این دالان محدودیت‌های ژئوپلیتیکی درخور اعتنایی برای کشورمان ایجاد می‌کند و با منافع استراتژیک ایران در تضاد جدی است. این کریدور یکی از چالش‌برانگیزترین پروژه‌های ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز جنوبی است که به‌طور مستقیم بر مبادلات تجاری و دیپلماسی اقتصادی ایران تأثیر می‌گذارد. این دالان که به‌عنوان یک مسیر ترانزیتی جدید بین کشورهای آذربایجان، ارمنستان و ترکیه مطرح شده است، می‌تواند به ایجاد تغییرات اساسی در نقشه ژئوپلیتیکی و اقتصادی منطقه منجر شود. در‌واقع این دالان‌، محوری استراتژیک و اثرگذار در دیپلماسی اقتصادی کشورهای منطقه قفقاز محسوب می‌شود و البته فرصت ژئوپلیتیک مهمی را از ایران سلب می‌کند. موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی حساس این کریدور، نه‌تنها به‌عنوان یک مسیر ارتباطی بین آذربایجان، نخجوان و ترکیه، بلکه به‌عنوان یک نقطه استراتژیک برای تحقق اهداف ژئوپلیتیکی بازیگران جهانی و منطقه‌ای برای دور‌زدن جمهوری اسلامی ایران در کانون توجهات است. از سوی دیگر، ایجاد دالان زنگزور‌ تهدیدی برای روابط اقتصادی ما با ارمنستان که یکی از همسایگان مهم کشورمان است، خواهد شد و ایجاد آن می‌تواند به تضعیف روابط ایران و ارمنستان و تغییر تعادل با کشورهای منطقه بینجامد و البته هرگونه تغییر در این تعادل می‌تواند به تنش‌های جدید منجر شود.

ایجاد دالان زنگزور می‌تواند باعث کاهش تردد کالا و خدمات از طریق ایران ‌شود. یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت کالا بین آسیای مرکزی و اروپا از ‌ایران می‌گذرد و دالان زنگزور می‌تواند این مسیر را به چالش بکشد. این مسئله می‌تواند به کاهش درآمدهای ترانزیتی ایران و در نتیجه به زیان اقتصادی این کشور منجر شود. یکی از اهداف مهم ائتلاف چهارجانبه بین روسیه، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان در کریدور زنگزور برای عبور خط لوله ارمنستان به آذربایجان است.

بازیگران این صحنه حساس بین‌المللی، روسیه، اسرائیل، ترکیه و جمهوری آذربایجان هستند که سیاست قطع ارتباط تجاری و اقتصادی ایران با اروپا از طریق ارمنستان را دنبال می‌کنند. ناتو، به‌عنوان یک سازمان نظامی بین‌المللی، تلاش دارد از این دالان برای افزایش نفوذ امنیتی خود در منطقه بهره‌برداری کند و بنابراین زنگزور در‌واقع یک دالان امنیتی و نظامی نفوذ ناتو و البته سیاست‌های اسرائیلی نیز در منطقه خاورمیانه و در مرزهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. جمهوری آذربایجان از طریق تفلیس-جیحان- باکو 45 درصد نفت اسرائیل را تأمین می‌کند و از منظر اقتصادی این دالان برای اسرائیل و البته جمهوری آذربایجان جذابیت دارد. اسرائیل از طریق جمهوری آذربایجان و در راستای سیاست‌های تنش‌زای منطقه‌ای خود از این موقعیت استفاده می‌کند تا حضور و تأثیر خود را در قفقاز جنوبی تقویت کند. بنابراین این تحولات نه‌تنها بر توازن قدرت در منطقه تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند منجر به تغییرات عمده‌ای در سیاست‌های منطقه‌ای، دیپلماسی اقتصادی، انرژی، تجاری و بین‌المللی مرتبط با کشورمان شود. 

