صندوق ضمانت صادرات ایران در ساختمانی جمع و جور در نهایت شگفتی زیر دویست نفر کارمند دارد، این موضوع با توجه به بیلان کاری قابل توجه و حجم کاری مفید میتواند برای هر خبرنگار اقتصادی جالب توجه باشد. سید علی رئیس این صندوق که مرد کارکشته نظام بانکی است پیش از این معاون ارزی بانک مرکزی بوده است و با صادرکنندگان و موضوع صادرات آشنا است و شاید همین موضوع بر عملکرد این نهاد موثر بوده است. در باره نهاد زیر مجموعهاش با آقای مدیر عامل ساعتی به گفتوگو نشستم. قسمت اول این مصاحبه را در این شماره میخوانیم.
بسیاری از تجار و صاحبان صنایع ما ممکن است چندان با کارکرد نهادهای حمایتی و دولتی همچون نهاد تحت امر شما آشنا نباشند، اگر بخواهید به زبانی ساده برای آنها کارکرد صندوق ضمانت صادرات جمهوری اسلامی ایران را توضیح دهید، چه خواهید گفت؟
توضیح کارکرد موسسات همچون موسسه ما شاید نیاز به بازگویی شمهای از تاریخچه چرایی تشکیل چنین صندوقهایی دارد. پس از جنگ جهانی و در خلال این جنگ به دلیل شرایط جنگی حاکم بر اروپا شرایط بر تجارت حاکم بود که نیاز به حمایت از صادرات و تجارت بیش از بیش احساس میشود، کشورهای کمجمعیت که تولید بالایی هم داشتند به شدت به افزایش صادرات نیازمند بودند، اما صادرکنندگانشان با این پرسش بنیادین مواجه بودند که اگر ما محصولاتمان را به کشور دیگر صادر کردیم، چه تضمینی برای وفای به عهد خریدار و بازگشت پول وجود دارد. چنین نیازی موسسات همچون هرمس و ساچه ایتالیا، کوفاس فرانسه و دیگران را به وجود آورد . در واقع ریسک صادرات را دولت بر عهده گرفت تا صادرات و تجارت رونق بگیرد. چنین پذیرش ریسکی نیاز به موسسهای داشت برای بر عهده گرفتن ضمانت و در کنار این موسسه نیاز به یک پشتیبان مالی بود که بتواند پاسخگوی تعهدات مالی باشد. به همین خاطر در برخی جاها صندوق ضمانت و یا اگزیم بانک شکل گرفت . امروزه چنین موسساتی از بدیهات تجارت محسوب میشوند به نحوی که در حدود 90 کشور در حال فعالیت هستند و هدف غایی نیز همان رونق صادرات است. کشور ما البته به دلیل آنکه کشوری نفتی محسوب میشد در ابتدا چندان نسبت به ضرورت آن احساس نیاز نمیشد. شکلگیری صندوق ضمانت صادرات در کشور ما به سال 1353 باز میگردد. این صندوق چند سالی به حیات خود ادامه داد و پس از انقلاب نیز فعالیت آن ادامه داشت. البته در ان سالها به دلیل آنکه شاید کل صادرات غیر نفتی ما مبالغی در حدود سیصد تا چهارصد میلیون دلار بود و همچنین و با توجه به اینکه با دلاری در حدود نرخ هفت تومان چنین مبادلاتی انجام میشد، وجود چنین صندوقی شاید خیلی مقرون به صرفه طلقی نمیشد. اجناس اصلی صادراتی ما همچون فرش به صورت امانی صادر میشد و ریسک زیادی متوجه این تجارت قلیل نبود. صادرات غیرنفتی ما در سال 53 تا 69 بین 2 تا حداکثر 9درصد از صادرات ما محسوب میشد. حتی تا سال 80 سه میلیارد دلار صادرات داشتیم. لذا وجود چنین دستگاهی در کشور و اقتصادی ضروری و مهم طلقی میشود که صادرات داشته باشد و صادرات غیر نفتی نیز در آن مهم طلقی شود. از بابت آشنایی تجار و تولیدکنندگان ما تا چه میزان با چنین فرهنگ بیمهای آشنا هستند به این موضوع باز میشود که ما اصولاً تا چه حد بیمه را قبول داریم و سرانه بیمه ما چه میزان است؟. در این چند سال اخیر که مجدداً از سال 74 که صندوق ضمانت صادرات فعالیت میکند، باید بگویم نه آنکه همه چیز خوب و عالی بوده باشد، اما نشان و تاثیر خود را داشته است. با این همه از مشکلات و موانع همچون لزوم تغییر فرهنگ تجارت نمیتوان چشمپوشی کرد، تجار که هیچ ما بعضاً با برخی از شرکتهای بیمهای و بیمهگران نیز که صحبت کردهایم، متوجه شدهایم یا بیمهای