قاچاق كالا، يكي از مهمترين عوامل عقبماندگي و آسيبهاي اقتصادي در كشورهاست. براي برخورد با اين پديده غيرقانوني كه سالهاست در كشور ما ريشه دوانده و بسيار نيز ديده ميشود، بايد ابتدا مفهوم آن را شناخت و عوامل موثر در پيدايش آن را بررسي كرد. متاسفانه اين پديده آثار منفي بسياري از جمله : ايجاد اختلال در فضاي اشتغال، توليد و ساير عرصههاي اقتصادي در پي خواهد داشت. افزايش پديده قاچاق و تاثير مخرب آن در امر توليد، تجارت قانوني، سرمايهگذاري و اشتغال خطر بسيار بزرگي است كه بايد با جديت تمام با آن مبارزه كرد. همه دستگاههايي كه به نحوي ميتوانند در اين امر دخيل باشند، موظفند سهم خود را در اين مبارزه ايفا كنند. اين پديده به عنوان يک معضل اقتصادي و اجتماعي و حتي امنيتي امروزه در جوامع مختلف مطرح است؛ كه به طور معمول از طريق مبادي ورودي مرزها و شهرهاي مرزي صورت ميگيرد و به گفته مسئولان در حال حاضر شاهد هستيم كه 60درصد قاچاق كالا از مبادي رسمي به كشور صورت ميگيرد كه اين مساله بسيار قابل توجهو تامل است.
عوامل گسترش قاچاق
همانگونه كه ميدانيد شرايط جغرافيايي مناطق مرزي از مهمترين عوامل گسترش و توسعه قاچاق انسان، کالا و ... است. وجود محروميتهاي شديد اقتصادي، همچنين ميزان نرخ بالاي بيکاري در مناطق مرزي باعث شده زمينه هاي مناسبي جهت ايجاد اشتغال سالم و پايدار ايجاد نشود و ساکنين اين مناطق براي کسب درآمد به فعاليتهاي غيرقانوني و قاچاق کالا، مواد مخدر، اسلحه، سوخت و غيره روي آورند. از دلايل ديگري كه ميتوان براي گرايش افراد به پديده قاچاق برشمرد، سود بالاي آن است.
متغيرهاي موثر
قاچاق کالا در ايران، از حجم و گستره بالايي برخوردار است به گونه اي که بسياري از مناطق کشور را در بر گرفته و آثار سوئي نيز بر اقتصاد کشور برجا گذاشته است. در گسترش آن عوامل متعددي دخالت دارند که شايد شناخت آنها بتواند در کنترل و جلوگيري از اين پديده موثر باشد. قاچاق کالا پدیدهای است شوم که اثرات و خسارتهای جبرانناپذیری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و... بر پیکر جامعه وارد میكند. متغیرهای مختلف و موثر در زمینه قاچاق کالا به دستههاي مختلفي تقسيم ميشوند كه در ادامه توضيح داده خواهند شد. متغیرهای زمینهای قاچاق، عواملی هستند که بستر و شرایط وقوع فعل قاچاق را به صورت کلی آسان ساخته و به آن دامن میزنند. این عوامل عبارتند از: ضعف تولیدات داخلی، ممنوعیت و محدودیت ورود و صدور برخی کالاها، ناکارآمدی سیستم کنترل مرکزی، بهروز نبودن سیستم گمرکی، فساد اداری، نبود کنترل بر نظام گردش پولی و مالی، ناکارآمدی قوانین و مقررات مرتبط با قاچاق کالا، نبود نظارت دقیق بر ناوگان حمل و نقل دریایی و خشکی، نابسامانی اسکلهها، تعداد گمرکات، توسعهنیافتگی مناطق مرزی، نابسامانی سیاسی و اقتصادی برخی همسایگان، گستردگی مرزهای آبی و کوتاهی مسیر، بروکراسی حاکم بر تجارت فرامرزی، ضعف در مبارزه فرهنگی با قاچاق کالا، کمتوجهی به ارزشهای دینی و ضعف در آگاهسازی افراد جامعه. هر كدام از اين عوامل به تنهايي كافي است تا زمينه ورود افراد به اين پديده فراهم شود. علاوه بر متغيرهاي زمينهاي قاچاق، عوامل ديگري نيز در اين پديده موثرند كه ميتوان به متغیرهای موثر بر رفتار قاچاقچیان اصلی اشاره كرد. منظور از قاچاقچیان اصلی اقدامکنندگان، افراد اصلی و رده اول قاچاق کالا هستند که با استفاده از سرمایه و امکانات خود تصمیم به وارد کردن یا خارج کردن قاچاق کالا میگیرند. این افراد از دانه درشتها نیستند، بلکه طراحان و عاملان رده اول هستند که با سرمایه خود دست به این کار میزنند. متغیرهای موثر بر این حوزه عبارتند از: میزان تعرفه، نرخ ارز، پایین بودن ریسک قاچاق کالا، سودآوری، سوءاستفاده از امتیازات ویژه، پرداخت یارانه به برخی کالاها، قانونگریزی و قوانین و مقررات مبادلات مرزی. متغيرهاي ديگري نيز وجود دارند كه بر رفتار کارگران و عوامل قاچاقچیان موثر هستند. این متغیرها به عواملی اشاره میکنند که فعل کارگران و عوامل قاچاقچیان اصلی یعنی فعل افراد رده دوم را که معمولا شامل کارگران، باربران، کولبران، رانندگان، انبارداران و واسطه ها میشوند، تحت تاثیر قرار میدهند. اینها کسانی هستند که از قاچاقچیان اصلی مزد دریافت میکنند. اين متغيرها شامل فقر نسبی یا مطلق، بیکاری، بیاطلاعی از قوانین و مقررات، برداشت از مفهوم قاچاق،پنداشتهای مذهبی در جوامع مرزنشین و روابط خویشاوندی دو سوی مرزها ميشوند. علاوه بر اين، متغیرهای موثر بر رفتار توزیع کنندگان کالاهای قاچاق نيز در سطح سوم قاچاق كالا موثرند. در اين سطح قاچاق کالا، توزیعکنندگان و عرضهکنندگان قرار دارند. رفتار این افراد، به عنوان خریدار، عمدهفروش، خردهفروش و عرضهکننده کالا به مصرفکنندگان نهایی، بخش مهمی از قاچاق کالا را تشکیل میدهد. این عوامل عبارتند از: قانونگری، بیاطلاعی از قوانین و مقررات، سودآوری، عدم کنترل و نظارت بر نظام توزیع و قابلیت رهگیری کالا و برداشت از مفهوم قاچاق. در متغیرهای موثر بر رفتار مصرفکنندگان، در واقع به علت مصرف کالا ی قاچاق توسط مردم اشاره میشود كه شامل قیمت نسبی کالاها، کیفیت کالاها، ارزشهای مصرفی، هنجارهای مصرفی، تبلیغات رسانهای، ضعف ملیگرایی مصرفی و اطلاعرسانی نكردن در مورد قاچاق کالا ميشود.