 

همچنین با توجه به اینکه دالان زنگزور‌ یک کانال استراتژیک برای ارتباط اقتصادی ایران با اروپا، خصوصا با تغییر دولت ایران، محسوب می‌شود و به‌طور واضح‌ این موضوع خوشایند روسیه نیست، روزهای اخیر ولادیمیر پوتین از احداث این کریدور استراتژیک حمایت مغرضانه کرده است. می‌توان گفت دخالت آشکار روسیه در مسائل مربوط به تمامیت ارضی و موقعیت‌های مرزی کشورمان، به دلیل نگرانی او از بسط و توسعه روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با اروپا و در پی تغییر دولت در ایران است و در راستای این سیاست، در تلاش است از طریق این دالان، مرز زمینی ایران و ارمنستان و ارتباط اقتصادی ایران با غرب را قطع‌ و ایران را محاصره اقتصادی کرده و از مرز با ارمنستان محروم کند که در پی آن مبادلات انرژی برق و گاز کشور ما با ارمنستان دچار خدشه خواهد شد. زنگزور‌ فرصت تجاری ارزشمند کریدور خلیج فارس به دریای سیاه را از کشورمان سلب می‌کند و تنها راه ارتباط با دنیای غرب تنگه باب‌المندب و کانال سوئز خواهد بود و این دالان مانع توسعه دریامحور و ارتباط راهبردی پنج حوزه مهم آبی خلیج فارس و دریای عمان، دریای خزر، دریای سیاه و دریای مدیترانه با مرکزیت ثقل کشور ایران می‌شود و این انقطاع باعث چهار آسیب جدی دیگر به دیپلماسی انرژی کشورمان می‌شود:

الف- حذف امکان ارتباط و اتصال دریای عمان و خلیج فارس از جنوب، افغانستان و پاکستان از شرق، آسیای مرکزی در شمال شرقی و قفقاز در شمال غربی. از طریق کریدورهای خلیج فارس-دریای سیاه، حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) و کمربند اقتصادی جاده ابریشم چین.

ب- تعرفه‌های ترانزیتی PTA

توسعه راه‌های ارتباطی که از خاک کشورمان عبور می‌کنند، به‌ویژه کریدور خلیج- دریای سیاه و کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC)، به همکاری ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) به رهبری مسکو مربوط می‌شود‌. توافق‌نامه تجارت ترجیحی اتحادیه اوراسیا و ایران (PTA)‌ ‌۲۷ اکتبر ۲۰۱۹، تعرفه‌های کمتری را برای ۸۶۲ نوع کالا ارائه می‌داد که ۵۰۲ نوع آن صادرات جمهوری اسلامی ایران به EEU بود، ولی در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۲، توافق‌نامه تجارت ترجیحی EEU-Iran به توافق‌نامه تجارت آزاد کامل ارتقا یافت.

بنابراین این نظام‌نامه تجارت بین‌المللی ارزش مسیر ترانزیتی خلیج فارس – دریای سیاره را افزایش می‌دهد؛ چون امکان جابه‌جایی سریع و گسترده‌تر کالاها بین ایران و اتحادیه اروپا، به‌ویژه فدراسیون روسیه را فراهم می‌کند. در قفقاز جنوبی، ارمنستان تنها کشوری است که عضو EEU است؛ از همین رو‌، به‌عنوان پل مستقیمی بین ایران و این اتحادیه عمل می‌کند‌ که به وضوح اهمیت کریدور خلیج فارس-دریای سیاه را برای ایران نشان می‌دهد. اگرچه جمهوری آذربایجان در حال حاضر عضو EEU نیست، نزدیک‌ترین مسیر ارتباطی مستقیم ایران و بازار مهم روسیه است. البته در این زمینه، INSTC که از آذربایجان عبور می‌کند، نقشی کلیدی در راهبرد ایران دارد.

ج- افزایش وابستگی ایران به ترکیه در نتیجه احداث دالان زنگزور و انقطاع یک کریدور مهم برای تجارت و ترانزیت به اروپا‌ست و این نکته درخور توجه است که اختلاف اخیر ایران و ترکیه بر سر ترانزیت، ناشی از قیمت‌های متفاوت سوخت در دو کشور، منجر به تهدیدات تجاری برای ایران شده است.

د- چالش در اتصال شبکه ریلی کشورمان به ارمنستان و گرجستان (مطابق ماده ۹ توافق‌نامه آتش‌بس ۹ نوامبر ۲۰۲۰).

در مجموع، دالان زنگزور به دلایل ژئوپلیتیکی، اقتصادی و امنیتی، نگرانی‌های استراتژیک شایان توجهی برای کشورمان دارد و تعادل و ثبات در مرزهای شمالی کشور را دچار مخاطره می‌کند.