جهان صنعت نوشت: رسیدن نرخ تبدیل هر دلار آمریکا به ریال ایران به بالاترین نرخ رازها و تلخیهای دهشتناکی در پشت و پنهان خود دارد که به برخی آنها در ادامه اشاره میشود:
یکم- واقعیت این است که اراده و خواست نهادهای قدرت در ایران در همه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستکم در حرف و سخن این بوده و هست که نرخ تبدیل دلار در پایینترین اندازه باشد و کاهش ارزش ریال به دلار را نشانه کاستی و ناتوانی دانسته و میدانند. در صورتی که این اراده و آشکار کردن عمومی این خواست واقعی نبوده و نیست و تنها در حرف بوده و تمایلی برای مهار تورم دلار در بالاترین سطوح حاکمیت وجود نداشته است که بسیار تلخ و دهشتناک و نشانهای از فریب شهروندان ایرانی است. قدرت خرید ریال از ۱۳۵۷ تا امروز حدود یک سههزارم سقوط کرده است و متناظر با این سقوط، ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر خارجی به ویژه دلار آمریکا نیز به همین میزان سقوط کرده است، در صورتی که فرض کنیم دولتها و نهادهای قدرت در این دههها هم واقعا اراده کرده بودهاند، قیمت دلار را پایین نگه دارند و نتوانستهاند این وضعیت نشان از ناتوانی و ناکارآمدی نظام سیاسی برای پایین کشیدن ارزش پول بزرگترین خصم خود است. دوم- تجربه تاریخ اقتصاد ایران به ویژه در دهههای تازهسپریشده نشان میدهد بازار ارز به آرامی اما به صورت پایدار سایر بازارها از جمله بازار کار، بازار کالا، بازار پول و فعالیتهای گوناگون مثل بخش صنعت، بخش تجارت خارجی و نیز دیگر فعالیتها در بخش واقعی اقتصاد مثل سرمایهگذاری را زیر نفوذ خود گرفته است. میتوان به این نتیجه تلخ رسید که کارکرد اقتصاد ایران در این دههها ناکارآمد و بیفایده و تنها برای عبور از روزهای پیدرپی بوده است. از همین جا میتوان نتیجه گرفت که نظام سیاسی در کلیت خود نتوانسته مدیریت کارآمدی در اقتصاد به مثابه رکن اصلی زندگی شهروندان اعمال کند. بنابراین همه دولتهای پس از جنگ با هر گرایش سیاسی و همه مدیران ارشد اقتصادی در سیاست و اقتصاد فاقد توانایی برای اداره بهینه کشور بودهاند. سوم- واقعیت دهشتناک دیگر رسیدن نرخ هر دلار آمریکا به ۳۶۰ هزار ریال این است که شهروندان ایرانی به دلیل وابستگی ایران به واردات نهادههای دامی و واردات شماری از کالاهای اساسی و نیز سهم قابل اعتنای واردات در تنظیم بازار هر سال تهیدستتر از سال پیش شده و در برابر افزایش رفاه شهروندان کشورهای دیگر احساس بدی پیدا کردهاند. رخداد اندوهبار در این دههها و با سیاستهای ارزی نادرست که برای شهروندان آشفتگی روحی- روانی پدیدار کرده است، رشد شتابان درجه نابرابری در میان ایرانیان است. تثبیت نرخ ارز در برخی سالها و رها کردن آن در سالهایی دیگر به دلیل نبود سیاستهای ارزی کارآمد و تاثیر منفی تفاوت نرخها و توزیع رانت و فساد از مسیر نرخ ارز دردناکترین رخداد تاریخی است که شهروندان ایرانی را آزار میدهد.
چهارم- قیمت هر دلار آمریکا در سالهای ۱۳۹۱ تا امروز که تحریمهای آمریکا تشدید شده است، نزدیک به ۳۵ برابر شده؛ یعنی رشد ۳۵۰۰ درصدی که به طور میانگین برابر با ۳۵۰ درصد در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ است. این در حالی است که قیمت هر دلار آمریکا در سال ۱۳۸۱ نزدیک به ۸ هزار ریال و در سال ۱۳۹۱ نزدیک به ۱۲ هزار ریال بوده است. با یک محاسبه ساده میتوان فهمید که در یک دهه پیش از دهه ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ قیمت هر دلار آمریکا در بدترین وضع فقط دو برابر شده است. این میزان اختلاف فاحش در تبدیل نرخ دلار به ریال در دو دهه پشت سرهم نشاندهنده قدرت اثربخشی تحریمهای بینالمللی علیه ایران است.
پنجم- نرخ تبدیل دلار به ریال در دهه تازهسپریشده نشان میدهد ساختار اقتصاد ایران که به سیاست خارجی گره خورده است پیامدهای ترسناکی بر زندگی و آینده ایرانیان و میهن دارد و ادامه این وضعیت باز هم زندگی عادی ایرانیان را تلختر خواهد کرد.