اتکایی را نمیشناسند و یا آنکه اطلاع اندکی در باره آن دارند. مکانیزمهای بیمهای اتکایی شاید چندان شناخته شده نیست. ما مکملی در کنار ابزار سیستم بانکی هستیم. در سالهای اخیر نیز که تحریمها وجود داشت شاید مشکلات مضاعف در این زمینه وجود داشت. اما اکنون و در زمان حال اگر به موارد پر رنگ ضرورت استفاده از خدمات موسسه ما توسط صادرکنندگان اشاره کنم باید به صورت ساده بگویم که منطقه ما نسبتاً شلوغ و پرآشوب است. برخی مقاصد صادراتی ما همچون عراق و افغانستان هستند . فارغ از بحث امنیت در کشورهای مقصد اگر صادرکننده ما به هر کشوری (امنترین کشورها) نیز صادرات داشت و خریدار به هر دلیل خلف وعده کرد و نخواست تا پول کالا را بدهد، صادرکننده ما چه میکند؟، صادرات امری است پرریسک که مانند هر ریسک دیگر نیاز به پوشش ریسک دارد. با این همه با وجود آنکه صندوق یک موسسه دولتی است و پشتوانهای آن نیز خزانه دولت است، باز هم به دلیل همان نواقص موجود در فرهنگسازی شناخت و اعتماد کافی میان ما نسبت به بیمههای اتکایی و صادراتی ایجاد نشده است. برای ایجاد چنین فرهنگی راه طولانی در پیش است. استحضار دارید سرانه بیمه در دنیا بالای 7000 دلار است. شما در برخی کشورهای توسعهیافته حتماً باید بیمه خودرو را پرداخت کنید، بیمهای سوشیال شما حتماً باید پرداخت شود، منزل شما حتماً باید بیمهای آتشسوزی باشد. در واقع در آن کشورها هم قوانین دستوری برای استفاده از بیمه وجود دارد و هم فرهنگسازی مناسب در این زمینه انجام گرفته است. در کشور ما اما نیاز است که تجار ما با این حقیقت آشنا شوند که بیمه هزینهای اضافی نیست، بلکه یک خرج ضروری همچون هزینه حمل و نقل است. اگر تاجر حاضر است جنسش را در برابر آسیب دیدن کالایش در کشتی بیمه کند ( که حتماً بیمه میشود ) خود اصل پول را که اگر نتواند بگیرد، به مراتب خسارت بالاتری است و چرا چنین صادرکنندهای باید مهمترین بخش تجارت که همان دریافت پول است را به امان خدا رها کند. اگر پولی وصول نشود به معنای ضرر مطلق و سنگین ترین آسیب است و چنین آسیبی بیشک نیازمند بیمه است. بیمه صادرات جزئی ضروری از هزینههای فروش کالا است. ما دستگاه حمایتی هستیم، دستگاهی صرفاً به دنبال سودآوری نیستیم، هر چند به دنبال آن هستیم که هزینهها را نیز مدیریت کنیم. صادرکننده باید بداند، هدف دولت از تشکیل صندوق حمایت مطلق است از صادرات.
در مورد فرهنگسازی در باب بیمه آیا نشست، توافق و یا همکاری با مراجع بیمهگر همچون بیمهای مرکزی داشتهاید؟
میدانید که در کشور ما تنها بیمه ایران است که دولتی مانده است و بقیه خصوصی محسوب میشوند. امر صادرات و بیمه اعتبار هم جزو وظایف این بیمهها نیست. مجلس البته مصوب کرد که بیمههای خصوصی هم بتوانند تا وارد این حوزه شوند و به نحوی کمی از بار صندوق ضمانت صادرات کم کند. اما استقبال چندانی نشد، زیرا وضعیت بیمه و ریسک این کار مانند بیمه کردن یک پروژه صادراتی در کشور ثالث، اموری نبود که این بیمهها از آن استقبال کنند. در غالب کشورهای دیگر نیز چنین است. به همین خاطر است که 90 درصد بیمههای اعتبار در دنیا دولتی هستند و پشتوانه آنها نیز منابع و خزانه دولتی هستند. ده درصد خصوصی بیمه نیز معمولا در کشورهای اروپایی مستقر هستند و شامل بیمههای کالای کوتاهمدت یک یا دو ماه میشوند. ما هم البته چنین بیمههای کوتاهمدتی را پوشش میدهیم. شرکتهای مختلف مانند پتروشیمیها با این وضعی که دنیا دارد، بیمههای کوتاهمدت مانند بیست روزه از ما گرفتهاند که از بابت وصول طلبشان خیالشان راحت باشد. تنها در یک مورد ما به یک شرکت فولادی هشت و نیم میلیون دلار خسارت پرداخت کردهایم معادل 26 میلیارد تومان.