60درصد قاچاق، از مبادي رسمي
در اين زمينه چندي پيش سردار سیدمجید میراحمدی اظهار کرد: اقتصاد کشور در دو بخش قاچاق کالا و انسان و مواد مخدر تهدید میشود و حداقل ۳۰ درصد اقتصاد کشور تحت تاثیر این تهدیدها قرار دارد. متاسفانه سنگ اندازیهای درونی در امر مبارزه با قاچاق وجود دارد كه این سنگ اندازیها و آلودگیها، مبارزه با قاچاق کالا را آسیبپذیر کرده است، در همین راستا، فرمانده نیروی انتظامی در دیدار با فرمانده معظم کل قوا گزارشی از قاچاق کالا ارائه کرد و ايشان نيز امر کردند پلیس در گمرک مستقر شود. جانشین معاونت اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح با بیان این که ۶۰ درصد از قاچاق کالای کشور از مبادی رسمی انجام میشود، گفت: مبارزه با قاچاق، به افراد باصلاحیت نیازمند است. در بحث مبارزه با قاچاق کالا برخی فشارهای پنهان بر مسئولان و سربازان این امر را شاهد هستیم. برخی فشارها از سوی عدهای از مقامات بر افرادی که شجاعانه با تملک اراضی ملی مبارزه کرده و از حقوق مردم دفاع می کنند، وارد ميشود. مبارزه با فساد باید به سوی مبارزه با سرپنجههای اصلی حرکت کند و منشا این مفاسد را بخشکاند.
نداشتن عزم سياسي براي مبارزه
در اين زمينه غلامحسين خورشيدي كارشناس اقتصادي و استاد دانشگاه به «قانون» ميگويد: من چند سال پيش به صورت مستقيم در گمرك به عنوان مشاور فعاليت داشتم. واقعيت اين است؛ بحثي كه در مساله قاچاق وجود دارد، ورود قاچاق از مبادي رسمي به اشكال ديگر آن ميچربد و شايد مهمترين دليل آن نيز اين باشد كه اراده قابل قبول و توانمندي براي مبارزه با قاچاق وجود ندارد اين اراده همان چيزي است كه در كشورهاي غربي به «عزم سياسي قوي» موسوم است؛ بنابراين وقتي كه محيط، سازمان اجتماعي يا سازمانهايي كه در راس سياست جامعه هستند، چنين ارادهاي ندارند، تنها با حرف و شعار، مشكل قاچاق در كشور حل نميشود.
حتي صريح بگويم شايد بسياري از كساني كه به امر قاچاق وارد ميشوند وابسته به بخش بالادستي جامعه هستند و از همين مساله براي ورود به قاچاق سوءاستفاده ميكنند كه اين امر خود يكي از جنبههاي فساد محسوب ميشود. براي مثال وقتي شما بخواهيد با فساد مبارزه كنيد و عاملان آن را از ميان برداريد و در واقع در كشور را فسادزدايي كنيد، ابتدا بايد ببينيد تا چه اندازه براي اين موضوع اراده وجود دارد و آيا شما از نظر سياسي در اين امر پشتيباني خواهيد شد يا نه. در واقع بسياري از كساني كه در امر قاچاق دخالت ميكنند، به نوعي حمايت ميشوند و اگر هم ارادهاي براي مبارزه وجود داشته باشد، دست مبارزهكننده بسته خواهد بود و در نهايت راه به جايي نخواهد برد. در چنين وضعيتي نميتوان انتظار داشت مبارزه با قاچاق به صورت جدي تحقق يابد و جلوي آن گرفته شود. در اين مورد اصل مطلب به نبودن اراده سياسي براي مبارزه با قاچاق و حتي تبديل اين امر به محلي براي ايجاد حاشيه درآمدي برميگردد.
كساني كه قاچاق ميكنند، ميدانند كه در ازاي كاري كه آنها انجام ميدهند، سودي نيز بايد به عده ديگري برسد و طبيعتاكساني كه سود ميبرند به راحتي حاضر نميشوند كه از سر اين سفره سود بلند شوند و اجازه دهند كه اين سفره جمع شود. به هر حال، مبارزه با قاچاق با شعار و حرف امكان پذير نيست. مبارزه با انواع فسادها در جامعه نيز چنين وضعيتي دارد واگر عزم سياسي وجود نداشته باشد در واقع با هيچ يك از انواع فساد در كشور نميتوان جدي مبارزه كرد.
منبع: قانون