در چنین شرایطی بازار هر از گاهی با تلاطم روبهرو میشود و کار به جایی میرسد که قیمت دلار پس از چند ماه که در کانال یازده هزارتومانی مانده بود، بار دیگر رشد میکند و به ۱۴ هزار تومان میرسد. به تبع آن، سایر بازارها هم دستخوش افزایش قیمت میشوند و مثلا سکه ۵ میلیون تومان و پراید ۵۱ میلیون تومان قیمت میخورد. منشا همه این گرانیها، تلاطم بازار ارز است. قیمت ارز، ملاک قدرت پول ملی است؛ هر وقت ارزش پول ملی کاهش پیدا کرد، تورم هم بیشتر شد.
بانک مرکزی در ماههای گذشته برنامههایی همچون تزریق ارز به بازار و کنترل بیشتر صرافیها در دستور کار قرار داد اما این سیاستهای دستوری چندان کارساز نیفتاد. این قبیل تصمیمات، هزینههایی روی دوش دولت میاندازد که در مقابل دستاوردهای مقطعیاش، بهصرفه نیست. به عبارت دیگر هرچه به سمت سیاستهای دستوری پیش برویم، بازار متلاطمتر میشود.
مهمترین علت افزایش گرانی در روزهای اخیر، دونرخی بودن دلار است. ارز ۴۲۰۰ تومانی که دولت برای واردات کالاهای اساسی تخصیص میدهد، باعث خروج کالا یا ارز از کشور میشود و سیستم عرضه و تقاضا را به هم میریزد. کار به جایی میرسد که فقط در یک نمونه؛ مردم برای خرید گوشت صف میبندند اما همزمان دامهای زنده لب مرز قاچاق میشود. دولت نیز مجبور است برای کنترل بازار، به واردکنندهها ارز ۴۲۰۰ تومانی تخصیص بدهد تا گوشت وارد کنند. این یک فرآیند غلط است که دونرخی بودن دلار باعث به وجود آمدن آن میشود. معضل دیگر هم در عدم بازگشت ارز صادراتی به اقتصاد است.
هرچند بانک مرکزی چند روز پیش اعلام کرد صادرکنندهها از نیمه مردادماه به اینسو، ارز بیشتری به سامانه نیما فروختهاند و مبلغ آن از یک میلیارد یورو فراتر رفته است اما صحبتهای قبلی رئیس بانک مرکزی نشان میدهد از ابتدای سال جاری تاکنون حدود ۲۶ درصد از درآمد ارزی حاصل از صادرات در اختیار سامانه نیما قرار گرفته است. دونرخی بودن قیمت ارز باعث میشود سوداگری یا بازارسازی هم رشد پیدا کند.
از سوی دیگر، تحریمها نیز تاثیر خود را بر کاهش درآمدهای کشور و مشکلات صادرات و واردات گذاشته است. همچنین برخی مسائل دیگر نیز در تلاطم بازار نقشآفرین بوده است. درآمدهای ایران در ماههای گذشته روند افزایشی نداشته است؛ مهمترین علت آن هم کاهش قیمت هر بشکه نفت از ۸۰ دلار به حدود ۶۰ دلار است. ضمن اینکه صادرات نفت ایران هم حدود یک میلیون بشکه کمتر شده است. به دلیل مشکلات بانکی و تحریمها نیز درآمدهای ایران به سختی وارد کشور میشود. بررسیها نشان میدهد بیشتر صاحبان ثروت ایران افرادی هستند که پولشان را راحت به دست آوردهاند و مالیات نمیدهند.
این افراد به دلیل عدم اطمینانی که نسبت به بازار دارند، بلافاصله پولشان را به ارز تبدیل میکنند. تبلیغات منفی شبکههای خارجی نیز مدام به گسترش یأس و ناامیدی در کشور دامن میزند و باعث تلاطم بازار میشود. در چنین شرایطی هیچ دولتی نمیتواند قیمتها را ثابت نگه دارد و با کاهش تصنعی ارزش پول روبهرو میشود. اکنون هر دلار ۱۴ هزار تومان خرید و فروش میشود در حالیکه ارزش واقعی آن شاید حدود ۸ هزار تومان باشد و فاکتورهای داخلی و خارجی روی نامتعادل شدن آن تاثیر منفی گذاشته است. حال پرسش متداول این روزها این است که شرایط در سال آینده چه خواهد شد؟ واقعیت این است که پاسخ دادن به این سوال کار سختی است اما میتوان گفت اگر وضعیت اقتصاد ایران به همین منوال پیش برود، قطعا کاهش بیشتر ارزش ریال و افزایش گرانی را شاهد خواهیم بود.