين يعني سيستم معيوب است». هدايت منابع مالي نبايد فقط براساس نرخ سود بيشتر بازارها انجام شود؛ زيرا دراينصورت فعاليتهاي نامولد سوداگري و دلالي، همواره سهم درخورتوجهي از منابع مالي را به خود اختصاص خواهند داد و بخشهاي مولد از نظر جذب منابع مالي در تنگنا قرار ميگيرند يا اينکه به واسطه نرخهاي سودآوري بالا، فعاليتهاي سفتهبازانه و سوداگرانه هزينه پول (بهره) بالا ميرود و بخشهاي مولد قدرت رقابت يا جذب منابع مالي را از دست ميدهند. در «سرمايهداري سفتهبازانه» افراد به جاي ورود سرمايههاي خود به بخش توليد، فقط به دنبال دلالي و کسب سود از محل سوداگري و سفتهبازي هستند.
بخش غالب سرمايهگذاري اغلب شرکتهاي بورسي با تسهيلات بانکي انجام شده است. ميانگين ارزش سهام اين شرکتها در دو تا سه سال اخير ۹ برابر شده؛ اما ارزش تسهيلات دريافتي حتي با احتساب بهره کمتر از دو برابر شده است. به عبارتي در اينجا از هيچ، پول خلق شده است. با ايجاد حباب داراييها در بورس هماکنون صدها هزار ميليارد تومان رانت سرمايه به وجود آمده است. براي درک بهتر از خلق حباب داراييها و ابعاد سفتهبازي در بورس تهران، باید اشاره شود که فقط در فاصله ۱۸ تا ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ حجم ۲۰۷ هزار ميليارد تومان و در 9 روز اول ارديبهشت ۱۳۹۹ حجم ۵۸۰ هزار ميليارد تومان حباب در بورس ايجاد شده که بيش از ۱۰ برابر ارزش سهام ارائه شستا به ميزان ۶۹ هزار ميليارد تومان است.
با خلق حباب داراييها، امکان حيات مجدد بنگاهها و بانکها فراهم ميشود. بنگاهها و بانکهاي ورشکسته و ناکارآمد که بدهيهاي آنها از داراييها آنها بالاتر است، با افزايش چندبرابري ارزش کاغذي سهام آنها نهفقط کاملا از نظر مالي تطهير شده و از ورشکستگي خارج شدهاند؛ بلکه حتي امکان جذب سرمايه جديد رايگان را هم پيدا کردهاند. فرايند خلق داراييهاي کاغذي در بازار سرمايه، بنگاهها و مديران ناکارآمد و فاسد را به بنگاهها و مديران کارآمد و سالم تبديل ميکند. استمرار فعاليت اين بنگاهها موجب اتلاف و اختلال در تخصيص بهينه منابع، توقف فرايند تخريب خلاق، حذف فرصتهاي رشد بنگاههاي سالم، کاهش بهرهوري و در نهايت استمرار رکود يا رشد اقتصادي پايين ميشود.