ضریب پرداخت خسارت شما در سال جاری به چه شکل بوده است؟، آیا کاهش داشتهاید یا افزایش؟
ما خدمات مختلف اعم از بیمهای و ضمانتنامهای ارائه میدهیم، در مورد بیمه ایها ما سه نوع مشتری در دنیا داریم، یکی شرکتهای هستند که از ما جنس میخرند، ما این شرکتها را بررسی میکنیم، تشکیل فایل میدهیم و با موسسات اعتبارسنجی در دنیا ارتباط برقرار میکنیم و در عرض یک هفته سوابق و توانایی او را بررسی میکنیم. پس از آن به این شرکت خواهان محصولات صادرکننده ایرانی یک سطح اعتباری اختصاص میدهیم، یعنی مثلاً میگویم اگر شما برای این مشتری تا سقف 100 هزار دلار هم جنس بفرستی حتی اگر قراردادی هم نباشد و السی بانکی هم در کار نباشد ما به پشتوانهای اعتبارسنجی این مشتری را تضمین میکینم. صادرکننده کالا را برای وی میفرستد. اگر پولش را توانست بگیرد که فبهالمراد، اما اگر به هر دلیلی نتوانست پول خود را از خریدار وصول کند به ما مراجعه میکند و ما پول وی را میدهیم. نوع دوم مشتریها، دولتها و شرکتهای هستند که از طریق بانک با ما کار میکنند، یعنی خریدهای خود را از طریق اعتبارات اسنادی انجام میدهند. یعنی اگر بانک نپذیرد که مشتری که در مثلاً آفریقا درخواست خرید داده است ما ریسک آن را میپذیریم. نوع سوم مشتری ما دولتها هستند. بالفرض عمان در یک پروژه با همکاری میکند و اگر صادرکننده ما نتوانست صورت وضعیت خود را از آن دولت بگیرد ما خسارت آن را پرداخت میکنیم. البته همه چیز بسته به اعتبارسنجی درست و سنجیده است، اگر این فرآیند درست انجام گیرد، خسارتی رخ نمیدهد و یا این زیان به حداقل میرسد. ما در دو سه سال اخیر بازیافت مطالباتمان بسیار خوب بود. ما قریب هشت سال بود نمیتوانستیم پولمان را از کوبا بگیریم، اما در سال قبل موفق شدیم این مطالبات را وصول کنیم. ما البته یک محصول داخلی هم داریم به نام ضمانتنامه. برای مثال کسی که بهعنوان یک صادرکننده قصد جمع کردن جنس از تولیدکنندگان به قصد صادرات را دارد، مثلا میخواهد کولر به عراق صادر کند یا خشکبار از آنها بخرد و به خارج صادر کند، اما پول ندارد. در چنین شرایطی وی به بانک مراجعه میکند که پول دریافت کند و ما این وام را ضمانت میکنیم، یعنی میگویم این شخص قصد صادرات دارد اما وجهای ندارد و ما حاضر هستیم در قالب ضامن ایفای نقش کنیم. اگر این شخص صادرکننده نتوانست پول را بدهد بانک پولش را از ما میگیرد و ما طلبکار آن شخص صادرکننده میشویم. در موردی دیگر صادرکننده میرود به کارخانهدار مراجعه میکند و طلب جنس میکند، اما پول ندارد. ما صادرکننده را برای تولیدکننده ضمانت میکنیم تا بتواند با خیال راحت کالایش را در اختیار وی قرار دهد. بیمهنامه هایمان متنوع هستند. در مثالی دیگر ما به یک شخص گردش صادرات اعطا میکنیم که شما هر چه فروختید بیمه تنها لیست آن را ارئه کند. یا در موردی قابل توجه ممکن است صادرکننده ما محصولش را در خارج از کشور نسیه بفروشد و یک سال دیگر سررسید طلبش باشد، به ما مراجعه میکند و ما ضمن معرفی وی به بانک امکان دریافت نقدی وی را دریافت میکنیم، این موضوع به نوعی خرید دین محسوب میشود. ما در حال حاضر یک پروژه صد میلیون دلاری در ارمنستان داریم. یک پروژه صد و پنجاه میلیون دلاری در سریلانکا داریم. ما 28 پیمانکار را در عراق تضمین کردیم که به علت جنگ نتوانستند پول خود را دریافت کنند.
در صحبت هایتان به تغییر وضعیت در سالهای اخیر اشاره کردید، آیا پس از برجام در کار شما گشایشی ایجادشد؟
موارد متعددی در روند رشد ما موثر بوده است. زمانی که در سال 94 آمدم اینجا، اینجا حدود 700 میلیون دلار کار کرده بود، ما در سال 95 یک میلیارد پانصد هشتاد و شش میلیون دلار کار انجام دادیم که نشاندهنده افزایش چشمگیر بیلان کاری نیز هست. ما روابط خود را با مقاصد صادراتی بهبود بخشیدیم. با موافقتنامههای که عقد کردیم آنها را ترغیب کردیم برای فانیانسهای ایران به کشور ما مراجعه کنند. ما قالب بر سی تا چهل توافقنامه پس از برجام امضا کردهایم. من زمانی در حدود چند هفته قبل در لندن با مونیخ ری که بیمههای اتکایی را بیمه مجدد میکند نشست امیدبخشی داشتم که آنها خوشبختانه پذیرفتند که با ما شریک شوند و ریسکها ما را تا سقف چشمگیری قبول کنند. ( ادامه دارد)
منبع: آفتاب اقتصادی/ هیرش سعیدیان